وهابيت مصداق بارز روایت تحلیق الرأس
خلاصه مقاله
بين وهابيت دوره اول، و خوارج، شباهتهای بسیار زیادی وجود دارد؛ از جمله اینکه ظاهر ایشان بدین صورت بود که سرهای خود را میتراشیدند تا جایی که این یک امری حتمی بین ایشان و علامت بارز آنها بهشمار میرفت؛ در مقابل، روایاتی از پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) داریم که از نشانههای گروههای منحرفی که بین مسلمانان پیدا میشوند این است که سرهای خود را میتراشند؛ از جمله این روایتها، روایت معروف «تحلیق الراس» است که بسیاری از علماء، مصداق بارز این روایت را وهابیت دانستهاند.
متن مقاله
سیره و عملکرد وهابیت و همچنین بدعتهایی که این فرقه گمراه در جامعه ایجاد کردهاند، بر کسی پوشیده نیست، وقتی به تاریخ مراجعه میشود، در صدر اسلام نیز خوارج این رفتار و عملکرد را داشتهاند که درباره شباهتهای وهابیت و خوارج کتابهای گوناگونی نگاشته شده است، اما مهمتر از همه این امور، تطبیق روایاتی از منابع صحیح بر این فرقه است؛ برای نمونه در کتاب صحیح بخاری که مهمترین کتاب حدیثی نزد اهل سنت بوده و روایات آن مورد پذیرش ایشان است، روایتی از نبی گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) وارد شده است که ایشان فرمودند: «یَخْرُجُ نَاسٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَیَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ یُجَاوِزُ تَرَاقِیَهُمْ، یَمْرُقُونَ مِنَ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّةِ، ثُمَّ لاَ یَعُودُونَ فِیهِ حَتَّى یَعُودَ السَّهْمُ إِلَى فُوقِهِ . قِیلَ مَا سِیمَاهُمْ. قَالَ سِیمَاهُمُ التَّحْلِیقُ.[1] افرادى از ناحیه مشرق، قیام مىکنند و قرآن تلاوت مىکنند و حال آن قرآن که از گلوگاه آنان تجاوز نمىکند (در قلب آنان تاثیر نمىگذارد) و از قرآن بهره نمىبرند، این گروه از دین خارج مىشوند، همانگونه که تیر از کمان خارج مىشود و دیگر به طرف دین برنمىگردند؛ مانند تیر که به سوى کمان برنمىگردد؛ از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدند که: این فرقه چه نشانهاى دارند؟ فرمود: چهره این گروه با سرهاى تراشیده، مشخص مىشود.»
با مراجعه به سیره وهابیت در ابتدای پیدایش و همچنین سالیان متمادی بعد از قدرت یافتنشان، در مییابیم که ایشان سرهای خود را میتراشیدند و این یک قانون در بین آنها بود؛ از اینرو بسیاری از بزرگان، مصداق بارز این روایتِ صحیح را وهابیت دانستهاند؛ برای نمونه: زینی دحلان در مورد این گروه تصریح دارد: «وكانوا يأمرون من اتبعهم أن يحلق رأسه، ولا يتركونه يفارق مجلسهم إذا تبعهم، حتى يحلقوا رأسه، ولم يقع مثل ذلك قط من أحد من الفرق الضالة التي مضت قبلهم، فالحديث صريح فيهم، وكان السيد عبد الرحمن الأهدل مفتي زبيد يقول: لا يحتاج أن يؤلف أحد تأليفا للرد على ابن بعد الوهاب، بل يكفي من الرد عليه قوله صلى الله عليه وسلم. (سيماهم التحليق) فإنه لم يفعله أحد من المبتدعة غيرهم.[2] وهابیها دستور میدادند به اتباعشان که سرهایشان را بتراشند، و کسیکه تابع ایشان بود، حتماً میبایست تا قبل از خارج شدن از مجلسشان سرش را بتراشد، مثل این کار را در هیچیک از فرقههای گمراه قبل از ایشان نمیتوان یافت، مگر همین گروه؛ از اینرو باید گفت که حدیث فتنه تراشیدن سر، مختص به همین گروه است. سید عبدالرحمن اهدل، مفتی زبید گفت: در رد ابن عبدالوهاب نیازی نیست کتابهایی نگاشته شود، بلکه در رد این گروه، همین قول پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که فرمود (سرهایشان را میتراشند) کفایت میکند چرا که این کار را هیچ یک از بدعتگذاران غیر از ایشان انجام ندادهاند.» وهابیها چنان پایبند بر این کار بودند و مردم را مجبور میکردند که مردم از ترس جانشان، حتی شبانه اقدام به تراشیدن سر خود میکردند؛ همانگونه که عبدالله بن عیسی در کتاب السیف الهندی تصریح دارد: «إنه بلغني أنه حلق ناس من أهل تهامة رؤوسهم على ضوء السراج نحو ستمائة رجل في ليلة واحدة فكيف بالنهار.[3] به من خبر دادهاند که گروهی از مردم تهامه در یک شب زیر نور، ششصد نفرشان از ترس موهای خود را تراشیدند؛ در روز، دیگر چگونه بوده ...»
پینوشت:
[1]. بخارى، محمّد، صحيح البخاري، ج9، ص162، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق.
[2]. زيني دحلان، أحمد بن السيّد، الدرر السنية في الرد علي الوهابية، ص127، دار غار حراء، الدمشق، الطبعة الأولي، 1424 هـ. ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ر.ک.عبدالعزیز بن محمد بن عبداللطیف، دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب عرض و نقد، ص199. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
نویسنده: علی اکبر لطفی
افزودن نظر جدید