تحلیل و نقد تعالیم کریشنا مورتی

  • 1395/04/27 - 14:18
اساس اندیشه‌های کریشنا مورتی ترکیبی است از عناصر اصلی آیین‌های هندو یعنی تناسخ، قانون کرمه و یوگا و اندیشه‌های روان‌شناختی که امروز مطرح است. کریشنا مورتی مؤلفه‌های مزبور را با یکدیگر مخلوط ساخته، سعی بر آن دارد مرهم و درمانی برای خلأها، نیازها و کاستی‌های انسان مدرن دست‌وپا کند. از آنجا که مهم‌ترین نیاز بشر در دوره‌ی مدرنیته...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اساس اندیشه‌های کریشنا مورتی ترکیبی است از عناصر اصلی آیین‌های هندو یعنی تناسخ، قانون کرمه و یوگا و اندیشه‌های روان‌شناختی که امروز مطرح است. کریشنا مورتی مؤلفه‌های مزبور را با یکدیگر مخلوط ساخته، سعی بر آن دارد مرهم و درمانی برای خلأها، نیازها و کاستی‌های انسان مدرن دست‌وپا کند. از آنجا که مهم‌ترین نیاز بشر در دوره‌ی مدرنیته مقوله‌ی آرامش است کریشنا مورتی بیش از همه بر این عنصر تأکید دارد.
تعالیم کریشنا مورتی:
عمده‌ی سخن کریشنا مورتی دعوت به خودشناسی است. ازنظر وی نتیجه خودشناسی کم شدن آلام و رنج‌های روحی انسان است. رو آوردن به درون، تنها راه بصیرت و بینش است و این بصیرت و بینش است که انسان را از تنهایی بیمارگونه نجات می‌دهد. یکی از آسیب‌ها و بیماری‌های انسان تضاد درونی است که انسان با خود و با دیگران دارد. تنها راه خروج از تضادها، آشتی کردن با زندگی است. اگر انسان با درون خود آشنا شود و ابرهای تیره را از درون خود پاک کند به آزادی‌سازی درونی می‌رسد و ازاینجا سفر روحی و معنوی او آغاز می‌شود. در این صورت یکایک آدمیان در درون خود به رستاخیزی بزرگ دست می‌یابند و این انقلاب عظیم درونی برای آنان صلح و آرامش به ارمغان می‌آورد.
انسان‌شناسی مورتی نیز کاملاً مبتنی بر ذهن‌شناسی است. در نظر او انسان یعنی ذهن و اگر بشر بتواند از اسارت ذهن که در ادبیات او مرادف با شرطیت ذهن قلمداد می‌شود، رها گردد از تمامی رنج‌ها رهایی یافته و در عین تهیگی به روشنیدگی که سامان و پایان مشرب فکری مورتی است، رسیده است.
اما از منظر وی، عوامل شرطی ساز ذهن بشر چیست‌اند؟ در اندک بیانی می‌توان به خدای ذهنی، دین و مذهب، عبادتگاه‌ها، فرهنگ و سنت، خانواده، قوانین، آداب‌ورسوم اقوام گوناگون، سرزمین و ملیت، نظام‌های تعلیم و تربیت، دانستگی و اندیشه‌ورزی که ذهن بشر را اسیر شرطیت نموده است، اشاره کرد.
گذشته از مسئله‌ی پیش گفته، نکاتی دیگر شایان‌ذکر است:
اول اینکه معنای ذهن در دستگاه فکری کریشنا مورتی چندان مبهم و چند پهلو است که کشف معنای روشن نسبت به آن بسی رنج‌آور است و انسان را به رنجی وا‌می‌دارد که مورتی خواهان فرار از آن است.
دوم اینکه تمام نکاتی که مورتی در باب شرطی شدن ذهن بیان کرد با رفتار و افکار خود او ناسازگار و متناقض است. چرا که کریشنا مورتی هم نظام تعلیم و تربیت خاصی ارائه کرد و هم مؤسسات و مراکز مختلفی در این راستا احداث نمود.
سوم اینکه از نظر او تنها حقیقت قداست دارد اما پرسش مهم این است که حقیقت چیست و مصداق آن کدام است؟ آیا حقیقتی که او معرفی می‌کند ساخته ذهن او نیست؟ و آیا حقیقتی که دیگران می‌نمایانند با حقیقتی که مورتی اظهار می‌دارد متفاوت نیست؟ و آیا همین تفاوت نشان از این واقعیت ندارد که تمامی این‌ها ساخته‌ی ذهن انسان و از جمله کریشنا مورتی است؟ پس حقیقت کدام است و چرا حقیقتی که کریشنا مورتی می‌گوید دارای قداست است؟
چهارم اینکه اگر انسان ملیت، کار، شغل، فرهنگ، آداب و رسوم، همسر، پرستش، جامعه، قداست، ایدئولوژی، خویشاوندی و تمامی چیزهای دیگر که مورتی از آن سخن به میان آورده است را یکسره رها کند، در این صورت چگونه انسانی خواهد بود؟ چنین انسانی تنها یک فرض دارد و آن اینکه برای همیشه غارنشین یا بیابان‌گرد باشد مشروط بر آنکه فرهنگ غارنشینی یا بیابان‌گردی هم نداشته باشد. زیرا اصولاً فرهنگ نوعی وابستگی و شرطی شدن است. این است انسانی که حاصل نظام پرورشی کریشنا مورتی است که البته با رفتار خود او بسیار متفاوت است.
پنجم اینکه اصلی که امروز به‌عنوان یک اصل علمی پذیرفته شده است اینکه انسان باید به هنگام کار به‌گونه‌ای فعالیت کند که از شغل خویش احساس لذت داشته باشد، روابط اجتماعی او را کسل و سرخورده نکند، از افسردگی و پژمردگی فاصله گیرد و اصل مهم دیگر اینکه باید در زندگی عشق، صمیمیت و صداقت بستر تمامی روابط و رفتارها باشد. آیا می‌توان از این اصول مهم که بنیان خانواده و جامعه را می‌سازند صرف‌نظر کرد و تنها با عنوانی مثل شرطی شدن ذهن، خانواده و جامعه را به نابودی کشاند؟
ششم اینکه تمامی سخنان کریشنا مورتی این است که وابستگی‌ها منشأ فرار از درون است لذا باید از شرطی شدن ذهن رهایی یافت. شعار او این است: بازگشت به درون. این شعار، شاه‌بیت تمامی کسانی است که در حوزه‌ی معرفت و عرفان سخن گفته‌اند.
دیدگاه اسلام این است که بازگشت به درون اصالت ندارد بلکه آنچه اصیل است بازگشت به مبدئی است که خالق و صاحب درون است. در آیین راستین اگر سخن از باطن انسان به میان آمده است، اگر سخن از معرفت نفس است و اگر راه درونی به‌عنوان طریق و سبیل ولایت مطرح‌شده، همه و همه تنها یک دلیل دارد و آن اینکه این‌ها راهی برای نزدیکی به اوست و این حقیقت ارزشمند و گوهر ناب از دید کوتاه بین و سطحی‌نگر کسانی چون کریشنا مورتی پنهان است. سخن اساسی و حیاتی اینکه مسئله انسان، باطن، تحول و آینده از مسائل سرنوشت‌ساز و بسیار مهم باشد. نباید با این امور مهم بازی کرد و انسان‌ها را با ذوق و سلیقه‌ی خویش به آن سمت و این سمت کشاند و راه نجات‌های توهمی پیشاروی او قرار داد. تنها راه نجات بشر از سوی خالق بشر گفتنی است نه از سوی بشری ضعیف که خود او هم اگر عنایت خدا نباشد هیچ است.
هفتم اینکه محور گفته‌های کریشنا مورتی رهایی از وابستگی است. اما باید توجه داشت که وابستگی‌ها دو دسته‌اند: یکی وابستگی به دنیا و دیگری وابستگی به مبدأ جهان. انسان شاید بتواند تعلقات خود را از برخی امور برکند اما مگر می‌توان وابستگی به خالق را نفی کرد و از آن رها شد. اساساً انسان‌ها مخلوق و مملوک‌اند و تعلق و وابستگی و فقر ریشه در درون، سرّ، هویت و وجود آدمی دارد. انسان تنها مالک یک چیز است و آن حاجات و نیازها. ما تنها مالک ناداشته‌ها، کمبودها و فقر خویشیم و انسان به هر میزان که از تعلقات دنیوی خود بکاهد به این تعلق و فقر درونی و ذاتی خود بیشتر واقف خواهد شد چرا که خدای سبحان فرمود: «یا أیهَا النَّاسُ أنتُمُ الفُقَرَاءُ إِلَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الغَنِی الحَمِید»؛[1] «ای مردم شما همه به خدا  فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنی بالذات و ستوده صفاتست».[2]
از نکات جالب و قابل‌توجه اینکه سالیانی پیش استاد بزرگوار مرحوم علامه جعفری با اندیشه‌های کریشنا مورتی آشنا می‌شود و تأملاتی درباره‌ی آثار و آموزه‌های او انجام می‌دهد. حاصل آن کتابی است با عنوان برخی از آموزه‌های مورتی و سفسطه‌هایش. علامه جعفری در این کتاب ۱۱۰ صفحه‌ای برخی از آموزه‌های مورتی را مورد دقت و نقد قرار می‌دهد.[3]

