نقد جزوه عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهداء (قسمت ششم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب: برخی از بزرگان متصوفه و پیروانشان در روز عاشورا حالاتی از وجد و سرور داشتهاند[1] و عدهای از دلبستگان آنها سعی کردهاند که برای این عمل، توجیه دینی ارائه دهند و آن را در راستای تبعیت از حضرات معصومین علیهمالسلام جلوه دهند.
محمدحسن وکیلی در توجیه حالات وجد و سرور «جلالالدین محمد بلخی (مولوی)» [2] و «سید هاشم حداد» [3] در روز عاشورا مینویسد: «... واقعه عاشورا آمیزهای از حزن و سرور است؛ به این معنا که از یک سو نهایت سرور و شادمانی اهلبیت علیهمالسلام در عاشورا تحقق مییابد و از سوی دیگر، عمیقترین مصائب و دردناکترین حوادث در این ایام رخ داده است».[4]
جناب محمدحسن وکیلی برای توجیه حالات وجد برخی از بزرگان متصوفه و پیروان آنها در روز عاشورا، به چند قرینه اشاره کرده و در ادامه به فعل برخی از شهدای کربلا در شب عاشورا استناد میکند. او در این باره مینویسد: «و شنیده اید که یکی از بزرگان اصحاب حضرت در شب یا روز عاشورا با دیگری مزاح و شوخی مینمودند، وقتی که به ایشان اعتراض کردند که این زمان، زمان خنده و باطل نیست، در پاسخ گفتند: لقد علم قومى ما أحببت الباطل كهلا و لا شابًا ولكنى مستبشر بما نحن لاقون. و به نقلی گفتند: و أىّ موضع أحقّ بالسرور من هذا ؟ ما هو الا أن يميل علينا هؤلاء بأسيافهم فنعانق الحور».[5]
آقای وکیلی با بیان حالاتی از سرور در بین یکی از اصحاب اباعبدالله الحسین علیهالسلام، در پی استنباط قاعدهای کلی است که از آن جواز سرور برخی بزرگان متصوفه را نتیجهگیری کند؛ اما این نتیجهگیری نادرست است؛ زیرا در ابتدای جزوه خویش قاعدهای کلی بیان کردهاند که همه قرائن بر آن استوار است و آن قاعدهای است که از روایت: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا» استنباط شده است؛ اما این روایت دلالت بر هماهنگی رفتار مؤمنین با حضرات معصومین علیهمالسلام دارد، در حالی که ایشان مواردی از غیر معصومین را به عنوان مصادیق این قاعده بیان کردهاند که نمیتوانند مصداق این قاعده باشند.
نکته دوم این است که در کتابهای تاریخی این حالت فقط به یکی از افراد نسبت داده شده و دیگر اصحاب امام حسین علیهالسلام چنین حالتی نداشتهاند و حتی مورد اعتراض دیگر اصحاب قرار گرفتهاند. منابع تاریخی مانند «تاریخ الأمم والملوک طبری»[6] و «الکامل فی التاریخ ابن الأثیر»[7] نقل کردهاند که بریر بن حضیر همدانی با عبدالرحمان بن عبدربّه شوخی میکرد و عبدالرحمان به او اعتراض کرد. اما در کتاب رجال کشی[8]، بریر به عنوان معترض معرفی شده و شخص شوخیکننده، حبیب بن مظاهر بوده است. از هر دو داستان مشخص است که این حالت فقط برای یکی از اصحاب رخ داده و مورد اعتراض قرار گرفته است.
در نتیجه باید توجه داشت که این حالت عمومی اصحاب امام حسین علیهالسلام نبوده و تنها یکی از اصحاب چنین حالتی داشته که مورد اعتراض دیگر اصحاب قرار گرفته است و جناب محمدحسن وکیلی نمیتواند از این واقعه حکم کلی استنباط کرده و آن را توجیهگر سرور و وجد بعضی از صوفیه در روز عاشورا قرار دهد.
پینوشت:
[1]. الجیلانی (گیلانی)، عبدالقادر، الغنیة لطالبی طریقالحق، دار احیاء التراث العربی، الطبعة الأولی، ۱۴۱۶ م، بیروت، لبنان، الجزء الثانی، ص ۳۱۸.
[2]. مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی)، مثنوی معنوی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، اول، ۱۳۷۳، ص ۸۴۶.
[3]. سید محمدحسین تهرانی، روح مجرد، ص ۷۸.
[4]. وکیلی، محمدحسن، جزوه عاشورا: روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیهالسلام، سهشنبه ۴ محرم ۱۴۳۶، ص ۵.
[5]. همان.
[6]. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم والملوک، منشورات مؤسّسةالأعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 4، ص 321.
[7]. ابن الأثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، بیروت، اول، 1385ق، ج 4، ص 60.
[8]. رجال الکشی، ص 79، ذیل ترجمه حبیب بن مظاهر.
افزودن نظر جدید