اتهام شیعه به حجت ندانستن قرآن و ردّ آن

  • 1397/02/01 - 12:09
مخالفین و معاندین شیعه در هر مناسبتی سعی می‌کنند با اشکال تراشی و بهانه‌های واهی، اتهاماتی را به شیعیان بزنند و آنها را در جامعه اسلامی منزوی کرده و جدای از اسلام بدانند، یکی از اتهامات این است که شیعیان معتقدند قرآن تحریف شده است و حجت نیست.

.

در دین اسلام میان مسلمانان و مذاهب و فرق اسلامی اختلافات اساسی و زیادی در اصول و احکام وجود ندارد و آن مقدار اختلافی هم که وجود دارد در برخی از فروع و عقاید وارده است. اما در هر صورت اختلاف وجود دارد و هر کدام از مذاهب و فرق اسلامی با دلیل و حجت خود، یا به دفاع از عقاید و آراء و نظرات مذهبی خود می‌پردازند و یا مورد سؤال و اشکال از طرف مقابل قرار می‌گیرند. اما گاهی از روی غرض و کینه، بدون این‌که بخواهند حقیقت را بفهمند، تهمت می‌زنند و بر آن اصرار و پافشاری می‌کنند. مثلاً یکی از نویسندگان و پژوهشگران اهل سنت در کتاب خود می نویسد: صاحب کتاب اصول کافی که این کتاب چیزی به مانند کتاب صحیح بخاری نزد اهل سنت است و شیخ کلینی روایتی در کتاب خود آورده است که: «قرآن حجت نیست جز با قیّمی، و علی (علیه‌السلام) قیّم قرآن است.»[1] و در ادامه می‌نویسد که: «در کتاب‌های شیعه وارد شده است که گمان می‌کنند، ابوجعفر گفت: ای قتاده! آیا تو فقیه اهل بصره هستی؟ او گفت این‌گونه می‌پندارند تا این‌که گفت وای بر تو ای قتاده! همانا قرآن را کسی می‌فهمد که به او خطاب شده باشد. روایات آن‌ها در این باره جدّاً فراوان است و چه بسا یک جلد را در بر می‌گیرد و همه‌ی آن‌ها پیرامون یک معنا دور می‌زند و آن این‌که علم قرآن به دوازده امام اختصاص دارد و قرآن محزون نزد آنان است و به وسیله آن هر چیزی را می‌دانند.»[2]
سپس این نویسنده و پژوهشگر اهل سنت آیاتی از قرآن از جمله این آیه شریفه را بیان می‌دارد که: «... وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ...[نحل/44]... ما قرآن را برای تو نازل کردیم تا آن‌چه را که به سوی مردم نازل شده برای آن‌ها روشن کنی...» را به عنوان ردّ بر احادیث شیعه نقل کرده و می‌نویسد: «پس پیامبر اکرم دانستن شریعت را به یکی از صحابه اختصاص نداده است و آیه دلالت می‌کند که بیان برای مردم است و برای فرد یا دسته‌ای از آنان نیست، اگر چه از اهل بیت او باشند...»[3]
در پاسخ می‌گوییم که اولاً: علمای شیعه کتاب کافی را مانند صحیح بخاری نزد اهل سنت (که خیلی معتبر و بعد از قرآن اصح کتب می‌دانند)، نمی‌دانند و هیچ‌یک از علمای شیعه نمی‌گویند که همه روایات کتاب کافی صحیح است. ثانیاً: آیاتی که به عنوان ردّ بر روایات شیعه نقل شده به هیچ وجه بر ردّ آن‌ها دلالت ندارد، چرا که مضمون آیات این است که قرآن برای هدایت مردم نازل شده و وظایف آنان را بیان کرده است و ذیل این آیه: «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ.[7/آل‌عمران] او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن] است که اساس این کتاب است (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به این‌ها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود، ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آن‌ها آشکار می‌گردد.] اما آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند، در حالی‌که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند.» و آیات دیگر، خداوند نکاتی را متذکر می‌شود از قبیل: محکم، متشابه، ناسخ، منسوخ، مجمل، مبیّن، عام و خاص، مطلق و مقید و... تا به عمق معانی باطنی و ظاهری آن پی ببریم.
در نتیجه این پژوهشگر و نویسنده‌ی اهل سنت از آیه 7 سوره آل‌عمران و آیات دیگر قرآن غافل بوده است، آیه‌ای که با صراحت تمام می‌گوید آیات محکم و متشابه و... را خدا می‌داند و نوع مردم آن را نمی‌فهمند، در حالی‌که همه‌ی آیات مبیّن و مجمل در قرآن برای هدایت انسان‌ها نازل شده، فلذا خداوند از علم خود به پیامبر و جانشینان به حق او عنایت کرده تا برای مردم تفسیر و توضیح دهند و این افراد طبق تفاسیر بزرگان اهل سنت همان «راسخان در علم» هستند که خداوند آنان را با عنوان «اولوالالباب» ستوده و مورد مدح قرار داده است.
زمخشری در تفسیر خود می‌نویسد: راسخان در علم، متشابه را بر اساس آن‌چه خدا علم آن را به آنان اختصاص داده و با آشنا بودن به حکمت آن آیات، تفسیر می‌کنند و اینان مورد ستایش هستند که ذهن خود را باز می‌کنند و خوب تأمل می‌کنند، و در نهایت می‌گوید: راسخان در علم همان پیامبر و جانشینان او هستند.[4]

پی‌نوشت:

[1]. فکر الخوارج و الشیعه، صلابی، دار الاندلس الجدیده، قاهره، مصر، (1429ق)، ص225.
[2]. همان، ص225.
[3]. همان، ص228.
[4]. تفسیر کشاف، زمخشری، انتشارات البلاغه، قم، ایران، (1415ق)، ج1 ص338.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.