توهین شمس تبریزی به حضرت زهرا(س)

  • 1401/10/18 - 17:41
جایگاه حضرت زهرا(س) در روایات، نشانه دهنده این مسئله است که در بین زنان اولین و آخرین از حیث تمام صفات کمالی، کسی به آن حضرت نخواهد رسید و کسانی را که شخصیت این عارفه عالم را نشناخته اند را نمی توان به عنوان الگو و عارف، به جامعه شیعی معرفی نمود.
توهین شمس تبریزی به حضرت زهرا(س)

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ حضرت زهرا (سلام الله علیها) یکی از کسانی است که در بین آسمانیان، منصوره و در زمین به فاطمه شهره است و در منابع شیعه و اهل سنت از او به بزرگی یاد شده و برای او مقامات و فضائل زیادی ذکر کرده اند، ازجمله این که ایشان برترین بانوی دو عالم است.

اما برخی از بزرگان متصوفه سعی در پایین آوردن شأن و مقام شخصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) داشته اند. در حالی که نام خویش را عارف نامیده و باید به خداوند و حجت های او در زمین معرفت داشته باشند، ولی نه تنها نسبت به حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به عنوان حجتی الهی معرفت و شناخت ندارند، بلکه جفا نموده و او را عارفه نمی دانند و نام زاهد بر او گذاشته اند!!! باید دانست که زهاد در اصطلاح و ادبیات صوفیانه، افرادی ظاهربین، خشک مقدس، قشری و فاقد مقام معرفت می باشند و مقام عرفا بسیار بالاتر از آنهاست.

یکی از شخصیت هایی که امروزه در جامعه به عنوان عارف، مطرح می باشد، جناب شمس تبریزی است. وی در جسارت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) چنین می نویسد: «فاطمه رضی الله عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدی.»(1)

در نقد کلام شمس تبریزی باید به نکات ذیل  توجه نمود:

1. آیاتی که درباره امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) نازل شده است، آیاتی از سوره انسان می باشد. در شأن نزول این آیه آمده است: زمانی که آنها به نذر خویش عمل نمودند، آیاتی در مورد آنها نازل شد که در ضمن این آیات، به این نکته اشاره می شود که یکی از ویژگی های این بزرگواران، خوف از روز قیامت است: «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا... إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا(انسان/ 7 و 10) [همانان که] همواره نذرشان را وفا می کنند، و از روزی که آسیب و گزندش گسترده است، می ترسند... ما از پروردگارمان در روزی که روز عبوس و بسیار هولناکی است می ترسیم.»

پس خوف از جهنم داشتن هیچ منافاتی با عارف بودن شخص ندارد، چون یکی از افرادی که این آیات درباره او نازل شده است، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. در نتیجه اگر این استدلال شمس تبریزی را بپذیریم که کسی که به صورت مستمر از جهنم بترسد، عارف نمی باشد، پس امیرالمومنین(علیه السلام) را نیز باید زاهد دانست نه عارف. در صورتی که بیشتر فرقه های متصوفه، امیرالمومنین علی (علیه السلام) را سر سلسله فرقه خویش می دانند و همواره ادعای ارادت و مریدی ایشان را دارند.

2. در منابع اهل سنت روایاتی از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که از بین زنان، چهار تن به کمال رسیدند و افضل آنها وجود حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می باشد. پس چگونه تذکره نویسان متصوفه، رابعه عدویه و رابعه شامیه را عارفه می دانند ولی وجود حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را عارفه نمی دانند؟

آلوسی که از مفسران و علمای بزرگ اهل سنت است، در ذیل آیه 42 سوره آل عمران در مورد افضلیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نسبت به حضرت مریم می نویسد: «همانا فاطمه ی بتول، افضل زنان گذشته و آینده است. از این حیث که ایشان پاره تن و پاره وجود رسول، بلکه از جهات دیگر نیز افضل زنان جهان است، حتی به فرض محال اگر حضرت مریم را پیامبر هم بدانیم ، باز حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخاطر اینکه پاره تن و جان پیغمبر است از مریم (سلام الله علیها) افضلیت دارد.»(2).

در نتیجه باید گفت که شمس تبریزی نسبت به مقام حضرت زهرا(سلام الله علیها) که در شیعه و اهل سنت در وصف عظمت و مقام ایشان در عالم و نزد خداوند متعال روایات بسیاری مطرح شده، جاهل بوده و در نتیجه کسی مثل شمس تبریزی که هنوز نسبت به مقام و جایگاه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بی معرفت و جاهل است را نمی توان عارف بالله گفت. 

پی نوشت:

(1). تبریزی، شمس الدین محمد، مقالات شمس تبریزی، تصحیح و تعلیق محمد علی محقق، ناشر خوارزمی، چاپ چهارم، 1391 ش، ص142.

(2). افندی، سید محمود، تفسیر روح المعانی، طبع دار الكتب العلمية، ج2، ص 149 و 150.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.