اقوال اهل سنت در مورد زمان شب قدر
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شب قدر، بافضیلتترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان و شب نزول قرآن و مقدّر شدن امور یکسال انسانهاست. قرآن کریم در سورههای قدر و دخان از این شب سخن میگوید. بر اساس آیات قرآن و روایات، ارزش این شب، بیش از هزار ماه است و هر ساله در این شب، فرشتگان به زمین میآیند؛ زمان دقیق شب قدر، روشن نیست؛ ولی بر اساس آیات قرآن که نزول قرآن را در شب قدر دانسته و نیز نزول قرآن در ماه رمضان گفته شده، شب قدر باید در ماه رمضان باشد.
ابن قدامه از علمای اهل سنت، درباره اقوال علمای اهل سنت در مورد زمان شب قدر مینویسد: «اکثر علما معتقدند که شب قدر در ماه رمضان است ولی ابن مسعود میگفت کسى مىتواند شب قدر را درک کند که یکسال تمام شب زندهدارى کرده باشد که این کلام اشاره دارد به اینکه شب قدر زمانش مشخص نیست (و معلوم نیست در کدام ماه و کدام شب قرار دارد.)»[1]
ابن مفتاح از دیگر علمای اهل سنت درباره شب قدر مینویسد: «شب قدر را در شب 19 و شبهای فرد دهه آخر ماه رمضان طلب کن! و اینکه میگوییم در این ایام درخواست کن به این خاطر است که میخواهیم بین اقوال مختلف علما جمع کنیم.»[2] در توضیح طلب کردن شب قدر نیز میگوید: «طلب در شب قدر به وسیله احیاء در آن صورت میگیرد، چون در حدیث صحیحی در کتب معتبر و صحیح به آن امر شده است؛ در روایتی آمده است،[3] هر کس ماه رمضان را از روی ایمان و برای خدا و پاداش او روزه بگیرد، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود و هر کس شب قدر را از روی ایمان و به امید پاداش الهی به عبادت قیام کند، گناهان گذشتهاش بخشیده میگردد.»[4]
نووی عالم اهل سنت در شرح صحیح مسلم درباره اقوال علما در شب قدر مینویسد: «در زمان شب قدر اختلاف است؛ جمعی از علما معتقدند که شب قدر منتقل میشود، در یک سال در شبی و در سال دیگر در شب دیگر است و به این صورت میتوان بین احادیث جمع کرد؛ هر حدیثی زمان شب قدر در یک سال را بیان کرده است و تعارضی بین احادیث نیست؛ قول مالک، سفیان ثوری، احمد بن حنبل، اسحاق و ابوثور شبیه این قول است که میگویند شب قدر در دهه آخر ماه رمضان منتقل میشود؛ قول دیگر این است که در کل ماه رمضان منتقل میشود و قول دیگر این است که به هیچ وجه منتقل نمیشود و در هر سال ثابت است.
طبق این قول که شب قدر در همه سالها شب معینی است، نیز اقوال مختلف است؛ برخی میگویند این شب، در کل سال مخفی است که قول ابن مسعود، ابوحنیفه و دو شاگردش است؛ قول دیگر این است که در کل ماه رمضان مخفی است که قول ابن عمر و جمعی از صحابه است. قول دیگر این است که در دهه دوم و سوم است و قولی نیز در دهه سوم میداند و قولی مخصوص شبهای فرد این دهه میداند... گفته شده در 23 یا 27 ماه رمضان است که قول ابن عباس است و نیز گفته شده در شب 17 یا 21 یا 23 ماه رمضان این شب طلب شود و از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و ابن مسعود حکایت شده است. قول دیگر شب بیست و سوم ماه رمضان است که قول بسیاری از صحابه و علما است؛ قولی هم شب 24 را شب قدر میداند که از بلال و ابن عباس و حسن بصری و قتاده حکایت شده است. قول دیگر شب 27 ماه رمضان است که قول جماعتی از صحابه است و قول دیگر هفدهم است که از زید بن ارقم و ابن مسعود نقل شده و شب 19 نیز از ابن مسعود نقل شده است ... .
قول شاذی هم این است که شب قدر دیگر وجود ندارد (و در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بوده است) که این قول نادرست است؛ به این دلیل که اگر بنا بود شب قدر دیگر وجود نداشته باشد، طلب کردن این شب در حدیث صحیح بخاری سفارش نمیشد.»[5]
ماوردی عالم دیگر اهل سنت میگوید: «در اینکه شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، تردیدى بین عالمان نباید باشد، چون در روایتی ابوذر از رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده است که از حضرت پرسیدم شب قدر با رفتن انبیاء از بین میرود یا تا روز قیامت باقی است؟ فرمود باقی است! پرسیدم در ماه رمضان است یا ماه دیگر؟ فرمود: در ماه رمضان! پرسیدم در دهه اول است یا دوم یا دهه آخر؟ فرمود در دهه آخر! ابوسعید خدری هم نقل کرده که شب قدر را در شبهای فرد دهه آخر ماه رمضان بجویید!»[6]
با این اقوال که از علمای اهل سنت نقل شد، مشخص میشود به دلیل اختلاف در روایات، برخی علمای اهل سنت، شب قدر را در سالهای مختلف، متفاوت میدانند، در حالی که ممکن است برای مشخص نشدن این ماه، زمانهای مختلفی برای آن بیان شده است.
