مسیحیت تبشیری
یکی از دلایلی که مسیحیان برای اثبات الوهیت مسیح می آورند، زنده کردن مردگان توسط ایشان است؛ چرا که در عهد قدیم زنده کردن مردگان، کار خدا دانسته شده است. این در حالی است که در کتاب مقدس انبیای دیگری هم این کار را کرده اند. کتاب مقدس مسیحیان خود شهادت می دهد که این معجزات به امر الهی است و افراد قدرتی جدای از قدرت الهی ندارند.
طبق اعتقاد مسیحیان، انجیل یوحنا توسط یوحنای حواری نوشته شده است. دلایلی که برای این ادعا مطرح میشود، یکی شهادت ایرنئوس از پلی کارپ است و دیگری ادعای خود انجیل یوحنا. نقادان معتقدند که ادعای ایرنئوس معتبر نیست؛ چون در نوشتههای پلی کارپ چنین چیزی وجود ندارد و قسمتی از یوحنا که مورد استناد مسیحیان است، بعداً به این کتاب اضافه شده.
مسیحیان تبشیری اشکالات مسلمانان به آموزه فدا را به این دلیل که شیعیان به شفاعت امام حسین(ع) معتقدند، وارد نمیدانند. این در حالی است که اعتقاد به شفاعت امام حسین(ع) با آموزه فدا تفاوتهای اساسی دارد. به عنوان مثال شفاعت مختص شخص خاصی نیست، اما فدا مختص مسیح است.
مسیحیان ادعا میکنند کسی که مسیحی میشود نجات او حتمی است؛ اما در اسلام مشخص نیست که شخص، نجات پیدا میکند یا خیر. پاسخ این است که آموزه اطمینان به نجات ابدی، انگیزه کار خوب را از بین می برد و کسی که در حالت خوف و رجا به سر میبرد، سعی بیشتری برای انجام کارهای نیک دارد.
آگوستین قدیس، عمومیت و گسترش مسیحیت را دلیل بر حقانیت آن میداند. این استدلال، مغالطه توسل به اکثریت است. ضمن اینکه مسیحیان در امپراطوری روم در مقایسه با پیروان دیگر ادیان در کشورهایی نظیر چین و هند اکثریت جمعیت را دارا نبوده است. هم در قرآن و هم در کتاب قدس، اکثریت ملاک حقانیت نیستند.
مسیحیان تبشیری مدعیاند الهیات اسلامی معطوف به عمل انسان برای رسیدن به خداست، اما در مسیحیت این خداست که به سمت انسان آمده است. پاسخ این است که ادعای مسیحیان مقدمه اشتباهی دارد که عبارت است از مجازات فرد بیگناهی بهجای انسانها و پاسخ دیگر اینکه در اسلام هم خدا نزد انسان است و نیازی به باور به آموزه فدا و تجسد نیست.
آسیب دیدگان مشکلات خانوادگی، گروه مخالفهای سیاسی، اجتماعی، معتادان و طردشدگان اجتماعی، افراد شریعت گریز، افراد دارای مشکلات معیشتی، شبهه زدگان دینی و خرافه پرستان طعمه های خوبی برای فرقهها مخصوصاٌ مسیحیت تبشیری هستند. راهکارهای مقابله با جذب فرقهها، مختلف است و عامل اعتقادی، نقشی ضعیف در تغییر دین دارد. نهادهای مسئول در هر بخش باید تلاش کنند تا زمینهها را از بین ببرند.
در مورد نظر مسیحیت در مورد زن باید گفت کتاب مقدس مسیحیان نظرات مثبتی نسبت به زنان ندارد. طبق تورات، این زن بود که مرد را تشویق به خوردن میوه درخت ممنوعه کرد و باعث سقوط آدمی شد. عهد عتیق نیز قوانین سرسختی برای زنان وضع کرده است. در عهد جدید پولس زن را موجودی برای مرد و در رتبهای پایینتر میداند.
مسیحیان تبشیری همواره خدای اسلام را خدای خشم و خدای مسیحیت را خدای رحمت معرفی میکنند؛ اما در حقیقت، در اسلام و مسیحیت، خدا دارای دو جنبه خشم و رحمت است و در کتاب مقدس هر دو دین به این دو جنبه اشاره شده است.
گرچه در عهد جدید دستور صریحی نسبت به مقابله با ارتداد ذکر نشده اما برخی الهی دانان و پاپها با ارائه نظریات خود در باب مجازات مرتدان، راه را برای شکنجه کسانی که قصد خروج از مسیحیت را داشتهاند، باز کردهاند.
از نظر کشیش آرمان رشدی، مهمترین علل گرایش به مسیحیت بعد از انقلاب، واکنش روان شناختی، نبود تفریحات دیگر، روحیه غربی حاکم بر کلیساها، احساس تعلق به گروهی خاص و عدهی کمی هم از سر اخلاص است.
مسیحیان پروتستان صهیونیست در آمریکا دارای قدرت زیادی هستند و یکی از مهمترین شخصیتهای معاصر این جنبش، جری فالول است. فالول سعی زیادی برای نفوذ در دولتمردان آمریکایی در جهت اعمال اعتقادات صهیونیستیاش داشت. او در اظهارنظری نادرست، پیامبر اسلام (ص) را مروج خشونت دانست. همچنین معتقد بود روسیه قوای شر در جنگ آرماگدون را تشکیل خواهد داد.
سومین موج هجوم میسیونرهای تبشیری توسط ویلیام تیزدیل، مبلغ انگلیسی شروع شد. او فعالیتهایی نظیر نگارش کتب ضد اسلامی، چاپ و نشر کتب مسیحی و شرکت در مناظرات اسلام و مسیحیت داشت. مهمترین کتاب تیزدیل، ینابیع الاسلام است که توسط علمای وقت، با کتب متعددی پاسخ داده شد.
قرن 16 میلادی دوران اوج تبشیر مسیحیت بوده است. مبلغان مسیحی که اکثرا پرتغالی و فرانسوی بوده اند به ایران آمدند و یکی از آنها به نام ژروم خاویه کتاب آینه حق نما را در نقد اسلام نگاشت. این کتاب با نگارش کتاب مصقل صفا توسط سید احمد علوی عاملی پاسخ داده شد.