بهائیت و استعمار
پیامبرنمای بهائیت در زمان حیات و پس از مرگ خود، تبلیغ در خاک عثمانی و شام را ممنوع اعلام کرده بود. اما پس از مرگ او، فرمانش به ممنوعیت تبلیغ در این نواحی توسط پیروانش زیر پا گذاشته شد. تشکیلات بهائیت همچنان به فرمان پیامبرنمای خود و قوانین رژیم صهیونیستی در ممنوعیت تبلیغ در فلسطین اشغالی پایبند است.
«فریدون وهمن» در مصاحبه با شبکه معاند مدعی شد که جمهوری اسلامی حتی یک سند نتوانست بر جاسوسی بهائیان ارائه دهد و تنها تعالیم بهائیت، موجب دشمنی با این فرقه شده است؛ این درحالی است که اسناد و قرائن بسیاری بر استفاده جاسوسی از تشکیلات بهائیت وجود دارد و تعالیم و سوابق خیانتآلود، موجب هوشیاری برابر این فرقه شده است.
بنابر ادعای بهائیان، عبدالبهاء برای حمایت از مردم فلسطین در دوران جنگ جهانی اول و هجوم استعمار انگلیس، از استعمار پیر پاداش گرفت و به لقب نایت هود یا شوالیه مفتخر شد. اما اگر واقعاً پیشوای بهائیت بخاطر کمک به مردم فلسطین و نه همکاری با استعمار پاداش گرفت، پس چرا امروزه تشکیلات بهائیت به او اقتدا نمیکند و زحمتِ کمک به مردم مظلوم غزه را به جان نمیخرد؟
از جنگ غزه بیش از چهار ماه گذشته است. این جنگ حدود صدهزار شهید و زخمی و دو میلیون آواره در 150 کیلومتری مرکز رهبری بهائیت، از خود به جای گذاشته و همچنان تشکیلات بهائیت، سکوت را برگزیده است؛ البته بهائیت در عین حال، سکوت در برابر به رسمیت نشناختن تشکیلات خود در ایران را جایز نمیداند!
«نازیلا قانع» گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل و عضو فرقه بهائیت، دین، اقدامات و اعمال دینداران و واکنش ایشان به بیحرمتی معاندین و منکرین و ... را به عنوان مصادیق نفرتپراکنی و خشونت بر مبنای دین تعریف کرد. عملکرد او به خوبی نشان میدهد که به عنوان یک بهائی، به دنبال تضعیف باورهای الهی و حمایت از ملحدین و دشمنان ارزشهای وحیانی است.
سایت رسمی بهائیان بحرین، از حمایتهای پادشاهی این کشور از رشد برنامههای خود در بحرین تشکر کرد. اما آل خلیفه نمیداند که با میدان دادن به جاده صاف کن روابط با اسرائیل در کشور خود (که از قضا رویای رسیدن به حکومت بر جهان را دارد)، به مسیری پای خواهد نهاد، که پایانش غرق و هلاک است.
تشکیلات بهائیت با پشتیبانی آمریکا، این روزها در تلاش است تا با ادعای نقض حقوق بهائیان در ایران (به خاطر دستگیری چند متهم بهائی)، بخشی از فشارهای جامعه جهانی و افکار عمومی را از رژیم کودککش، رفع و به ایران منتقل کند.
یکی از نشانههای شباهت و اشتراک بهائیت و صهیونیست، مخفیکاری با هدف نفوذ و استیفای اهداف سلطه طلبانه آنها است. از زمان کنفرانس بال در سال ۱۸۹۷م تا سال ۱۹۴۲م، صهیونیستها به جای کلمه «کشور»، عبارت «کانون یهود» را به کار میبردند تا حساسیتی ایجاد نشود. بهائیت هم هدف حکومتخواهی خود را پنهان میکند و در پوشش سازمانهای خیریه و مردم نهاد وارد میشود.
.یکی از راهبردهای مشترک یهود و بهائیت، استفاده از شگرد مظلومنمایی برای توجیه جنایات تاریخی و پیشبرد اهدافشان در جامعه است. رهبران بهائیت از ابتدا سعی کردند تا پا در جای پای مظلومیت ساختگی و تاریخی یهود بگذارند.
در کنار ارتباطهای پشت پرده رهبران بهائیت با بزرگان صهیونیست و زمینه سازی فکری کوچ فلسطینیها و ایجاد کشور جعلی اسرائیل، پیشوایان بهائیت با نفوذی که در جامعه مسلمان فلسطین (به واسطه مسلمان جا زدن خود) داشتند، زمینه عملی اشغالگری صهیونیستها را فراهم کردند.
یکی از نشانههای هماهنگی و همدستی رهبران بهائیت با صهیونیستها در اشغال فلسطین، تلاش برای کوچاندن اختیاری مردم فلسطین از سرزمین مادریشان، با تبلیغات منفی علیه این منطقه و یا دعوت به سکوت در مقابل توسعهطلبی یهودیها بود.
ارتباط رهبران بهائیت با صهیونیستها به سالهای پیش از تصرف فلسطین به دست انگلیسیها و تلاش برای ایجاد یک کشور یهودی باز میگردد. شواهد تاریخی از ارتباط و همکاری عبدالبهاء با زرسالاران یهودی پرده برمیدارد؛ ارتباطهایی که بعدها عبدالبهاء، به اسم پیشبینی آینده فلسطین، به خورد بهائیان داد.
تشکیلات بهائیت در پیامی با ذوق زدگی تمام، خبر رساندن جزوه صلح خود به دست رئیس جمهور آمریکا رونالد ریگان را مخابره کرد و از حمایت او از بهائیان ایران خبر داد! اما به راستی تکلیف صلحی که بخواهد به دست فرقه نژادپرست بهائیت تدوین شود و به وسیله نظام مستکبر و خونریز آمریکا اجرایی شود، چه خواهد بود؟!
عبدالبهاء از بهائیان خواست تا در قبال انقلابهای ایران، جانب بیطرفی را گرفته و در هیچ فتنه و فسادی مشارکت نکنند. اما وقتی به تاریخ کوتاه بهائیت مینگریم، چیزی جز مداخلة همراه با دورویی و خیانتِ بهائیت نمیبینیم. از زمان قاجار و جریان مشروطهخواهی گرفته تا پهلوی و جمهوری اسلامی، بهائیان نه ساکت نشستند و نه به نفع ایران گامی برداشتند.