بهائیت
مبلّغ بهائی در کانال خود مدعی شد که طلب معجزه از مدعی پیامبری، به معنای امتحان پروردگار است و بشر، حق امتحان پروردگار را ندارد. در پاسخ به این ادعا میگوییم: طلب معجزهی مردم از مدعی نبوت، هیچگاه به منزلهی امتحان پروردگار نبوده، بلکه طلب معجزه به معنای آزمودن صحت ادعای رسالت او به شمار میآید.
مبلّغ بهائی در توجیه عجز پیشوایان خود از آوردن معجزه، مدعی شد: خداوند علیرغم توانايی مزبور، تمايلی به آوردن معجزات ظاهری ندارد. اما بر خلاف ادعای بهائیت، از کتاب آسمانی قرآن استفاده میشود که هیچ پیامبری نیامده مگر آنکه دعوتش همراه با نوعی معجزه بوده است. لذاست که در قرآن، از معجزات پیامبران، تعبیر به برهان شده است.
مبلّغ بهائی با استدلال به گفتهی پیامبرخواندهی بهائیان مدعی شد: مخالفت انسانها با مدعی پیامبری، دلیل بر حقانیت او میباشد. این در حالیست که مدعیان پیامبری بسیاری در طول تاریخ آمده، مخالفین بسیاری پیدا کرده و حتی بهائیان نیز به عنوان پیامبری آنان را قبول ندارند. اما بیشک ارائهی چنین دلایل سبکی، تنها از مدعیان دروغین برمیآید.
از ابتدای شکلگیری بهائیت تا کنون، شاهد حمایتهای بیدریغ کشورهای استعماری و ضداسلامی از آن بودهایم. اما حقیقت آنست که بهائیت با پرورش اعتقاداتی نظیر: رکن رابع و مهدویت، انکار خاتمیت اسلام، انکار معاد، ممنوعیت دخالت در سیاست، تحریم جهاد، ترک تعصبات پسندیده و...؛ کوشید تا رضایت و حمایت دشمنان اسلام را همراه خود سازد.
مبلّغان بهائی مدعی شدند که منابع رَدیه، سرشار از مطالب جدلی و باطل است. حال میگوییم بر فرض پذیرش چنین ادعایی، آیا منابع بهائی، اساس اعتقادات بهائیت را تأیید خواهد کرد؟! در پاسخ به این پرسش، تنها لازم است کتاب کشف الغطاء و اسرارالآثار، از کتابهای معتبر بهائیان را ورق زنیم و ماجرای توبهنامهی پیشوا و مبشّر بهائیان را مرور کنیم.
مبلّغ بهائی در راستای اثبات حقانیت پیامبرخواندهی بهائیان مدعی شد: نفوذ و بقای ادعای پیامبری شخصی، دلیل بر حقانیت او به شمار میرود. این در حالیست که اگر صحت این دلیل را بپذیزیم، لازم میآید پیامبرانی نظیر حضرت نوح (علیه السلام) دروغین به شمار آمده و ناپیامبرانی نظیر مانی و گورونانک؛ پیامبر شمرده شوند!
مبلّغان بهائی مدعی شدند: «شیعیان معتقدند كه خدا را نمیتوان ديد ولى میگویند در روز قيامت میتوان او را ديد». در پاسخ میگوییم: 1. با توجه به نصّ صریح قرآن، شیعیان رؤیت خداوند با چشم مادی را غیرممکن میدانند. 2. در خصوص آیاتی که ظهور در رؤیت خدا در قیامت دارند، شیعیان معتقد به نظر قلبى و دیدن قلب به وسیلهی حقیقت ایمان، هستند.
مبلّغان بهائی در تلاشند تا ظلمهای (ادعایی) وارده به بهائیان را به مظلومیت امام حسین (علیه السلام) تشبیه نمایند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائیت که بهائیان وی را رجعت حسینی معرفی مینمودند، به قدری جنایت نمود که برخی بابیان به طعنه میخواندند: «اگر حسینعلی (بهاء) مظهر حسین ابن علی است/ هزار رحمت بر روان پاک یزید».
نهاد بیتالعدل، علّت مخالفت علماء با بهائیت را در عدالت و برابری پیشوایان بهائی عنوان کرد. این در حالیست که با توهین پیشوایان بهائی به بسیاری از مردم جهان و گاو شمردن آنان، اساساً عدالتی در رفتار پیشوایان بهائی باقی نمانده که موجب نگرانی کسی شود. در حقیقت این ماهیت الحادی و استعماری بهائیت است که موجبات مخالفت با آن را فراهم ساخته است.
بر خلاف ادعای پیروان شیخیه مبنی بر عدم ارتباط رهبران شیخی با جریان بابیت و عدم زمینهسازی بر ایجاد فرقهی ضالّهی بابیت؛ آثار علیمحمد شیرازی (باب)، منطبق با مزاج شیخیه، مبنی بر ادعای بابیت است. علیمحمد شیرازی نیز با باب خواندن دو پیشوای شیخی، آنان را مبشّر خود خوانده و از اینرو، پیشوایان شیخی مورد تکریم بابیان و بهائیان هستند.
تشکیلات بهائی، وجود قشر روحانی در بهائیت را لازمهی مخالفت با آموزهی تحری حقیقت معرفی و از اینرو، بهائیت را تُهیِ از این قِشر معرفی نمود. در پاسخ میگوییم: بهائیت به عنوان نماد بارز تقلید کُور نمیتواند تحری حقیقت را سبب عدم وجود آخوند بهائی معرفی کند. چرا که نه تحری حقیقتی در بهائیت وجود دارد و نه این فرقه از وجود آخوند تُهی است.
تشکیلات بهائیت با تهمت فساد به روحانیون سایر ادیان، مدعی عدم وجود قشر روحانی در بهائیت شد. این ادعا در حالیست که اسناد بسیاری بر وجود مبلّغانی در بهائیت، با همان عنوان و عملکرد علماء و روحانیون سایر ادیان وجود دارد. همچنان که عبدالبهاء؛ از وجود کسانی در بهائیت پرده برمیدارد که شغلی جز تبلیغ ندارند و میبایست حمایت مالی شوند.
بهائیان با تفسیر ندای قریب در آیات سورهی «ق» به محل دفن پیشوایانشان، مدعیاند این آیات اشاره به ظهور بهائیت دارد. در پاسخ میگوییم: 1. با توجه به منع تأویل نصوص الهی در بهائیت، شما چه سندی در تأویل این آیات دارید؟ 2. مفسران بسیاری، مقصود از مکان قریب را کنایه از شنیده شدن صدای منادی در همهجا و مسبب زنده شدن مردگان تفسیر کردهاند.
عبدالبهاء در علّت لزوم تجدید دین مدعی شد، همانگونه که امراض نیاز به معالجهی جدید دارند، ادیان هم به مقتضای زمان نیاز به تغییر دارند. در پاسخ میگوییم: دین مبین اسلام، با داشتن ویژگیهایی نظیر: 1. جامعیت و وسطیت 2. وارد نمودن عقل در حریم دین 3. اختیارات ویژهی حکومتی؛ عملاً قادر به تأمین تمامی نیازهای بشری بوده و خواهد بود.