معضلی بنام سبیل داشتن یا نداشتن مسأله این است

  • 1391/11/24 - 02:42

مزین بودن به سبیل های بلند یکی از مهم ترین واجبات جامعه یارستان است که صدق مسمای اهل حق بستگی به وجود آن دارد . اولین شاخصه برای شناسایی مردان حق، نماد سبیل می باشد ، اصولا" هر آنکس در این بزم مقرب تر است ، رزق سبیلش بیشتر می دهند .

بسم الله الرحمن الرحیم

در آیین یاری نخستین ویژگی یک مرد سالک آن است که سبیل های بکر و دست نخورده ای داشته باشد تا او را از سایرین و نیز جنس مخالف متمایز سازد . در این مسلک هر آنکه جسارت نماید و به منظور نظافت دستی به موهای زیر بینی بکشد هر آیینه از مردی و مردانگی ساقط و به نفرین سلطان اسحاق مبتلا خواهد شد . کوتاه و مرتب نمودن سبیل گناهی است نا بخشودنی که به منزله خروج از حق و حقیقت تلقی می گردد . به جرأت می توان ادعا کرد اصلی ترین خط قرمز آیین اهل حق ، مقوله حفظ ظاهر (سبیل ) بوده به نحوی که سادات و دراویش این فرقه به پیروان خود چنین القاء نموده اند که : می بخور منبر بسوزان هرچه می خواهی بکن ، لیکن دست تجری بسوی سبیل دراز مکن !!! ( 1 )

دلایل اهل حق برای وجوب داشتن سبیل :

1 – مولا علی علیه السلام برای شناختن اصحاب خود دستور فرمودند که نسبت به دیگران شارب بلند تری داشته باشند !!!

2 – مسأله گذاشتن سبیل امر مسقیم سلطان اسحاق و پیران حقیقت بوده و تخطیء از آن در حکم خروج از دیانت است !!! (2 )

3 – مولا علی علیه السلام در جریان غسل رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، آب مانده در ناف مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را  من باب تبرک می نوشند به اعجاز پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم سبیل های مولا علیه السلام آنا" بلند و پر پشت می شود !!!

4 – گذاشتن سبیل برای تمایز بین زنان و مردان است .

نقد و بررسی دلایل مذکور:

بررسی دلیل نخست : این که مولا علی علیه السلام به اصحاب خود دستور داده باشد که موی شارب را بلند بگذارند کذب محض و از افترائاتی است که بر آن حضرت بسته می شود . در هیچ روایتی و لو ضعیف السند چنین مطلبی وجود ندارد بلکه آنچه در منابع تاریخی – حدیثی موجود است خلاف آن چیزی است که غلات وعلی اللهیان مدعی آنند . به عنایت حق روایاتی در این زمینه تقدیم می گردد .

بررسی دلیل دوم :

این که گذاشتن سبیل امر سلطان اسحاق و پیران حقیقت بوده باشد ، برای هیچ احد الناسی الزام آور نیست . در این سرای ظلمت زده و هزار رنگ هر کسی در هر گوشه و کناری رأی و نظر خاص خود را دارد ، گاو پرستان هندو هر صبح و شام می بایستی شاخ و مقعد گاوان (خدایان ) را ببوسند چرا که به زعم خودشان دستور از بالا صادر شده است ، حالا این حرکت شنیع و سبک سرانه چه دخلی به رفتار و عملکرد من و شمای مسلمان دارد ؟ در بیانی کوتاه عرض می کنیم ؛ هر آنچه که بر ما عرضه شد اگر با میزان عقل و فطرت آدمیت تطابق و همخوانی نداشت نه تنها الزامی در پذیرش آن نیست بلکه با شدید ترین وجه ممکن آن را رد و به دیوار می کوبیم و این اصلی کلی است که باید در تمام امور حاکم باشد .

الحق و الانصاف طبع و سرشت انسانیت از قضیه سبیل احساس نفرت و انزجار داشته و رجوع به وجدان ، اثبات کننده مدعای ماست .( حسن و قبح عقلی یکی از مسائل کلامی – فلسفی است که این مقال گنجایش ذکر آن را ندارد) بنا بر این بدعت ها و اختراعات سلطان اسحاق و مروجین عقاید وی برای ما پشیزی ارزش و حجیت ندارد . پیامبر درونی هر فردی که همان قوه تعقل باشد ، وجود موی زائد سبیل را در حاشیه دهان که دهلیز طعام است بر نمی تابد و آن را زائد و پلید تشخیص داده لذا توصیه سلطان اسحاق برزنجه ای به بلند نگه داشتن شارب ضدیت آشکار با حکم عقل است (عقلی که پروردگار عالم احکام آن را امضاء و تأیید فرموده است).

