آیا قانون جذب، همان هدفمندی در زندگی است؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدعیان قانون جذب میگویند: این قانون در حقیقت همان هدفداری و داشتن برنامه برای یک زندگی موفق و ایدهآل است. از آنجایی که هدفداری برای یک زندگی موفق از اصول اساسی به شمار میرود، هر کاری که بدون هدف انجام شود، بیهوده خواهد بود.
از کسانی که قانون جذب را همان داشتن هدف در زندگی تصور میکنند،[1] باید پرسید، این چه راز سر به مهر و نهفتهای است که امثال «راندا برن در فیلم راز و وین دایر در کتاب از راز قانون جذب بیشتر بدانیم» مدعی هستند که آن را فاش کردهاند؟
آیا هدفمندی، همان فکر کردن، هدف را به صورت مکتوب نوشتن و در پیش روی خود قرار دادن است؟ و یا اینکه قرار دادن هدف به عنوان شعار اساسی زندگی و تلاش و برنامهریزی برای دستیابی به آن، رازی است که تاکنون کسی از آن اطلاع نداشته و تنها افراد برگزیده تاریخ هستند که نسبت به آن آگاهی داشته و آن را بکار بستهاند؟
حقیقت آن است که با توجه به مبانی و آموزههای قانون جذب، محور و موضوع اصلی این قانون، هرگز اهداف زندگی و تفکر و برنامهریزی برای رسیدن به آنها نیست؛ بلکه آنچه در این قانون مورد تأکید اصلی است، تأثیرگذاری ذهن انسان بر کائنات است.
بنابراین قانون جذب و هدفداری، دو فرمول کاملاً جداگانه هستند. یعنی اگر کسی بخواهد طبق قانون هدفمندی عمل کند، باید با مشخص کردن اهدافش، برنامهریزی و تلاش را در جهت رسیدن به آنها سرلوحه کار خود قرار دهد؛ در حالی که در قانون جذب، انسان صرفاً به دنبال رسیدن به خواستهها و آرزوهای خود از طریق قدرت ذهن و کائنات است؛ یعنی بدون انجام هیچگونه تلاش و کوششی و صرفاً با تصاویری که از رؤیاهایش دارد، رسیدن به آنها را تخیل، باور و احساس میکند![2]
پینوشت:
[1]. آزمندیان، علیرضا، تکنولوژی فکر۲ زندگی در مسیر کمال، تهران، نشر مؤلف، ص۱۸۵.
[2]. مظاهری سیف، حمیدرضا، نگاهی متفاوت به قانون جذب، نشر معنویت پژوهی، ص40.
افزودن نظر جدید