ذهبیه فرقهای منشعب از صوفیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ این فرقه از فرقههای منشعب شده از صوفیه و زاییده تفکرات درویشی و تصوف است، که در قرن نهم تأسیس شد. چطور فرقهای که چند قرن قبل ایجاد شده و از قرون اولیه اسمی از ذهبیه نبوده، ادعای بر حق بودن میکند؟
یکی از اعضای این فرقه با خواندن این مطالب گفت: چه کسی گفته تازه تأسیس است، ذهبیه از اول بوده، فقط اسم آن جدید است و منافاتی با قدمت این فرقه ندارد.
گفتم: وقتی اسم آن جدید است، یعنی از جایی انشعاب شده که این نام را برای خودشان قرار دادند. ذهبیه از قطب بیست و یکم این فرقه، که سید عبدالله برزش آبادی باشد، تشکیل شد و بیست قطب قبلی را نمیتوان ذهبی دانست.
دلیل دیگر بر جدیدالتأسیس بودن عنوان ذهبیه این است که بعضی از اقطاب سایر فرقه ها مانند فرقهی نعمتاللهيه، فرقهی سهرورديه و فرقهی کميليه، مشترک با لیست اقطاب فرقهی ذهبیه است.
درویش ذهبی: ذهبیه بهعنوان یکی از سلسلههای تصوف شیعی شناخته میشود، که قدمت سلسله دراویش ذهبیه، به قرن سوم هجری قمری و به معروف کرخی از صحابه و مریدان امام رضا (علیهالسلام) میرسد.
گفتم: اگر فرقهی شما قدیمی و در قرن سوم تشکیل شده، پس چرا از قرن نهم به بعد این ذهبیه معروف گردید و قبل از آن، نامی از ذهبیه نبود؟
درویش ذهبی: ذهبیه یکی از نامهای این فرقه است، که از دلایل مهم این نامگذاری، انتساب ذهبیه به ائمه معصومین (علیهمالسلام) است، که از حدیث معروف سلسلة الذهب امام رضا (علیهالسلام) گرفته شده است.
گفتم: این حدیث دربارهی ارزش توحید و شرط رسیدن به آن است که امام رضا (علیهالسلام) آن را از طریق پدرانشان (علیهمالسلام)، از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که بهدلیل سند آن که همهی آنان امامان معصوماند، به سلسلةالذهب معروف است؛ سؤال اینجاست که فرقهی ذهبیه، چه ارتباطی به این حدیث قدسی دارد؟
درویش ذهبی: چون پیروان این سلسله، سند خرقه سلسله خود را به امام رضا (علیهالسلام) میرسانند به ذهبیه شهرت پیدا کردند. چنان که نام دیگر این فرقه، ام السلاسل است و از مشایخ آن میتوان، شیخ جنید بغدادی و شیخ سری سقطی و شیخ احمد غزالی و شیخ نجم الدین کبری را نام برد.
گفتم: شما که گفتید ذهبیه از سلسلههای معروفی است که همه افراد آن، شیعه و پیرو اهلبیت (علیهمالسلام) هستند، اما این اسامیای که نام بردید مذهب سنی داشتند و کسی نگفته این افراد شیعه بودند؟
درویش ذهبی: بله! در منابع آمده که این افراد سنی بودند، اما در واقع این مشایخ مذهب تشیع داشتند که از روی تقیه، مذهب سنی را قبول کرده بودند. یعنی تمام مشایخ این سلسله شیعه بوده و به امام معصوم متصل هستند، بنابراین تشبیه سلسله ذهبیه به ذَهَب و طلا به همین جهت است.
