نقد دیدگاه نورعلی تابنده در مورد جدایی دین از سیاست

  • 1402/01/19 - 10:43
نورعلی تابنده در کلامی رواج سیاست دینی را امری خطرناک می داند در صورتی که سیره‌ی رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) بر خلاف این امر است و آنها دین و سیاست را یک چیز می‌دانستند. و لحظه لحظه زندگی آنها و اصحاب آنها عجین با کارهای سیاسی بوده است.
نقد دیدگاه نورعلی تابنده در مورد جدایی دین از سیاست

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دین اسلام دارای احکام فردی و اجتماعی است و تنها راه تحقق احکام اجتماعی اسلام ، تشکیل حکومت اسلامی است، به همین خاطر است که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) با ورود به یثرب، زعامت آنجا را به دست می‌گیرد و تا آخرین لحظه عمر این زعامت ادامه دارد.

بعضی از دگراندیشان، این باور را القا می کنند که دین از سیاست جدا است و اسلام یک سری از دستورات اخلاقی و معنوی است و به مسائل دیگر کاری ندارد. یکی از این دگراندیشان محمد اسماعیل صلاحی مدعی قطبیت فرقه صوفیه گنابادی است که با انتشار کلیپی از سخنان نورعلی تابنده(قطب سابق فرقه صوفیه گنابادی) تلاش برای القای چنین تفکری داشته است. نورعلی تابنده در سخنانی بیان می‌کند که: «وقتی سیاست دینی را در هر قومی، در هر ملتی تحریک کنند تا از آن استفاده کنند، در عالم سیاست متداول است، امری خطرناک است. هم اعتقادات را خراب می کنند و هم امکان انتخاب اصلح را در اعتقادات برای مردم باقی نمی‌گذارند.»[1] در صورتی که حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه) با داشتن دیدی جامع نسبت به منابع اسلامی، در مقابل این جریان انحرافی ایستاده و با دیدی تیزبین می‌‎فرماید: «یکی از عمده‌ترین محورهای تبلیغاتی استعمارگران در سده های اخیر طرح (جدایی دین از سیاست) بوده است. اینها با تبلیغات دروغین تحجر، عقب مانده بودن، کهنه و قدیمی بودن دین و اتهام واپسگرایی و جهل به دین مبین اسلام سعی بر خارج نمودن دین از حیطه سیاست نموده اند. از عمده ترین عوامل رواج تفکر جدایی دین از سیاست در میان مسلمانان، دشمنان اسلام و مروجان تفکر سلطه در جهان بوده‌اند که از قدیم الایام این تفکر را در میان مسلمین ترویج نموده اند و اینگونه وانمود کرده‌اند که دین اسلام مانند سایر ادیان الهی جز یک سری دستورات اخلاقی و معنوی چیز دیگری نیست که به موجب آن مسلمانان صرفاً به مسائل اخلاقی، اخروی و معنوی بپردازند و سایر امور دنیوی به خصوص سیاست را رها نمایند تا از این طریق بتوانند خود را حفظ کرده و بر ایمان و تقوای خود بیفزایند و بدین سبب خود را در دنیا و آخرت سربلند نگه دارند.»‏[2]

آیات متعددی در قرآن کریم بیانگر این اندیشه است که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) علاوه بر دریافت، ابلاغ و تببین وحی الهی، مسئولیت اداره جامعه نیز برعهده داشته است. گستردگی آیاتی که دربردارنده موضوعاتی از جمله مسئولیت های اجتماعی پیامبر، اختیارات مالی پیامبر، مسئولیت مسلمانان در برابر پیامبر، بیانگر میزان اهمیت این وظیفه پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) می‌باشد.

یکی از مولفه‌های حکومت، اطاعت جامعه از رهبر حکومت است. قرآن کریم در سوره محمد به این ویژگی اشاره نموده است و می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ(محمد/33) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر [او نيز] اطاعت نماييد، و كرده‌هاى خود را تباه مكنيد.»

علامه طباطبائی در تفسیر این آیه و تبیین معنای اطاعت می‌نویسند: « خلاصه آيه مورد بحث را با سياقش در نظر بگيريم، آن وقت مى‌‏فهميم منظورش از اطاعت خدا، اطاعت او در احكامى است كه در قرآن نازل كرده و منظورش از اطاعت رسول، اطاعت او است در همه آن دستوراتى كه از ناحيه خدا نازل كرده و آن دستوراتى كه خودش از باب اينكه ولى مسلمين و زمامدار جامعه دينى ايشان است صادر فرموده.»[3]

کلام نورعلی تابنده با سیره معصومین(علیهم السلام) مخالفت دارد، زیرا سیره پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیه السلام) و همچنین جنگ امام حسن (علیه السلام) با معاویه برای استقرار حکومت بوده است و برخی از عالمان بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و سید مرتضی [4] و نیز برخی از عالمان معاصر بر این عقیده‌اند که امام حسین (علیه‌السلام) برای تشکیل حکومت، قیام کرد. اینان، چنین باور دارند که امام حسین (علیه‌السلام)، نخست برای امتناع از بیعت با یزید بن معاویه از مدینه به سوی مکه حرکت کرد و آنگاه که مسلم بن عقیل، حمایت مردم کوفه را به وی گزارش داد، به قصد تشکیل حکومت و احیای سنت پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی کوفه حرکت کرد. لذا باید گفت که جدا کردن دین از سیاست خلاف قرآن و سیره اهل بیت (علیهم السلام) است.

پی نوشت:

[1].صفحه شخصی محمداسماعیل صلاحی،2 دی،1401.

[2]. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج21، ص 404 الی 406.‏

[3]. موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان‏،دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم‏، قم، پنجم‏، 1374 ش‏،‏،ج‏18، ص 372.

[4]. مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء،، ١٤٠٣ هـ.ق، ج42،  ص258.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.