بهائیت
بهائیت فرقهاى منشعب از بابیت است؛ بابیتی که با ادعای نیابت حضرت مهدی (علیه السلام) شروع و با ادعای خدایی و توبهی او ختم شد. حسینعلی نوری نیز به ادعای جانشینی علیمحمد باب، مسلک بهائیت را تأسیس و پس از ادعای پیامبری، مقام خدایی و ربوبیت را برای خود برگزید. وی ضمن معادلسازی احکامی از ادیان برای مسلک خود، اباحهگری را میان بهائیان رواج داد.
در پاسخ به این سؤال که با توجه به تلاش بهائیت برای انحراف عقیدتی جامعه و همچنین اثبات خیانت تشکیلات بهائی به ایران، چرا با بهائیت برخورد جدی با آن صورت نمیگیرد؛ باید گفت که در کنار اقدامات زیربنایی نظیر فقدان رسمیتِ اداری و مذهبی؛ پاسخگویی و روشنگری مناسبی در خصوص شبهات و اقدامات این فرقهی ضالّه صورت پذیرفته است.
علیمحمد باب جوانی جاهطلب بود که مدتی در مکتب کاظم رشتی رئیس دوم مسلک شیخیه تحصیل کرد و پس از مرگ استاد، ادعای بابیت و مهدویت خود را مطرح نمود. این در حالیست که سران بابی و بهائی، پیش از انکار مهدی موعود شیعیان، بارها به وجود حضرت بقیة الله (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اعتراف، اما پس از فرقهسازی، شیعیان را متوهم معرفی نمودهاند.
بر اساس آموزههاى اسلامى کسى که منکر خدا باشد، یا براى خداوند شریک قائل شود و یا پیامبرى حضرت خاتم الأنبیاء (صلّى الله علیه وآله) را قبول نداشته و یا یکى از ضروریات دین اسلام را منکر شود، کافر بوده و کافر هم نجس است. در حقیقت نجاست کفار یک نوع آلودگى باطنى است که آثار آن به جسم آنها نیز سرایت کرده و فایده مهم پرهیز از آنها حفظ عقاید و اخلاق جامعه مىباشد.
مبلّغان بهائی در توجیه آیهی 85 سورهی آلعمران که تقیّد به هر دینی جز اسلام را باطل دانسته؛ میگویند که هر دينی برای محدوده جغرافيایی خاص و زمانی معين بوجود آمده كه بعد از انقضای مدت مقرر و عوض شدن اقتضائات زمان، نسخ میشود. این در حالیست که (به اصطلاح) عیوبی که بواسطهی آن، بهائیان اسلام را سزوار نسخ میدانند بدتر از آن در فرقهی ساختگی بهائیت وجود دارد.
مهمترین دلایل طرح مظلومیت بهائىها که از سابقهاى دیرین در نزد سردمداران این فرقه برخوردار بوده و تشکیلات کنونى آن نیز اصرار دارد تا جامعه بهائیت ایران با مظلوم نمایى و تمسک به حربههاى دروغین توجه جهانیان را به وضع خود معطوف دارند، عبارتند از: تخریب وجهه اسلام و انقلاب اسلامى، سرپوش گذاشتن بر ضعفهاى عمیق عقیدتى، توجیه جنایات و خیانتهاى خود در ایران و جهان اسلام، جذب نیرو و جلب توجه جهانیان و امکانات مختلف مجامع بین المللى، تحت فشار قرار دادن جمهورى اسلامى...
مبلّغان بهائی علیمحمد باب را مصداق وعدهی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در دستیابی مردانی از اهل فارس به علوم معرفی میکنند. این در حالیست که نه تنها او با داشتن اشتباهات فاحش علمی، تاریخی، دینی و طرح مسائل پیشپا افتاده به علم ثریا نرسید، بلکه حتی از به کارگیری علوم موجود برای راحتی بشر نیز جلوگیری به عمل میآورد!
پیشوایان بهائیت بر خلاف عملکرد خود، در تبلیغاتشان هدف خود را برقرای صلح عمومی عنوان کرده و تحقق آن را نیازمند اقدام و عمل دانستهاند. اما اگر به گفتهی عبدالبهاء، شعار صلح دوستی هنر نیست و این آموزه باید سیرهی عملی بشر قرار گیرد، پس پیشوایان بهائی به جز سر دادن شعارهای توخالی و بدون عمل چه هنری داشتهاند؟!
پیشوایان بهائیت در حکمی استعمارپسند، هرگونه دفاع از خود در برابر ظالمین و متجاوزین را ممنوع اعلام کردهاند. اما به راستی کدام عقل سلیمی این بیمنطقی بهائیت را تأیید میکند که اگر کسی بخواهد به شما ظلم کند، نباید مانع او شوید و از خود دفاع کنید؟ا آیا این حکم، مصداق بارز خوشخدمتی این فرقه به استعمارگران و دیکتاتورها نیست؟!
عبدالبهاء مدعیست در زمانی که در ایران جنگ و جدال بود، پیامبرخواندهی بهائیت ظهور کرد و ندای صلح سر داد. اما این ادعا در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی ضمن تهییج پیروانش بر علیه غیربهائیان، رسالت شیطانی خود را در ستیز و جنگ با مخالفینش برشمرده و وعدهی جهانگشایی و فتح سرزمینها را به پیروانش داده است.
مبلّغین بهائی در راستای انکار ارتباط پیشوایان خود با استعمار انگلیس مدعی میشوند که اعطای نشان سلطنتی به عبدالبهاء، بخاطر تجلیل از اقدامات انساندوستانهی او در تأمین آذوقهی فلسطینیان بوده است. اما چگونه میتوان باور کرد که مسبب نسلکشی ایرانیان بين سالهای 1917-1919 م، بخاطر کمکِ عبدالبهاء به مردم دشمنش از او تقدیر کرده باشد؟!
عبدالبهاء در سفر خود به اروپا، ایرانیان را شادمان از سفر خود به انگلیس معرفی و آنها را فدایی انگلیس معرفی نمود. او همچنین با انکار واقعیتهای موجود، فدایی شدن انگلیس را برای ایران پیشگویی کرد! اما به راستی چرا مردم ایران باید فدایی انگلیس باشند و با نادیده گرفتن ظلم و ستم انگلیس، پیشبینی فدایی شدن انگلیسیها برای ایران را باور کنند؟!
پیشوایان فرقهی بهائیت، صلح عمومی را به عنوان یکی از اختراعات خود معرفی نمودهاند. این در حالیست که از سویی مبانی این تفکر پیش از تولد پیامبرخواندهی بهائیت مطرح شده و از سویی دیگر تمام ادیان الهی نیز دوری از جنگها و خونریزیهای بیهوده را تأیید میکنند؛ این مسئله به قدری واضح بوده که جناب عبدالبهاء را نیز به اعتراف وا داشته است.
پیامبرخواندهی بهائی بر خلاف حکم خود بر ممنوعیت داشتن بیش از دو همسر، سه زن اختیار کرده است! اما جالب است بدانیم که او، بر مبنای بابیت و بهائیت، هیچ مجوزی برای این عمل خود نداشته است. از طرفی پیشوایان و رهبران به ظاهر معصوم بهائی نیز برای توجیه اشتباه پیامبرخواندهی خود، توسل به دروغ را جایز میدانند!