اطاعت از حکومت در بهائیت

تشکیلات بهائی همواره علّت بازداشت و یا محکومیت اتباعش در ایران را باور به فرقه بهائیت معرفی میکند. این در حالیست که هیچ بند یا ماده قانونی در خصوص محکومیت بهائی باوران در کشور نداریم. پس همان ماده 499 قانون مجازات اسلامی که بهائیت علّت محکومیت برخی اتباعش در ایران معرفی میکند، دلیلی بر قانون گریزی و تخطی از دستور رهبران بهائی است.

شاپور بختیار در یکی از اعترافات خود، نتیجه سیاه بیست و پنج سال حکومت فاسد و ضدملّی پهلوی (با نقش آفرینی پررنگ بهائیان) بر ایران را تشریح کرد؛ اما آیا بهائیتی که امروزه شعار آزادی سر میدهد و از ناعدالتی جمهوری اسلامی گلایه میکند، از خفقان و ناعدالتی بیحد و حصری که برای ایران در دوران پهلوی به ارمغان آورد هم چیزی میگوید؟!

وقتی بر اساس قانون، فعالیت تشکیلاتی و تبلیغی بهائیت مشمول مجازات می شود، دیگر چگونه می توان محکومیت اعضای تشکیلات و مبلّغین بهائیت در ایران را به خاطر باور معرفی کرد؟!

تشکیلات بهائیت در این دوره آشوب ها با اسم رمز «مشارکت در اصلاح»، بهائیان را مجاز به فعالیت و ایفای نقش ضدحکومتی کرد. اما این سازمان و بهائیانی که از هیچ تلاشی برای پیاده سازی طرح براندازی نرم در کشور دریغ نمی کنند، در نظر عبدالبهاء پست فطرت و حزب شیطان هستند.

مؤسسه توانا که با بنیانگذاری و مدیریت یک بهائی، از طرفداران سفت و سخت تحریم و جنگ علیه ایران است، با اجاره صفحه مهناز افشار به دنبال آنست که فعالیت های ضدانقلابی و براندازی خود در ایران را در مقیاس گسترده تری به پیش ببرد. مؤسسه توانا و تشکیلات بهائیت با اسم و رسمی متفاوت اما رویکردی یکسان، پروژه براندازی جمهوری اسلامی را دنبال می کند.

تشکیلات بهائیت با ساخت یک ویدیئو از معلول 53 ساله بهائی، مدعی دادخواهی او به خاطر تخریب خانه اش در روشنکوه مازندران شد. این در حالیست که نه خانه او، بلکه ویلای پدرش، نه به خاطر عقیده، بلکه به خاطر تصرفات غیرمجاز تخریب شده است. اما آیا کسانی که از یک معلول ذهنی برای رسیدن به اهداف تشکیلاتی و تبلیغ خود سوءاستفاده میکند، بویی از انسانیت و اخلاق بردهاند؟!

تشکیلات بهائی در پیام 1 شهریور 1401 انواع توهین ها را به جمهوری اسلامی، بخاطر تخریب سه ویلای غیرمجاز بهائیان و برخورد با فعالیت های غیرقانونی تشکیلاتی و تبلیغی بهائیت روا داشت. این تشکیلات که از موفقیت پروژه نفرت پراکنی و پرونده سازی خود علیه ایران ابراز خشنودی کرد، در تناقضی آشکار مدعی شد واکنشش به این برخوردها دعا برای جمهوری اسلامی بوده است!

تشکیلات بهائیت با خط و نشان کشی برای جمهوری اسلامی خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط متهمینش در ایران می شود. اما چگونه می توان باور به بهائیت را در ایران جرم دانست در حالی که اکثر قریب به اتفاق بهائیان در ایران آزادانه زیست می کنند؟! و چگونه میتوان شعار نوع دوستی بهائیت را پذیرفت در حالی که هیچ گامی در دفاع از غیربهائیان برنداشته است!

در گزارش تیرماه سال 1348 ساواک از بهائیان، اعضای تشکیلات بهائیت، دانش افزایی و ثروت اندوزی را پیش نیاز ترسیمی بیت العدل برای تصاحب حکومت جهانی و ایجاد نظام نوین جهانی بهائی به رهبری خود عنوان کردند. این در حالیست که تشکیلات بهائیت در شعار، ادعای دوری از امور حکومتی را دارد.

تشکیلات بهائیت با چاپ و نشر جزوات و کتابهای خود در داخل کشور، نه تنها از دستورات پیشوایانش تخطی میکنند، بلکه به مخالفت مدنی با حکومت در ایران میپردازد؛ حکومتی که در سال 1362 ش، به اطاعت از آن تعهد داده بود. به راستی تشکیلاتی که پیروانش را به نقض تعالیم پیشوایانش و عهدشکنی سوق میدهد چه نام دارد؟!

پیشوایان بهائیت، ضمن دستور به اطاعت بیقید و شرط از حکومتهای مستبد؛ پیروان خود را از هرگونه دخالت در امور سیاسی بازداشتهاند. اما این رویکرد پیشوایان بهائی در حالیست که این موضع آنان، نشان از سرسپردگیشان در برابر حاکمان ستمگر دارد و در غیر اینصورت، چگونه میتوان پذیرفت که خدای عادل، دستور به اطاعت از حاکمان ظالم داده است؟!

پیشوایان فرقهی بهائیت، حکم به اطاعت و پیروی از تمامی حکومتها صادر کردهاند. نویسندگان بهائیت، در توجیه این حکم استبدادی پیشوایان خود، مدعیاند حکومت حاکم بر هر کشور، نتیجهی خواست مردمی است و نباید به آن اعتراض کرد. اما در پاسخ به این توجیهسازی بهائیان میگوییم: خدای تعالی، تغییر سرنوشت انسانها را به دست خودشان دانسته است.

نویسندگان بهائی در توجیه حکم رهبران خود به اطاعت محض از حکومتهای مستبد، حکومت را زاییدهی کیفیت اجتماع دانسته و هرگونه اعتراض بر آن را غیرقابل توجیه برشمردند. این در حالیست که در بسیاری از مواقع، توطئهی قدرتهای خارجی، بر خلاف خواست مردم حکومتی را شکل داده و یا انقلابهای مردمی، در پیمودن مسیر خود، به انحراف کشیده شدهاند.

خبرها حاکی از ایجاد موج جدیدی در واکنش به بازداشت چند بهائی در یمن، به جرم تبلیغ بهائیت و جاسوسی برای رژیم صهیونیستی میباشد. اما به راستی چرا تشکیلات بهائیت به ممنوعیت تبلیغاتش در اسرائیل چشم میگوید، اما در کشور یمن قانونگریز شده و در کنار اتهام تبلیغ مسلک باطل خود، به جاسوسی برای اسرائیل نیز محکوم میشود؟!