همه خدایی در تفکر نوین

  • 1397/07/03 - 22:33
در جهان‌بینی دینی خدا صرف وجود است و مخلوقات، موجودات امکانی هستند که جلوه‌ای از صفات حق را به نمایش می‌گذارند. اما در تفکر نوین به جای این‌که موجودات هستی با ماهیت امکانی خویش جلوه‌ای از خدا باشند، موجوداتی بالذات می‌شوند که با حلول خدا در اشیا، جزءهای ذات الهی به شمار می‌روند و تفکر همه خدایی القاء شود

در تعابیر دینی، روح، حقیقت وجودی انسان است؛ عرفان نیز سعی دارد انسان را متوجه این روح بکند تا لذت یگانگی با خدا را درک کند. آن وقت آدمی می‌تواند هویت راستین خود را بازشناسد. تجربه وحدت با خداوند متعال مورد بحث بسیاری از مکاتب قرار گرفته است. جریان تفکر نوین با ارائه دیدگاه وحدت وجودی سعی می‌کند با تکرار «من همان هستم که هستم» در تمامی آثار خود، به عقاید تفکر نوین وجهه‌ای عرفانی دهد. ولی در غایت عرفانی تفکر نوین امر برعکس می‌شود و به جای این‌که موجودات هستی با ماهیت امکانی خویش جلوه‌ای از خدا باشند، موجوداتی بالذات می‌شوند که با حلول خدا در اشیا، جزءهای ذات الهی به شمار می‌روند و تفکر همه خدایی القاء شود: «سیستمی از انرژی که باعث حرکت همه چیز می‌شود و به زندگی جان می‌بخشد. این همان چیزی است که تصمیم گرفته‌ایم آن‌را خدا بنامیم. در واقع خدا، خود آن سیستم است. خدا بزرگ‌ترین مظهر سیستمی است که خودش را در رونوشت‌هایی کوچک‌تر و کوچک‌تر تکرار کند و این کار را از طریق فرایندی که امکان وجود گسترش را به خود سیستم می‌دهد انجام می‌دهد.»[1]
در جهان‌بینی دینی، خدا خالق جهان هستی است که همه نشانه اویند و انگشت اشاره به عظمت او دارند. در این جهان‌بینی خدا صرف وجود است و مخلوقات، موجودات امکانی هستند که جلوه‌ای از صفات حق را به نمایش می‌گذارند.[2]

پی‌نوشت:

[1]. وقتی همه چیز تغییر می‌کند، والش، تهران، انتشارات ارس، 1389، ص 159.
[2]. نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش، حسن زاده، صهبای، قم، ص 72.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.