شاید در جواب ما گفته شود : خیر این طور نیست بلکه سبیل مایه فخر و مباهات ماست و هیچگونه حالت انزجاری نسبت به آن نداریم ، در پاسخ این دست افراد می گوییم : وقتی ذائقه معنوی انسان دگرگون و عوض شود ، ارزش ها را وارونه می بیند واقعیت این است که بدعت ها و احکام شرک آمیز سلطان اسحاق ذائقه این جماعت را دگرگون ساخته به نحوی که هنجارها را ضد هنجار ، و ضد ارزش ها را ارزش تلقی می نمایند . به تعبیر خالق انسان در قرآن حکیم : { شیطان اعمال قبیح را در نظرشان زیبا جلوه داده } (3 ) لذا هرگاه که چنین شد معلوم می گردد که گوهر پاک فطرت الهی ، زیر چکمه جهالت لگدمال شده که حقایق عالم را وارونه می بیند . نظافت و تمیزی فضای دهان که در تمام ابنای بشر ارزش محسوب می شود در اهل حق مساوی است با خروج از دیانت و این از عجایب زمانه ماست .

بررسی دلیل سوم :

نخبگان و پژوهشگرانی که در مسائل تاریخی دستی بر آتش دارند واقفند که اصل این قصه در صفحه تاریخ مضبوط و ثبت است که مولا علی علیه السلام آب غسل رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را از باب تبرک و تیمن نوشیده است ( 4 ) لیکن ما بقی ماجرا که همان رشد آنی سبیل مولا علیه السلام باشد در قوطی هیچ عطاری یافت نمی شود ( گرچه در قوطی یارستان هر چیزی یافت می شود !!!) و از بس این داستان مزخرف و بی پایه و اساس است که لزومی نمی بینیم که بیشتر از این به آن بپردازیم .

بررسی دلیل چهارم :

بعضاً شنیده می شود که سبیل نمادی برای تمایز بین زن و مرد است . پاسخ : ما هم معتقدیم که می بایستی بین زن و مرد از حیث ظاهر تمایز و تفاوتی باشد اما این که تمایز مذکور به سبب سبیل حاصل می شود ، خیر سخن قابل قبولی نیست از آن جهت که اگر ملاک و معیار تمایز موی صورت باشد پس ریش سزاوار تر است که ملاک تمایز قرار بگیرد ، زیرا هم حجم انبوه تری دارد و هم با بهداشت فردی دهان منافاتی ندارد لذا در اسلام و سایر ادیان آسمانی ، تمایز مرد و زن را صرفا" نقش ریش ایفاء می کند نه غیر آن .دانستن این نکته خالی از لطف نیست که در عرف جامعه اسلامی و ادوار قبل از آن ریش را از آن جهت که چهره و صورت مرد را وجیه و زیبا جلوه می دهد ، محاسن (زیبایی ) نامیده می شود لکن مقوله جمال و زیبایی  درباره سبیل صحت سلب دارد یعنی نه تنها زیبایی به انسان عطاء نمی کند بلکه تا حدود زیادی مرد را کریه المنظر ساخته و اسباب تنفر و انزجار را فراهم می سازد . به خاطر اشکالات و محذورات فوق است که جوانان و تحصیل کرده های اهل حق رفته رفته خود را از قید و بند سبیل  رهانیده و بعضا" در کنار سبیل ، ریش پروفسوری را به آن ملحق کرده تا حجم ریش مقداری از افتضاحات سبیل را بپوشاند.

زندگی زناشویی و معضل سبیل :

یکی از حقوقی که در زندگی زناشویی تعریف شده است و قابل اغماض هم نیست مسأله ارضای جنسی است . عدم ارضای جنسی عواقب شوم و خطرناکی دارد که کاهش مهر و محبت در کانون خانواده ، ختم شدن زندگی به طلاق و جدایی و گرفتار شدن در دام فحشا و خود فروشی از پیامد های آن است. در جای خود به اثبات رسیده ، از عواملی که میل جنسی زن را به شدت کاهش و در نتیجه زندگی را با چالش های جدی موجه خواهد ساخت بوی نا مطبوع دهان است بوی چندش آوری که به خاطر تماس هوای دم و باز دم با سبیل حاصل می شود و یگانه راه خلاصی از این مخمصه تراشیدن و یا کوتاه کردن شارب است . طبیعت خانم ها به گونه ای است که ذاتا" از هر آن چه حظ و بهره جنسی را کاهش می دهد گریزان بوده  ، با این اوصاف برای تحقق ارضای جنسی سبیل مانع بزرگی است . بنا بر این سبیل از این منظر چیز منکری است و فرامین الهی هرگز به منکرات تعلق نمی گیرد ، پس امر سلطان اسحاق و پیران حقیقت به بلند نگه داشتن شارب سر منشأ الهی و وحیانی ندارد .