پی‌نوشت:

[1] . سوره فاطر، آیه ۱۵.
[2] . محمد‌تقی فعالی، لطفاً فریب نخورید، تهران: نشر دارالصادقین، ۱۳۹۰، ص ۸۶.
[3] . محمد‌تقی جعفری، کریشنا مورتی و سفسطه‌هایش، گردآوری، تنظیم و تلخیص، محمد‌رضا جوای، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸.

جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: محمد‌تقی فعالی، لطفاً فریب نخورید...

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام خوب بود کاملا مخالفم باهت

دوست عزیز بی ذهنی یعنی از خود بیرون اومدن و در این حالت هیچ نظر شخصی وجود نداره و حقیقت در بی ذهنی و سکوت و تسلیم خودمون و ساکت کردن نظر و افکار خودمون خوابیده و و برای همه یکی و ثابته نه این که حقیقت منو شما با هم فرق کنه

ایم کلمات زیبا، فریبنده و بی‌معنا، خاصیتی برای زندگی بشر ندارد. الا اینکه انسان را قانع میکند در مقابل جهانخواران سکوت کند

به نظر میاد نویسنده این متن کتاب های کریشنارو یا کامل نخونده یا خیلی سرسری و بی دقت خونده. و به نظر میاد مثل همیشه هدف القای این موضوع هست که همه بدن ما خوبیم.

به نظر میاد جنای فرهنگ، این یادداشت (تحلیل و نقد تعالیم کریشنا مورتی) را یا کامل نخونده یا خیلی سرسری و بی دفت خونده. به نظر میاد هدف ایشون از کامنت، این باشه که دیگران هیچی نمیفهمن و همه بدن فقط خودشون خوبن! رسم عقل و منطق این هست که اگر چیزی رو قبول ندارید با دلیل و مدرک، حرف رو نقد و بررسی کنید.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.