جهل تکفیریها از عدم شناخت عظمت خون مسلمانان
کسانیکه به دین اسلام مشرف میشوند، بهواسطه شهادتین مسلمان شده و تمام احکام اسلام بر آنها بار میشود، اما به هر مسلمانی نمیتوان مومن خطاب کرد، چرا که ایمان رتبهای بالاتر از اسلام است که پس از آن حاصل میشود. خداوند در قرآن میفرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا...[حجرات/14] بادیه نشینان عرب میگفتند: ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاوردید لیکن بگوئید اسلام آوردیم و هنوز در دلهای شما ایمان داخل نشده است.» بنابراین طبق آیه شریفه، محل ایمان، قلب معرفی شده است که به باطن انسان مرتبط است و همه کسانیکه دارای ایمان نیستند، خارج از اسلام نیستند و حکم مسلمان بر ایشان بار میشود. اما وهابیت معتقدند آنچه موجب خروج از ایمان میشود، موجب خروج از اسلام نیز میگردد و شخص بهواسطه ارتکاب نواقض ایمان از دایره اسلام خارج میشوند.
مفتی وهابی «احمد بن عبدالرزاق الدویش» میگوید: «اسلام اعمال ظاهری است و ایمان اعمال باطنی و این دو با هم تلازم دارند. اسلام بدون ایمان صحیح نیست و ایمان نیز بدون اسلام صحیح نیست.»[1] وهابیان خود تصریح میکنند که ایمان از اعمال باطنی است، ولی با این حال، ملاک و معیارشان اسلام قرار گرفته و این در حالی است که تفحص از باطن به دستور قرآن و روایات فریقین ممنوع است، چنانچه خداوند در قرآن میفرماید: «لَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا...[نساء/94] و به کسیکه نزد شما اظهار اسلام میکند، نگویید تو مومن نیستی...»
این موضوع در روایات اهل سنت به آن اشاره شده است، مثلاً طبرانی نقل میکند که پیامبر اکرم به یکی از صحابه که مشرکی را در جنگ، بعد از اینکه ادعای اسلام کرده بود و این صحابه با این بهانه که شاید ادعای او از روی ترس بوده را کشته بود، فرمود: «آیا قلبش را شکافتی تا برایت روشن شود؟ گفت: برای من روشن شد، یا رسول الله. حضرت فرمود: او با زبانش آنچه در قلبش بود بیان کرد، اما او را تصدیق نکردی.»[2] و یا نقل میکنند که: «بعد از دفن مردی که ادعای اسلام کرده بود، مشاهده کردند او مجدداً روی سطح زمین قرار گرفت، او را دفن کردند، اما صبح روز بعد دوباره روی سطح زمین قرار گرفت، -سه مرتبه این جریان تکرار شد- اصحاب جریان را به پیامبر اکرم اطلاع دادند، -به خیال خود بهخاطر گناهان زیاد او، زمین از نگه داشتن او خودداری میکند- اما حضرت فرمودند: «همانا زمین بدتر از او را در خود جای داده است. لکن خداوند میخواهد به واسطه این جریان عظمت خون -مسلمانی- را به شما یادآوری کند.»[3]
در نتیجه کشته شدن مردی که تنها در ظاهر و به زبان اسلام را قبول کرده و هیچ عملی از اعمال اسلام را انجام نداده بود و به مرحله ایمان هم نرسیده بود، آنقدر اهمیت دارد که خداوند این معجزه را چند مرتبه جلوی چشمان اصحاب قرار داده تا عظمت ریختن خون مدعی اسلام ولو در ظاهر روشن شود که مبادا خون کسی به ناحق ریخته شود. حال روی چه مبنا و حکم شرعی، مفتیان وهابی و پیروان ایشان، مسلمانانی که مدعی اسلام و معتقد به دستورات دین و کتاب قرآن هستند را کافر و مشرک قلمداد میکنند و آنان را میکشند؟! والله العالم
پینوشت:
[1]. «والاسلام هو الاعمال الظاهر و الایمان: هو اعمال الباطنه و هما متلازمان فلایصح اسلام بدون ایمان ولاایمان بدون الاسلام.» فتاوای اللجنه الدائمه، احمد بن عبدالرزاق الدویش، الرئاسه العامع للبحوث العلمیه و الافتاء، دار العاصمه، ریاض، عربستان، ج2 ص10.
[2]. «فقال هلا شققت عن قلبه حتی یستبین لک؟ و یستبین لی یا رسول الله؟ قال: قد قال لک بلسانه فلم تصدقه علی ما قال فی قلبه.» معجم الکبیر، طبرانی، مکتبه ابن تیمیه، قاهره، مصر، ج18 ص226. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
فتح الباری شرح صحیح بخاری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج12 ص195. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «اما انّها تقبل من هو شرّ منه. ولکن الله اراد ان یعلمکم تعظیم الدم.» معجم الکبیر، طبرانی، مکتبه ابن تیمیه، قاهره، مصر، ج18 ص226. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید