شبه معنویت های شرقی
حلاج... او شـیطان بود و چه شـیطان گمراهگر و خطرناکی؟ از ده قرن پیش، جامعه اسـلامی به این عنصر فریبکار و فتنه او،گرفتار آمد و با اینکه کفر و انحراف او آشکار گشت، برخی از واماندگان همچنان خود را دوستدار و ارادتمند او به حساب میآورند و او را تحسـین میکنند و به اندیشه و عقیده فاسد او، دل میبندند و روشن است که هرکس...
«میرزا غلام احمد قادیانی» بنیانگذار فرقهی «احمدیّه» یا «قادیانیه» بود. او مردی روحانی، اهل قصبهی قادیان از شهرستان گرداس پور پنجاب بود که در سن پنجاهسالگی با استفاده از توجیه و تفسیر بعض احادیث شیعه که زمان ظهور مهدی (عج) را در قرن چهاردهم هجری پیشبینی کرده است، ادعا نمود که مهدی موعود و مظهر رجعت، مسیح است.
در کتاب «اوپانیشاد» که یکی از کتب معتبره و از منابع هندوها به شمار میرود، بشارت ظهور مهدی موعود (عج) چنین آمده است: «این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضای کلّی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، درحالیکه شمشیر برهنهی درخشانی بهصورت ستارهی دنبالهدار در دست دارد، ظاهر میشود و شریران را هلاک میسازد...».
انتظار فرج و اعتقاد به موعود یک اشتیاق و میل باطنی است، اسلام و ادیان دیگر نیز با وعدهی ظهور منجی بزرگ این خواسته و شوق درونی را بیپاسخ نگذاشته و این خواسته نیز مانند دیگر خواستهها در شرایط گوناگون، کم و زیاد و شدت و ضعف پیدا میکند. آشفتگی اوضاع و ناامنی حاصل از آن و فشار و تبعیض و ستم در جامعه...
دربارهی هندوئیسم شاید پیدا کردن یک مبنای اصلی که بتوان انواع گرایشهای فرعی این دین را در آن تحلیل کرد دشوار باشد. اما از نگاه پژوهشگرانی که در زمینهی دین و عرفان هندویی تحقیق نسبتاً خوبی نمودهاند میتوان این مبانی را چنین توصیف کرد. مثلاً میشل مالرب مینویسد: «نزدیک شدن به دین هندویی بسیار گمراه کننده است».
هر علمی مسائل خاصی دارد که رابطه آن علم را با عوارض و احکام آن علم بیان میکند. ازاینرو مسائل علم عرفان، نظیر: کیفیت صدور کثرت از حضرت حق، چگونگی بازگشت این کثرت به او، بیان مظاهر اسماء الهی و نعوت ربانی، کیفیت رجوع و بازگشت اهل الله به سوی حقتعالی، کیفیت سیر و سلوک و مجاهدات اهل الله و نیز بیان نتایج دنیوی و...
برای وصول به معرفت حقیقی تنها فراگیری عرفان نظری کافی نیست، بلکه برای شهود، باید سیر و سلوک کرد؛ آنهم بدون عبور از منازل و مقامات عرفانی ممکن نیست. پس لازم است در کنار عرفان نظری و آشنایی با مبانی و اصطلاحات عرفانی، سیر و سفر عرفانی را آغاز کرد. کسی که عزم خود را برای سیر و سلوک، جزم میکند، «سالک» گویند.
برای شناخت عرفان ناب شیعی به دو چیز نیازمندیم: یکی، شناخت ویژگیهای اصلی عرفان شیعی و دیگری، شناخت آسیبهایی که در نظامهای مختلف عرفانی قدیم و جدید وجود دارد و عرفان ناب شیعی عرفانی است که مصون و منزّه از آنها است. این لغزشها و انحرافاتی که اشاره میشود، هم در بیرون از جهان اسلام و هم در داخل حوزه فرهنگ اسلامی اتفاق افتاده است.
عرفان همواره پدیدهای اسرارآمیز جلوه کرده و اختلافنظر دربارهی آن فراوان بوده است. بعضی عرفان را مقدسترین پدیده عالم میدانند و برخی به طور کلی آن را باطل و پوچ دانسته، اهل عرفان را تکفیر میکنند. گروهی فرد واحد را تقدیس و گروهی دیگر همان فرد را تکفیر میکنند. اینها به دلیل اختلاف نظرها و ابهاماتی است که در عرفان وجود دارد.
از منظر اسلامی عقل راهی معتبر در تحصیل معرفت است اما تنها راه نیست و عارف نیز بینیاز از عقل نیست چرا كه تفسیر و ارزیابی یافتههای عرفانی بر عهده عقل است. بر همین اساس عارف هم به عقل نیاز دارد. وقتی شما تصمیم میگیرید که عارف شوید، چه کاری انجام میدهید؟ شما در قدم اوّل که عارف نیستید و نمیدانید کدام یک از اینها درست است.
یکی از تصورات رایج در نسبت عقل با عرفان این است که بین آنها یک نوع منازعه وجود دارد و آنها با هم ناسازگارند و راهشان از یکدیگر جداست. در برخی اهل تصوف نیز این تصور بوده در عرفان مسیحی ناسازگاری عقل با عرفان خیلی پررنگ است. از نظر بسیاری از آنها، نه فقط عرفان با عقل ناسازگار است؛ بلکه ایمان نیز با عقل ناسازگار است .
در تهذیب نفس منظور این است که در آن ایمان باطنی یا رفتن به باطن دین، یا همان عرفان صحیح، انسان کوشش میکند که در ظاهر دین متوقف نشود و به باطن نیز دست یابد؛ لذا میبینید روی تهذیب نفس توجه و تمرکز وجود دارد. این خود دو شعبه دارد: یکی جنبهی سلبی آن یعنی همان تخلیه یا پیرایش و زدودن رذایل گفته میشود و جنبه دیگرش تحلیه یا آرایش و کسب فضایل است.
مهمترین موضوع در مباحث درون عرفانی، هستی شناسی عرفانی است. در عرفان نظری، بحث هستی شناسی، موضوع محوری است. در واقع مسئله کلیدی و اصلی در عرفان نظری، هستی شناسی و تبیین نسبت خدا با خلق است. اینجا نیز یکی از جاهایی است که لغزشگاه است. تا تصور ما از این موضوع اصلاح نشود، پایمان در عرفان میلنگد.
محمد احمد، فرزند عبدالله در سال 1848 ميلادي در جزیره نبت سودان متولد شد. در کودکی نزد عالمان خارطوم دانش اندوخت، سپس به جزیره آبا رفت و 15 سال در چاهی به ریاضت مشغول شد. وی از شدت ریاضت و روزه یسیار نحیف گردید. او شیرین زبان بود و سودانیان استعمار زده را به فتح جهان و گسترش عدالت نوید داد !