عرفان‌های نوظهور مروج سحر و ساحری

  • 1398/06/10 - 09:35
تعالیم سحر و جادو در اندیشه‌ها و نوشته‌های برخی از عرفان‌های نوظهور همانند پائولو، کاستاندا و ... کاملاً واضح و روشن است. اين در حالی است كه پائولوكوئليو سال‌های بسياری از عمر خود را تحت تعلیمات «کارلوس کاستاندا» در راه سحر و جادو سپری كرده و انواع جادو؛ از جمله جادوی سياه را تجربه نموده است. پائولو می‌گويد: «كاستاندا برای من يك بت محسوب می‌شود. هميشه می‌گويم كه او زندگی مرا عوض كرده است.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از عرفان‌های نوظهور همانند پائولوکوئیلو، کاستاندا، شیطان‌گرایی و ... سحر و جادو را جزء کمالات و عرفان می‌دانند. آیا سحر می‌تواند کمال بخش و تعالی بخش باشد؟
تعالیم سحر و جادو در اندیشه‌ها و نوشته‌های برخی از عرفان‌های نوظهور همانند پائولو، کاستاندا و ...  کاملاً واضح و روشن است. اين در حالی است كه پائولوكوئليو سال‌های بسياری از عمر خود را تحت تعلیمات «کارلوس کاستاندا» در راه سحر و جادو سپری كرده و انواع جادو؛ از جمله جادوی سياه را تجربه نموده است. پائولو می‌گويد: «كاستاندا برای من يك بت محسوب می‌شود. هميشه می‌گويم كه او زندگی مرا عوض كرده است.»[1]
به عنوان نمونه؛ كتاب «خاطرات يك مغ» كه البته نام اصلی آن «خاطرات يك جادوگر» است، صرفاً به دنبال ترویج سنت‌های جادوگری می‌باشد. همچنین پائولو در كتاب «بريدا» نيز جادوگری را یکی از سنتیهای قدیمی انسان معرفی می‌کند.
همچنین در کتاب «والکری‌ها» در اهمیت جادو می‌نویسد: «چه چیزی می‌تواند برای من خیلی مهم باشد؟ جی (استاد‌پائولو) قبل از این‌که جواب بدهد، قدری مکث کرد و گفت: جادو! پائولو اصرار داشت: نه! یک‌چیز دیگر. جی گفت: زن! جادو و زن. پائولو خنده‌اش گرفت و گفت: این دو برای من خیلی مهم است!»
در این‌جا لازم این نکته را متذکر شویم، عمل سحر هرچند می‌تواند واقع شود؛ اما بهره‌ای از حقیقت (اثر تربیتی و تعالی بخش) ندارد. سحر نوعی از تصرفات غیر عادی را با خود دارد و ورود به دنیایی ناشناخته و جدید محسوب می‌شود؛ در عين حال نباید از نظر دور داشت که هر گونه ورود به دنیای ناشناخته، رشد دهنده و تعالی بخش نیست و گويای گام برداشتن در مسیر معنویت، عرفان و رستگاری نخواهد بود؛ همان طور که در زندگی دنیوی هم چندان کارگشا و راه‌گشا نیست؛ چنان که دون خوان استاد کاستاندا  که تمام حرفش در کارآمدی جادو و جادوگری است، خود به این مهم اعتراف کرده است:
«[در زمان‌های گذشته]، پس از سال‌ها سر و کار داشتن با گیاهان اقتدار، بعضی توانستند به عمل دیدن (بصیرت درونی) دست یابند. البته بینندگانی که فقط می‌توانستند ببینند. آن‌ها با ناکامی روبه‌رو شدند و هنگامی که سرزمین شان مورد تاخت و تاز فاتحان قرار گرفت، آن‌ها نیز مانند هر آدم دیگری بی‌دفاع ماندند. این فاتحان، تمام دنیای تولتک‌ها را تصرف کردند و همه چیز را به خودشان اختصاص دادند.»[2]
جادوگری از سنت‌های کهنی است که در رویارویی با آیین‌های توحیدی از آن استفاده شده است. در قرآن این عمل مذمت شده و در روایات شیعی در مرتبه انکار خدا از آن یاد شده است .[3]جادوگری در مسیحیت، نوعی کفر تلقی گرديده[4]  و در متون کهن یهود از آن به نوعی بت پرستی یاد شده است و چنان وانمود شده که هدف اساسی بسیاری از پیامبران بنی‌اسرائیل به نقل متون مقدس یهود، مبارزه با این مرام خطرناک بوده است به گونه‌ای که در تلمود (گنجينه دينی کهن يهود) جادوگر مجرم و محکوم است؛[5] تا جایی که جادوگری را از اعمال مخصوص بت‌پرستان ذکرکرده است.[6]

پی‌نوشت
[1]. كوئليوپائولو، اعترافات يك سالك،  ترجمه قهرمان دل‌آرا، ص186.
[2]. آتش درون، کاستاندا، ترجمه مهران کندری، ص 15.
[3]. چنانچه حضرت على(علیه‌السلام) مى‌‏فرماید: «من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر». کسى که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است. منبع: وسائل الشیعه، باب 25 من ابواب ما یکتسب به، ح 7.
[4]. جادوگر را زنده نگذار. تورات، کتاب خروج، فصل 22، آیه 17.
[5]. خدا، جهان، انسان و ماشيح در آموزه‌های يهود، آبراهام کهن ، ترجمه فريدون گرگانی ص232.
[6].  همان، ص 234.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.