پیشینه تاریخی فرقه رام‌الله

  • 1395/04/25 - 15:33
غزنویان در قرن دهم میلادی به هند تاختند و در آنجا نیرو و قدرت عظیمی برای خود دست و پا کردند و در قرن یازدهم اغلب خاک کشور هند را به تسخیر خود در آوردند. در قرن سیزدهم میلادی یکی از مصلحان و پیشوایان بزرگ هندی به نام «راماننده» ظهور کرد. او در یکی از مذاهب معروف هند به نام مکتب ویشنو اصلاحاتی پدید آورد و مکتبی موسوم به نئوویشنوئیسم بنا کرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جهت آشنایی با فرقه رام الله باید اندکی به تاریخچه‌ی هند بازگشت. سلاطین مسلمانان یعنی غزنویان در قرن دهم میلادی به هند تاختند و در آنجا نیرو و قدرت عظیمی برای خود دست و پا کردند و در قرن یازدهم اغلب خاک کشور هند را به تسخیر خود در آوردند. در قرن سیزدهم میلادی یکی از مصلحان و پیشوایان بزرگ هندی به نام «راماننده» ظهور کرد. او در یکی از مذاهب معروف هند به نام مکتب ویشنو اصلاحاتی پدید آورد و مکتبی موسوم به نئوویشنوئیسم بنا کرد. در این مکتب امتیازات صنفی سیستم کاسب الغاء شد. همچنین خوردن گوشت حیوانات که حرام بود، حلال شد که البته  این‌گونه اعمال، مشاجرات و درگیری‌های فراوانی را میان فرق گوناگون پدید آورد.
در میان شاگردان و اصحاب راماننده فردی بود که بعدها از استاد بالاتر رفت. او بعدها به مقام استادی رسید و پیروان زیادی گرد او جمع شدند. نام او «شیخ کبیر پانتیس» بود. وی در ۱۴۱۲ م متولد و در سال ۱۴۸۸ م از دنیا رفت. شیخ کبیر شاعر و شغلش بافندگی بود. پدرش مسلمان و مادرش تابع مذهب ویشنو بود. او از یک‌طرف معتقد به تناسخ و چرخش گوناگون ارواح بود و از سوی دیگر به خدای واحد که ارمغان آیین اسلام است؛ اعتقاد داشت. شیخ کبیر گفت که هر سالکی از دست‌گیری مرشدی روحانی (به زبان محلی گورو یعنی معلم) بی‌نیاز نیست.
یکی از شاگردان شیخ کبیر شخصی است به نام «بابانانک» که در ۱۴۵۹ م متولد و در سال ۱۵۳۸ م وفات یافت. بابانانک کسی است که آیین سیک یا سیخ را در هند پدید آورد.[1]
آیین سیک ششمین و آخرین دین بزرگ هندی‌ها است که سابقه‌ی آن به قرن ۱۵ م باز می‌گردد، لذا از ادیان متأخر هندی است. آیین بابانانک که به زودی پیروان فراوانی یافت، عمدتاً یک آیین اجتماعی - سیاسی است و بر اساس ملاحظاتی در دوره‌های مختلف به‌شدت مورد حمایت نظامیان انگلیسی که هند را مستعمره‌ی خود کرده‌ بودند قرار گرفت.
شیخ کبیر به‌جز آنکه از طریق بابانانک پدر آیین سیک محسوب می‌شود، اقدام مهم دیگری هم کرد و آن این‌که طی سخنان پرشور خود سعی کرد آیینی مرکب از افکار عالی اسلامی و تفکر هندوها به‌ویژه ویشنو را مطرح کند. از این‌رو ترکیبی میان خدای اسلام و خدای ویشنو فراهم نمود. خدای اسلام «الله» و خدای ویشنو «رام» می‌باشد و ازاینجا جریانی به نام «رام‌الله» پدید آمد. پیام این نام‌گذاری این بود که «رام» همان «الله» است و «الله» همان «رام». عقاید این نحله تا حدی شبیه آیین سیک می‌باشد.[2]
«در آیین او مسجد و معبد و بت و رسم ختنه کردن وجود نداشت. کبیر در اشعار خود از توحید سخن می‌گفت و معابد مسلمانان و هندوان و مسیحیان را مقدس می‌شمرد. کبیر، «رام» هندی و «الله» اسلامی را یکی می‌دانست و به تناسخ اعتقاد داشت و مانند هندوها دعا می‌کرد که از گردونه‌ی کرمه و توالی مرگ و تولد، رهایی یابد».[3]

پی‌نوشت:

[1]. سروپالی راداکریشنان، تاریخ فلسفه شرق و غرب، مترجم: خسرو جهانداری، تهران: نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷، صص ۵۴۱_ ۵۲۹.
[2]. محمد‌تقی فعالی، لطفاً فریب نخورید، تهران: نشر دارالصادقین، ۱۳۹۰، ص ۷۳.
[3]. محمد جواد مشکور، خلاصه ادیان، تهران: نشر شرق، ۱۳۵۹، ص ۸۸.

جهت مطالعه بنگرید به: محمد‌تقی فعالی، لطفاً فریب نخورید...   

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.