روایات وارده درباره سبیل :

1 – رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم : سبیلتان را بلند نگه ندارید ، زیرا شیطان آنجا را جایگاه خود قرار می دهد و در آنجا مخفی می شود ( 5 ).

2 – رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به مولا علی علیه السلام : ای علی کسی که سبیل خود را کوتاه نکند مسلمان نیست ( 6  ).

3 – مولا علی علیه السلام : و شفاعت ما شامل کسی که سبیل خود را کوتاه نمی کند نمی شود (7 ).

مولا علی علیه السلام : دارنده سبیل همیشه مورد لعن خداوند وفرشتگان است و در هنگام قبض روح با سختی ، روحش از بدن جدا می شود . برای هر موی سبیل مارها و عقرب ها بر او مسلط می شوند ، عذابش تا قیامت ادامه خواهد داشت (8 ).

4 – رسول خدا صلی الله علی و آله وسلم : صاحب سبیل های بلند هنگامی که از قبرش خارج می شود ، در پیشانیش نوشته شده که این شخص اهل جهنم است ( 9 ).

5 – رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم : شارب ( سبیل )را از ته بگیرید و ریش را بلند بگذارید و به یهودیان و گبران خود را شبیه مگردانید . گبران ریشهای خود را می چیدند و سبیلان خود را زیاد می کردند و ما شارب خود را می چینیم و ریش را می گذاریم ( 10 ).

6 – زمانی که دو نماینده خسرو پرویز به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رسیدند ( و آن دو ریشها را تراشیده و شارب را گذاشته بودند ) آن حضرت از دیدن آن دو ناراحت شدند و فرمودند : وای بر شما چه کسی امر کرده شما را به این ؟ (تراشیدن ریش و نگه داری سبیل ) گفتند : رب ما یعنی کسری . فرمود : لکن پروردگار من امر کرده مرا به گذاشتن ریش و چیدن شارب ( 11 )

سبیل در نگاه علم پزشکی :

هوای خروجی شش که به آن باز دم گفته می شود حاوی میکروب های فراوانی است . ( به همین دلیل در اسلام از دمیدن به غذا و مایعات نهی شده است ) وقتی هوای باز دم با سبیل برخورد می کند ، میکروب های دفع شده با سطح مو تلاقی پیدا نموده لذا منجر به انتقال و سرایت میکروب می گردد . هوای گرم شش به محض تماس  با موی سر و صورت بوی نامطبوع و نا خوشایندی از آن بجای می ماند . هر مقدا فاصله زمانی استحمام و شستشوی صورت با تأخیر انجام گیرد ، بوی تعفن و گند حاصله آزار دهنده تر و غیر قابل تحمل خواهد بود . همان طوری که ذکر شد این قضیه ظلم و اجحافی است در حق همسران و اهل خانواده که تاوان جهالت و حماقت یک مشت آدم نما را می بایستی پس دهند . عظمت اسلام از همین جاها هویدا می شود که در آن برهه زمانی که جهالت و بربریسم محض در شبه جزیره عربستان حاکم بود چه آموزه های انسانی بی نظیری را به جامعه بشری عرضه و عطاء کرد . بدون هر گونه بیجا تعصبی باید اذعان کرد که در هیچ دین و مذهبی به مانند اسلام نسبت به مسأله بهداشت فردی - اجتماعی توصیه و سفارش نشده است ، توصیه اکید به کوتاه نمودن سبیل ، استحمام مستمر در طی ایام هفته و . . . از این دست سفارشات است .

برای مطالعه بشتر به منابعی که در باره اخلاق اسلامی نگاشته شده رجوع کنید. از این منابع می توان کتب زیر را نام برد :

سراج الشیعه ، تألیف آیت الله مامقانی

مکارم الاخلاق ، تألیف رضی الدین طبرسی

حلیة المتقین ، تألیف علامه مجلسی و. . . 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت :

1 - این قضیه در لابه لای دفاتری چون دیوان گوره و دفتر نوروز و . . . به وفور دیده می شود .

