غدیر خم
یکی از آیاتی که دلیل بر حقانیت امیرالمومنین (علیهالسلام) در غدیر است، آیهی ابلاغ است؛ روایات متعددی از اهل تسنن در نزول این آیه در غدیر وجود دارد، که مجموع آنها به درجه صحت میرسند و آن روایات بر اهل تسنن حجت میشوند.
واقعهی سقیفه بنیساعده که مبتنی بر سنتهای قبیلهای در جاهلیت بود، اولین و بزرگترین انحراف و شکافی بود که بین مسلمانان به وجود آمد و بر اساس این اتفاق اکثریت مسلمین از پیمان خود مبنی بر اطاعت از جانشین منصوص رسول خدا سر باز زدند و عهد شکنی کردند. انحرافاتی مانند ایجاد و شکلگیری فرق منحرف در اسلام مانند تصوف از تبعات حتمی جریان سقیفه است.
یکی از شبهاتی که وهابیت به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که اگر حدیث غدیر صحّت داشت، چرا صحابه آن را فراموش کرده و سقیفه تشکیل دادند؟ که در پاسخ میگوییم: بسیاری از صحابه از بیان حقایق غدیر ترس داشتند. نمونههایی از این روند در زمان بنیامیه بیشتر رخ نموده، که این خود گویای این وضعیت در روزهای آغازین پس از رحلت پیامبر اکرم ميباشد.
یکی از شبهاتی پیروان وهابیت که در مبحث غدیر به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که حدیث غدیر را از حیث صحت و تواتر تضعیف میدانند و میگویند که حدیث غدیر به هیچ وجه از طریق افراد موثّق روایت نشده است. در پاسخ باید گفت که اعترافات بزرگترین علمای مورد قبول وهابیت به صحّت و تواتر حدیث غدیر خود گویای حقیقت است که ما نیز به شیوه خویش به...
اهل سنت بر خلاف شیعیان قائلند که مساله غدیر خم ربطی به خلافت و جانشینی امام علی علیه السلام ندارد و برای گفته خود دلائلی می آورند،از جمله این که می گویند : کلمه ( مولی) در این سخن پیامبر اکرم که می فرمایند: "من كنت مولاه فعلي مولاه--هر کس من مولای او بودم،هم اکنون علی مولای شماست"به معنای دوست است،نه خلیفه.
لقب امیرالمومنین از مهمترين القاب آن حضرت است و از ميان القابی همچون سيد المسلمين و يعسوب الدين و قائد الغرالمحجلين و امام البررة و قاتل الفجرة و خليفة رسولالله و امثال اينها، در درجه بالاتری قرار دارد و به همين جهت رسول الله مردم را امر کردند که به حضرت علی سلام نموده و او را بدين لقب نام برند و تحيت گويند.
عمر در حادثه غدیر جزء کسانی بود که به امیرالمومنین تبریک گفت و تبریک عمر در حادثه غدیر را مورخان بدین صورت نگاشتهاند: «در جامعالاخبار آمده است: اصحاب رسول خدا نزد امیرالمؤمنین آمدند و ولایتش را تبریك گفتند و اولین كسىكه به وى تبریك گفت، عمر بن خطاب بود كه گفت: اى على، مولاى من، و مولاى هر مرد و زن مؤمنى گردید.
نقل است علامه امینی در پاسخ یک عالم سنی که به عزاداری زیاد شیعیان اعتراض کرده بود پاسخی دادهاند که هر چند مایههایی از طنز و اغراق در آن است، اما با نگاهی به تاریخ چنین چیزی هیچ بعید نمینماید.
جماعتی از انصار و مهاجر بالغ بر 200 نفر دور هم نشسته بودند که سخن به فضایل قریش رسید، هر کس یکی از فضایل قریش را بر میشمرد. انصار نیز شروع به بیان فضایل خود کردند. مردم از علی (ع) خواستند که سکوتش را بشکند و او نیز سخن بگوید. حضرت در این هنگام همه مناقب و فضایلی را که پیامبر (ص) در حق او بیان فرموده بود، بیان کرد.