مسیحیان مدعی هستند که در قرآن تناقضات بسیاری وجود دارد، از جمله خلقت جهان در شش یا هشت روز، یا عصای موسی مار بود یا اژدها و...لطفا در این موارد توضیحاتی ارائه دهید.
بسیاری از مواردی که مسیحیان تبشیری و مخالفان قرآن به عنوان تناقض مطرح میکنند، تناقض نیست، برای همین، در ابتدا باید درک صحیحی از مفهوم تناقض داشته باشیم، تناقض بنا بر آنچه دانشمندان منطق تعریف کردهاند، عبارت است از اینکه دو گزاره به گونهاي با هم مخالف باشد که درستی یکی به نادرستی دیگری منجر شود، مثلا «الف سفید است» و «الف سیاه است» به این دو قضیه متناقض میگویند. دانشمندان علم منطق معتقدند بین دو قضیه زمانی تناقض رخ میدهد که از هشت جهت با هم وحدت داشته باشند، یکی از شاعران این هشت جهت را در یک رباعی به نظم در آورده است:
در تناقض هشت وحدت شرط دان وحدت موضوع و محمول و مکان
وحدت شرط و اضافه جز و کل قوه و فعل است در آخر زمان
بنابراین، در صورتی که دو قضیهی متناقض، دارای یکی از شرایط هشت گانهی فوق نباشند، تناقضشان ظاهری خواهد بود، بسیاری از این موارد که در ادعای مخالفان و منتقدان قرآن بیان میشود در واقع متناقض نیستند، بلکه در واقع دشواری متن و یا تفاوت در تعابیر و الفاظ هستند که در ظاهر متناقض نشان داده میشوند. به عنوان مثال؛ مسیحیان این دو آیه را متناقض میدانند:«وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلّى مُدْبِراً»[1]، و عصایت را بیفکن، پس وقتی آن را دید که تند و شتابان حرکت میکند، گویا ماری کوچک است و آیه«فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ»[2]، پس موسی عصایش را انداخت، پس به ناگاه اژدهایی آشکار شد. مسیحیان می گویندمعلوم نیست عصای موسی به اژدهایی کوچک تبدیل شد یا ماری بزرگ، در حالی که اولا وحدت زمان و مکان در دو آیه وجود ندارد، زیرا بکی در هنگام آغاز رسالت حضرت موسی در کوه، و دیگری در کاخ فرعون رخ داده، لذا عصای موسی در دو زمان و مکان متفاوت میتواند به دو شکل تبدیل شده باشد، در عین حال در آیه اول، هدف بیان سرعت حرکت مار بوده و در آیه بعد هدف نشاندادن هیبت وحشتناک آن و لذا دو تعبیر برای مار آوردهاند و یا برخی مدعی شدهاند که دو آیه زیر با هم متناقضاند:
«قالَ رَبِّ اِجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاّ تُكَلِّمَ اَلنّاسَ ثَلاثَةَ أَيّامٍ إِلاّ رَمْزاً»[3]؛ گفت: پروردگارا! برای من نشانهای [جهت الهیبودن این بشارت] قرار ده. گفت: نشانه تو این است که سه روز نتوانی با مردم جز با رمز و اشاره سخن گویی و آیه« قالَ رَبِّ اِجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاّ تُكَلِّمَ اَلنّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا[4]؛ گفت: پروردگارا! برای من نشانهای قرار ده، گفت: نشانه تو این است که سه شب در حالی که سالم هستی، قدرت سخنگفتن با مردم نخواهی داشت»، در آیهی نخست، نشانهی استجابت دعا ، سه روز سخن نگفتن است اما در آیه دوم نشانه استجابت دعا، سه شب سخن نگفتن، میباشد.
هر چند واژه «یوم» در زبان عربی بیشتر برای فاصله زمانی طلوع آفتاب تا غروب آن و واژه «لیل» برای فاصله زمانی پس از روز و از غروب آفتاب تا طلوع فجر، به کار میرود، اما این معانی تنها معنای این دو واژه نیستند. هر دو واژه «یوم» و «لیل»، افزون بر معنای گفته شده، در معنای «شبانه روز» هم به کار میروند، همانند این دو آیه«فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ»[5]؛ پس آن را [از روی طغیان و سرکشی] پی کردند. پس صالح گفت: سه شبانه روز [فرصت دارید که] در خانههایتان از زندگی برخوردار باشید. این وعدهای بیدروغ است و یا، «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً[6] ؛ و [یاد کنید] زمانی که [برای نازل کردن تورات] چهل شبانه روز با موسی وعده گذاشتیم.» بنابراین بین « ثَلاثَةَ أَيّامٍ » و « ثَلاثَ لَيالٍ » ، هیچگونه تناقضی وجود ندارد و در هر دو آیه، نشانه استجابت دعای حضرت زکریا (علیه السلام)، سخن نگفتن به مدت سه شبانه روز است، دلیل اینکه برخی گمان کردهاند میان این دو آیه تناقض است، توجه نداشتن به این نکته است که ممکن است واژه ای افزون بر معنای معروف و مشهور خود، معنای دیگری هم داشته باشد.
پینوشت:
[1] النمل، 10 و القصص، 31
[2] الأعراف، 107و الشعراء، 32
[3] آلعمران، 41
[4] مريم، 10
[5] هود، 65
[6] البقرة، 51
افزودن نظر جدید