2 - همان

3 - قرآن کریم ، سوره انفال ، آیه 48

4 - حیات القلوب علامه مجلسی ، ج 4 ، ص 179

5 - مکارم الاخلاق ، ص 67

6 - ریش تراشی اسدالله محمدی نیا ، ص 33

7 - همان

8 - همان ص 34

9 - زبدة العلوم ، ج 2 ، ص 243

10 - مفاتیح الجنان ، ص 1208

11 - همان             

 

تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

پاسخ تان را با شعری از مولانای بزرگ میدهم در نیابد حال پخته هیچ خام *پس سخن کوتاه باید والسلام و در جایی دیگر حضرت حافظ می فرماید تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون*کجا به کوی طبیعت گذر توانی کرد * جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی*غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد عقل شما محدود به آیین شریعت است و در قالب اصول دین اسلام به بررسی دین اهل حق پرداخته ای پس تا ذهن چون آب ذلال از پیش داوریها پاک نگردد از درک سایر ادیان عاجزی شما را اسلام و ما را حق و حقیقت تا فردای قیامت

اهل حق واقعی مغز دین است یعنی قبول داشتن تمام پیامبران و12امام برحق وطی نمودن مراحل چهارگانه شریعت طریقت معرفت وحقیقت فرقه نیست نجس هم نیست پاکی وراستی نیستی وخدمت است وفقط خدا میتواند قضاوت کند چون اوپادشاه کل هستی است در مورد سبیل همه چهارچوبها را باید مطالعه نمود وعینک تعصب را برداشت سبیل ظاهر است خدا با دلها کار دارد در مورد نجس بودن عرض کنم نجس کسی است که افکار پلید داشته باشد چنین شخصی تمام وجودش از چشم گرفته تا دل نجس میشود افکار اهل حق حقیقی بر پایه پاکی به عنوان اولین رکن یاری است فکر که پاک باشد طهارت جسم وروح بدست می اید بنا بر این نجس نیست راه اهل حق درست است چون از حضرت آدم تا خاتم وبه علی علیه سلام وارد ودرحال حرکت به روز است اگر راهرو علم کامل به راهش ندارد گناه راه نیست مگر پیامبران گمراه بوده اند ویا مگر مولا گمراه بوده که پیروانش گمراه باشند اهل حق راه بلد خوب می داند که فرقه نیست بلکه خود مغز است برای این مغز 124000 پیامبر 12 امام واولیاء برحق زحمت کشیده اند در باب شریعت مطابق دستورات دین عمل نموده وثابت میکند مغز اسلام است مثلا نماز را از شریعت تا حقیقت درک میکند همانطور که مولا در جریان کشیدن تیر از پایش نشان داد در مرحله حقیقت نماز شخص کل ارتباطش با غیر خدا قطع مشود واز خودش هم بیرون می اید بنا بر این کسی باید اهل حق را کار شناسی کند که پروفسورای مراحل شریعت طریقت معرفت وحقیقت را از دانشگاه خداوند متعال دریافت کرده باشد در مورد صداقت اهل حق عرض کنم که راستی اهل حق است اگر دراداره جات دولتی وارد شوند معنای عدل مولایند کسی نمی تواند همپای درستیشان بتازد امتحانش مجانی است چرا که خدمت رکن چهارم ارکان آنهاست چرا بدون علم قضاوت می کنیم واما اهل حق علی را خدا نمی داند علی خودش در گود توحید شهید شد تا خدا را نشان دهد علی ازدیدگاه اهل حق یک ذات کامل است خدا پاک است بشر برای دوستی با خدا باید پاک شود کدام ما پاکی خود را حفظ کردیم اما مولا در پاکی آینه پاکی خداست در حد علی بودنش از این باب اهل حق او را مظهر خدا می داند که جلوه صفات خداست آقا یی که بدون علم قصاوت می کنی تو حد علی را داری که خلق خدا را این گونه قضاوت میکنی در مورد سبیل من هنوز علم کافی ندارم انشاءالله در نظرات بعدی تلاش دارم که جوابی همه پسند وکامل ارائه دهم فقط خدا داور مطلق است لذا همه کسانی که درد دین دارند به دنبال یک خدای واحد هستند مهم این است که همه چه یهودی ویا مسیحی مسلمان وشیعه یا سنی دنبال خدای واحد هستند راهی که به خدا ختم شود حق است واهل حق هم دنبال خدای یکتاست در یکتا پرستی آدم کشی غیبت دروغ تهمت افتراء و.... مردود است من از تعصب جا هلانه بیزارم وهرکه را که دنبال خداست دوست دارم