گفتم: شما صوفیان با ادعا زنده هستید و ادامهی حیات میدهید؛ اولا با توجه به احوال و اعمالی که از این افراد بهدست ما رسیده، سنی بودن این افراد یقینی است و ثانیا آنهایی که مخالف شما هستند شما را ذهبیه اغتشاشیه مینامند که واقعیت درتسمیه این فرقه به ذهبیه این است که «وقتی سید عبدالله برزش آبادی قطب بیست ویکم فرقه ذهبیه از دستور استادش خواجه اسحاق ختلانی مبنی بر تعیین جانشینی سید محمّد نوربخش سرپیچی کرد، خواجه اسحاق گفت: ذَهَب عبدُالله و از آن به بعد عنوان ذهبیه بر فرقة ذهبیه منطبق شد»[1] و این سلسله را ذهبیه اغتشاشیه گفتهاند.
درویش ذهبی: ذهب معانی مختلفی دارد که در اینجا به معنی طلاست یعنی عبدالله طلا شد، او از اقطاب معروف ذهبیه است که سلسله سند وی به معروف کرخی میرسد و سند ولایت جزئیه یا ولایت قمریه این سلسله، توسط معروف کرخی به حضرت ثامن الائمه میرسد وسند ولایت کلیه و ولایت شمسیه از طریق امام رضا (علیهالسلام) به آبا و اجداد بزرگوارش و حضرت رسول (صلوات الله علیهم) منتهی میگردد.
گفتم: در شریعت اسلامی نامی از ولایت قمریه برده نشده و این از بدعتها و آموزههای ساختگی شما صوفیان است، علاوه بر اینکه ارتباط معروف کرخی با امام رضا (علیهالسلام) و اسلام آوردن وی به دست آن حضرت، از نظر تاریخی و برخی جهات دیگر مورد اشکال است.
درویش ذهبی: در ارتباط معروف کرخی با امام رضا (علیهالسلام) هیچ مشکلی وجود ندارد. شیخ مؤذن خراسانی از بزرگان فرقه ذهبیه در کتاب خود به نقل از خواجه پارسا میگوید: «معروف کرخی را انتساب در علم باطن به امام علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) است و طریق ایشان طریق ائمهی اهلبیت (علیهمالسلام) است. چنان که «ابا عن جد» مشهور است، سلسله ائمه اهلبیت (علیهم السلام) را در علم ظاهر و باطن، علما و کبرای امت «بیانا لعزتها و نفاستها و تعظیما لشانها»، سلسلهالذهب نامند.»[2]
گفتم: این که دلیل نشد،اولا از سخنان اقطاب و مشایخ خود یک نظری را آوردی و میگویی فلانی معتقد است که معروف کرخی با امام رضا (علیهالسلام) ارتباط داشت. خیلی از علما و فقهای ما هم میگویند که ارتباط نداشت.
ثانیا هر یک از ائمه (علیهمالسلام) یاران فداکار و مخلصی در کنارشان بوده، که امین ایشان بودهاند، چرا خرقه به اینها سپرده نشده است و در عوض به افرادی مجهول الهویه همچون معروف کرخی و یا به سنی مذهبی مانند ابراهیم ادهم، خرقه سپرده شده است؟
ثالثا اگر این خرقه از خداوند به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و از او به امام علی (علیه السلام) و از او به فرزندان بعدی تا امام رضا (علیهالسلام) سپرده شده است، چرا این خرقه از امام رضا (علیه السلام) به امام جواد (علیه السلام) و او به امام بعدی تا حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه الشریف) و او نیز به نواب خاص و ... واگذار نشده است؟
بنابراین میتوان نتیجه گرفت، خرقه و اتصال آن به امامان معصوم (علیهم السلام) از بدعتها و ساختههای صوفیه است و همین امر نشان از انحراف صوفیه از راه اهلبیت (علیهم السلام) است.
پینوشت
[1]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، ناشر: آستان قدس رضوی، چاپ: دوم، ۱۳۷۲ش، ص۱۹۸.
[2]. موذن خراسانی محمدعلی، تحفه عباسی، انس تک، تهران، 1381، ص 771.
افزودن نظر جدید