بیشترین تأکید در روایات اهل سنت، بر شبهای فرد دهه سوم ماه رمضان برمیگردد؛ درباره شب بیست و سوم گفته شده که قول بسیاری از صحابه و علما است و درباره شب بیست و هفتم گفته شده که قول جماعتی از صحابه است حکایت دارد؛ بنابراین احتمال شب قدر در بیست و هفتم در اقوال علمای اهل سنت، از شب بیست و سوم قویتر نیست و آنچه بین اهل سنت رایج شده که شب قدر را شب 27 ماه رمضان میدانند، ترجیح بلامرجح از اقوال و روایات اهل سنت در مورد شب قدر است.
پینوشت:
[1]. المغنى، ابن قدامه، ج4، ص448.
[2]. شرح الازهار، ابن مفتاح، ج4، ص164.
[3]. صحيح البخاری، بخاری، ج3، ص45. «مَنْ صَامَ رَمَضَانَ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ، وَمَنْ قَامَ لَيْلَةَ القَدْرِ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ.»
[4]. شرح الازهار، ابن مفتاح، ج4، ص164.
[5]. شرح نووی بر صحیح مسلم، نووی، ج8، ص58. «وَاخْتَلَفُوا فِي مَحَلِّهَا فَقَالَ جَمَاعَةٌ هِيَ مُنْتَقِلَةٌ تَكُونُ فِي سَنَةٍ فِي لَيْلَةٍ وَفِي سَنَةٍ أُخْرَى فِي لَيْلَةٍ أُخْرَى وَهَكَذَا وَبِهَذَا يُجْمَعُ بَيْنَ الْأَحَادِيثِ وَيُقَالُ كُلُّ حَدِيثٍ جَاءَ بِأَحَدِ أَوْقَاتِهَا وَلَا تَعَارُضَ فِيهَا قَالَ وَنَحْوُ هَذَا قَوْلُ مَالِكٍ وَالثَّوْرِيِّ وَأَحْمَدَ وَإِسْحَاقَ وَأَبِي ثَوْرٍ وَغَيْرِهِمْ قَالُوا وَإِنَّمَا تَنْتَقِلُ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ وَقِيلَ بَلْ فِي كُلِّهِ وَقِيلَ إِنَّهَا مُعَيَّنَةٌ فَلَا تَنْتَقِلُ أَبَدًا بَلْ هِيَ لَيْلَةٌ مُعَيَّنَةٌ فِي جَمِيعِ السِّنِينَ لَا تُفَارِقُهَا وَعَلَى هَذَا قِيلَ فِي السَّنَةِ كلها وهو قول بن مَسْعُودٍ وَأَبِي حَنِيفَةَ وَصَاحِبَيْهِ وَقِيلَ بَلْ فِي شهر رمضان كله وهو قول بن عُمَرَ وَجَمَاعَةٍ مِنَ الصَّحَابَةِ وَقِيلَ بَلْ فِي الْعَشْرِ الْوَسَطِ وَالْأَوَاخِرِ وَقِيلَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ وَقِيلَ تَخْتَصُّ بِأَوْتَارِ الْعَشْرِ وَقِيلَ بِأَشْفَاعِهَا كَمَا فِي حَدِيثِ أَبِي سَعِيدٍ وَقِيلَ بَلْ فِي ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ أَوْ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ وَهُوَ قَوْلُ بن عَبَّاسٍ وَقِيلَ تُطْلَبُ فِي لَيْلَةِ سَبْعَ عَشْرَةَ أَوْ إِحْدَى وَعِشْرِينَ أَوْ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ وَحُكِيَ عن على وبن مَسْعُودٍ وَقِيلَ لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ وَهُوَ قَوْلُ كَثِيرِينَ مِنَ الصَّحَابَةِ وَغَيْرِهِمْ وَقِيلَ لَيْلَةُ أَرْبَعٍ وعشرين وهو محكى عن بلال وبن عَبَّاسٍ وَالْحَسَنِ وَقَتَادَةَ وَقِيلَ لَيْلَةُ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ وَهُوَ قَوْلُ جَمَاعَةٍ مِنَ الصَّحَابَةِ وَقِيلَ سَبْعَ عَشْرَةَ وَهُوَ مَحْكِيٌّ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ وبن مَسْعُودٍ أَيْضًا وَقِيلَ تِسْعَ عَشْرَةَ وَحُكِيَ عَنِ بن مَسْعُودٍ أَيْضًا وَحُكِيَ عَنْ عَلِيٍّ أَيْضًا وَقِيلَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنَ الشَّهْرِ قَالَ الْقَاضِي وَشَذَّ قَوْمٌ فَقَالُوا رُفِعَتْ لِقَوْلِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حِينَ تَلَاحَا الرَّجُلَانِ فَرُفِعَتْ وَهَذَا غَلَطٌ مِنْ هَؤُلَاءِ الشَّاذِّينَ لِأَنَّ آخِرَ الْحَدِيثِ يَرُدُّ عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ فَرُفِعَتْ وَعَسَى أَنْ يَكُونَ خَيْرًا لَكُمْ فَالْتَمِسُوهَا فِي السَّبْعِ وَالتِّسْعِ هَكَذَا هُوَ فِي أَوَّلِ صَحِيحِ الْبُخَارِيِّ وَفِيهِ تَصْرِيحٌ بِأَنَّ الْمُرَادَ بِرَفْعِهَا رَفْعُ بَيَانِ عِلْمِ عَيْنِهَا وَلَوْ كَانَ الْمُرَادُ رَفْعَ وُجُودِهَا لَمْ يَأْمُرْ بِالْتِمَاسِهَا.»
[6]. الحاوی الکبیر، ماوردی، ج3، ص483.
افزودن نظر جدید