هموطن گرانمایه این صحیح نیست که شما برای جلب توجه کردن به هر آیین و مرامی گیر بدهی،در شان یک ایرانی نیست که اینچنین اسیر هوا و هوس و شیطان درونی شود. ابتداعا بروید تحقیق کنید که در اسلام از چه زمانی شارب را زدند!در زمان جنگ بدر (!!!)که پیامبر اسلام با یهودیان(۲ قبیله آنان) عهد بست که از هم حمایت کنند اما آنان نقض عهد کرده نه یک دینار پول دادند و نه یک سرباز.... از این پس محمد(ص) چنین دستور داد که پیروانش چهره خود را متمایز از آنان کنند،اما این نه ربطی به تمام یهود داشت و نه مادام برای تمام اعصار،همچنین در آن زمان امت واحده بوده نه چند ده فرقهء اسلامی.... از طرفی شما خیلی گویا علاقه مند هستید جنگ شیعه و سنی بر پا کنید!!! علمای شیعه چرا مقداری سبیل میگذارند در صورتیکه واضح است محمد(ص) سبیل را از ته زد(مانند اهل تسنن) سبیل اهل حق هم چندان ربطی به صدر اسلام ندارد هر چند اخباری هم از آن دوره هست اما در دوره سلطان سهاک و با توجه به اینکه تمام آن مناطق در دوره بنی عباس در سیطرهء اهل تسنن بود و آنها(در آن زمان) اصلا فلسفه و عرفان را کفر میدانستند(همین الان هم از شیعه و سنی کم مخالف فلسفه و عرفان نیستند) آیین یاری که صرفا آیینی عرفانی ست بر پیروانش تاکید شد چهره شان را متمایز از اهل سنت کنند،البته در مورد ریش هیچ کلامی نیست و آزاد است گذاشتن یا نگذاشتنش اما شارب را چون آنها زدند اهل حق نمیزنند.امروزه هم اینگونه نیست همه تا زیر چانه سبیل بگذارند اما در جامعه ای که امثال حضرتعالی هیچ رحمی بر هموطنان خود نمیکنید همینکه در خیابان از روی شارب همدیگر را بشناسند دلگرم کننده است. هر چند اختلافات مذهبی زیاد است اما جامعه اهل حق وظیفه خود میدانند به تمام انسانها احترام بگذارند چه شما توهین کنید یا نکنید!کسی هم شما را مجبور نکرده اهل حق بشوید اما برای آشنایی با مقدمات عرفان میتوانید از کتاب های علامه طباطبایی و حضرت علامه حسن زاده آملی دیدن بفرمایید. آنها که از جامعه یارسان نیستد و ظاهرشان هم مثل یارسانی ها نیست تمام ظوابط شریعت را هم بجا میآوردند و می آورند خب چرا بسیاری از علمای شیعه با آنها مخالفت میکنند؟ هموطن عزیز من زیاد خودتان را صرف صفحات مجازی نکنید هر کلامی که منجر به آگاهی شود مقدس است چون شما را یک مرحله به جلو میبرد شما یا باید بپذیری که بهشت و جهنمی ساختگی هست که شمارا میبرن آنجا یا مثله ما باید به اینجا برسی که بهشت و جهنم نَفسِ عمل خودمان است که بما میرسد. تا میتوانی برای خودت بهشت بساز در خودت فکر کن مهربان باش بگذار همه از هر آیینی عاشقت باشند. امام سجاد(ع) میفرماید نماز و روزه برای اینست که آدمی به حدِّ انسانیت برسد.... فکر نکن گفتن بخوان و تهمت ببند بعد میفرمایی من ۲هزار رکعت خواندم و بیا این بهشت. همهء فروعات شریعت مقدمات بود برای حصول معرفت و عرفان. بنده رو ببخش به هیچ عنوان قصد نداشتم شما رو ناراحت کنم. در جامعهء یارسان هم تندرو هست من این رو قبول دارم اما مسلمانی و اهل حق بودن به حرف نیست. علامه حسن زاده آملی: فلسفه حرف می آورد و عرفان سکوت.... فلسفه انسان را خداجو میکند و عرفان خدا خو.... امیدوارم همه ارزش خود را دریابیم. وطن ما مادر ماست با اختلافات مذهبی وطن را در خطر از هم پاشیدگی قرار ندهیم. یا علی مدد⚘⚘⚘

صفحه‌ها