افکار وهابیت
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را به شدت مذمت نمودهاند از باب نمونه علامه صدقی زهاوی، محمد بن عبدالوهاب و پیروانش را فتنهای میداند که در جهان شهرت پیدا کرد. وی در این باره مینویسد: «وهابیت فرقهای منسوب به محمد بن عبدالوهاب است که او عقیده باطل خود را در «نجد» آشکار نمود.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را مورد انتقاد قرار داده و به شدت از آنها مذمت نمودهاند. از باب نمونه شیخ ابراهیم بن عثمان سمنودی درباره او این چنین مینویسد: «ریشه وهابیت قومی از جاهلان اعراب هستد که به رئیسشان محمد بن عبدالوهاب بدعتگذار، خارجی، گمراه کننده و گمراه شده منسوب هستند.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را مورد انتقاد قرار داده و به شدت از آنها مذمت نمودهاند از باب نمونه شیخ احمد غماری ضمن معرفی و افشای ماهیت ابنتیمیه، محمد بن عبدالوهاب را شیطانی میداند که دارای مذهبی باطل است و افکارش از افکار ابنتیمیه نشأت گرفته و سخنان او همان سخنان ابنتیمیه است.
محمد بن عبدالوهاب پس از گذشت قرنها و به تبعیت از معاویه و با کراهت داشتن از ذکر صلوات و درود بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر بالای منارهها، موذن پیر نابینایی را به جرم صلوات فرستادن بر آن رسول گرامی به قتل رساند.
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب را مورد انتقاد قرار داده و به شدت آن را مذمت نمودهاند از باب نمونه احمد زینی دحلان درباره پیشبینی گمراهی او از سوی پدرش مینویسد: «و همچنین پدر وی عبد الوهاب که از علمای صالح به شمار میرفت، همانند دیگر علما در فرزندش، آثار الحاد و بیدینی را حدس میزد و او را سرزنش نموده.»
محمد بن عبدالوهاب در یکی از فتاوایش، فتوا به جواز قتل هر کسیکه عقیده اهلسنت و جماعت را دارد میدهد، ولی امروزه وهابیت، بنا به مصالحی آن را مطرح نمیکند. او در نامه خود به "ابن عیسی" که بر او احتجاج کرده که فقهاء به چیزی بر خلاف فهم او معتقدند؛ فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که یکی از آنها از این قرار است: گروه دائمی افتای وهابیان مینویسد: «رفتن به غار حرا از جمله شعائر حج و از سنتهای اسلام نیست؛ بلکه از جمله بدعتها و راهی به شرک است، و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع کرد.»
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
یکی از علمای اهلسنت بغداد به نام جمیل صدقی زهاوی مینویسد: «از بزرگترین کارهای قبیح وهابیان، همان پیروان محمّد بن عبدالوهاب این بود که هنگام وارد شدن شهر طائف مردم را به طور عموم کشته و به کوچک و بزرگ رحم نکردند و قصد مأمور و امیر و شریف و پست کرده و همگی را به طور یکسان از دم تیغ شمشیر و نیزه گذراندند.»
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.