ابوالفضل برقعی شیعه است یا وهابی؟

  • 1402/04/12 - 11:42
مطالعه و بررسی آثار به‌جای‌مانده از «برقعی»، نشان می‌دهد که او، در بسیاری از عقاید، از اصول و عقاید امامیه عدول کرده و به سمت وهابیت گرویده است؛ مسئله‌ای که مورد تأیید برخی محققان شیعه ازجمله شهید مطهری و رسول جعفریان قرار گرفته است.
امامت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی » از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است؛ بررسی آثار و تألیفات برقعی که در دو دوره از حیات علمی خویش نگاشته است و نیز مقایسه محتوای آنها، نشان می‌دهد که وی، در بسیاری از عقاید، از اصول و عقاید امامیه عدول کرده و به سمت وهابیت گرویده است. این مسئله‌ای است که مورد تأیید برخی محققان قرار دارد.

به‌عنوان نمونه، «رسول جعفریان» محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام، زندگی برقعی را شامل سه دوره می‌داند: «دوره اول که به‌ نقد گرایش‌های غیرمعمول اسلامی مانند تصوف و امثال آن رفته و آنان را به‌عنوان بدعت و خرافه نقد می‌کند. دوره دوم زمانی است که به سراغ برخی باورهای عامیانه شیعه رفته و آنها را خرافه نام نهاده و دست به نقادی زده و سعی دارد شیعه را معتدل نشان دهد. دوره سوم دوره‌ای است که اصول تشیع را به باد انتقاد گرفته و در اوج این دوره، به یک وهابی تبدیل می‌شود.[1]

شهید مطهری که خود از اساتید بزرگ فلسفه اسلامی، کلام اسلامی، تفسیر قرآن و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود، در یکی از یادداشت‌های خود می‌نویسد: «سید ابوالفضل برقعی رساله‌ای در انکار ولایت نوشته است که باید از آن اظهار تنفر شود».[2] همچنین در یکی دیگر از آثارش، پس از بیان شبهه‌ای در باب شفاعت، به وجود چنین افرادی اشاره کرده و می‌نویسد: «این همان اشکالی است که وهابی‌ها مطرح می‌کنند و جمعی وهابی مسلّم در میان شیعه نیز فریفته آن شده‌اند».[3]

شهید مطهری از رویکرد این افراد اظهار تعجب می‌کند که چگونه ممکن است در کشوری مانند ایران که کلمات نهج‌البلاغه در میان آنها کم‌وبیش مطرح است و فیلسوفانی مانند «بوعلی» و «خواجه‌نصیرالدین طوسی» و «صدرالمتألهین» در میان آنها ظهور کرده و مسائل توحیدی را در عالی‌ترین شکل خود غور و بررسی کرده‌اند، امروز افرادی یافت می‌شوند که تازه می‌خواهند درس توحید را از امثال «ابن تیمیه» و «محمد بن عبدالوهاب» فراگیرند.[4]

با این اوصاف برقعی خود را شیعه حقیقی اعلام می‌کند و افرادی را که به‌ نقد وی پرداخته‌اند، افرادی منحرف می‌داند. او مدعی است که پیرو حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بوده، اصول و فروع دین او را پذیرفته و با کسانی که به نام آن حضرت و با بهانه دوستی او و اولاد پاکش، دین اسلام را خراب ساخته و اصول و فروع اسلام و قرآن را با ایجاد زیارت‌نامه‌ها خراب کرده‌اند، خصومت دارد.[5]

این ادعای برقعی در صورتی است که وی بنا بر آنچه که در آثارش ذکر شده است، امامت را از اصول‌دین نمی‌داند و علاوه بر این، اصولی همچون علم غیب امام، عصمت امام، مهدویت، نصب الهی امام، شفاعت، خمس و بسیاری دیگر از اعتقادات شیعه را انکار کرده است. مسئله‌ای که مورد توجه رسانه‌های فارسی زبان وهابیت قرار گرفته و با بزرگ‌نمایی در مورد شخصیت وی، سعی در ایجاد خدشه در اعتقادات شیعه دارند.

در نتیجه باید گفت که مطالعه و بررسی آثار به‌جای‌مانده از برقعی، اعم از کتب و صوت‌هایی که از وی موجود است، نشان می‌دهد که او در بسیاری از عقاید، از اصول و عقاید امامیه عدول کرده و به سمت وهابیت گرویده است.

پی‌نوشت:
[1]. جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ص907.
[2]. مطهری، مرتضی، یاداشت‌های شهید مطهری، ج7، ص445، انتشارات صدرا 1385.
[3]. همان، مجموعه آثار (عدل الهی، انسان و سرنوشت، علل گرایش به مادیگری)، ج1، ص244، انتشارات صدرا 1390.
[4]. همان، ص245.
[5]. برقعی، ابوالفضل، خرافات وفور در زیارات قبور، ص 4.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.