دیدگاه محققین درباره ارزش شریعت نزد صوفیه

  • 1396/09/06 - 15:09
برخی از بزرگان صوفیه شریعت را فقط یک عادت فرض کرده، که صوفی واصل دیگر به آن نیاز ندارند. برخی دیگر از بزرگان صوفیه شریعت را عملی ظاهری و صوری می‌دانند، چنانچه دکتر غنی محقق شهیر صوفی، در کتب خود به این مسئله اشاره می‌کند که صوفی پخته میل ندارد خود را به زنجیرهای قوانین شرع و آداب و عادات مصنوعی اجتماع و اخلاق مصنوعی عرفی مقید سازد!

در تصوف، نقشی که شریعت برای مرید دارد، برای پیر و مراد او ندارد. زیرا مرید در ابتدا شریعت را وسیله و راه وصالی می‌داند که باید همیشه به آن ملتزم باشد. ولی شریعت برای پیر دیگر رنگ و بویی ندارد و خود را معاف از آن می‌دانند. محققین صوفی و غیر صوفی علت این‌همه تفاوت، در عیار شریعت نزد مرید و مراد را در چند چیز می‌دانند. نخست اینکه برخی از بزرگان صوفیه، شریعت را فقط یک عادت فرض کرده‌اند. چنانچه دکتر غنی محقق شهیر صوفی، در کتب خود به این مسئله اشاره می‌کند که: «صوفی پخته میل ندارد خود را به زنجیرهای قوانین شرع و آداب و عادات مصنوعی اجتماع و اخلاق مصنوعی عرفی مقید سازد.» [تاریخ تصوف در اسلام، ج 1، ص 186] دیدگاه دیگر این است که صوفیه شریعت را عملی ظاهری و صوری می‌دانند که راه اصلی برای رسیدن به حقیقت نیست. دکتر غنی در مورد این دیدگاه صوفیانه می‌نویسد: « وقتی می‌توان از مسلکی پیروی کرد که مستقیماً از خدا کسب فیض می‌کند، چرا باید وقت خود را به ظاهر و صورت و توسل به راه‌های غیرمستقیم هدر داد.» [تاریخ تصوف در اسلام، ص 177 و 178] چطور می‌توان گفت انجام شریعت هدر دادن وقت است، آن‌هم شریعتی که تمام انبیاء و اوصیاء و ائمه اطهار (علیهم السلام) به دنبال تحقق آن در بین امت خود بوده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه در تصوف، آشکار و روشن است این است که نقشی که شریعت برای مرید دارد، برای پیر و مراد او ندارد. چراکه مرید در ابتدا شریعت را وسیله و راه وصالی می‌داند که باید همیشه به آن ملتزم باشد. ولی شریعت برای پیر دیگر رنگ و بویی ندارد. محققین صوفی و غیر صوفی علت این‌همه تفاوت، در عیار شریعت نزد مرید و مراد را در چند چیز می‌دانند. نخست اینکه برخی از بزرگان صوفیه، شریعت را فقط یک عادت فرض کرده‌اند که صوفی واصل نمی‌تواند مقید به آن عادت قبلی باشد. زیرا مقید بودن به عادات، برای مرید و بقیه مردم است نه پیر و مرادی که خود را واصل می‌داند، لذا خود را بی‌نیاز از این عادات می‌داند. چنانچه عالم و محقق بزرگ محمد طاهر قمی می‌نویسد: «صوفی پخته نه‌تنها خود را از عبادات معاف می‌داند، بلکه به تمام قوانین شرع و آداب و عادات مردم جامعه نیز پشت و پا میزند.» [1] دکتر غنی محقق شهیر صوفی هم در کتب خود به این مسئله اشاره می‌کند که: «صوفی پخته میل ندارد خود را به زنجیرهای قوانین شرع و آداب و عادات مصنوعی اجتماع و اخلاق مصنوعی عرفی مقید سازد.» [2]
برخی دیگر از بزرگان صوفیه شریعت را عملی ظاهری و صوری می‌دانند که راه اصلی برای رسیدن به حقیقت نیست. کما اینکه دکتر غنی می‌گوید: «به‌طور کلی ظواهر شریعت و اعمال صوری در چشم صوفی ارزش ندارد، زیرا لسان حالش این است که وقتی می‌توان از مسلکی پیروی کرد که مستقیماً از خدا کسب فیض می‌کند، چرا باید وقت خود را به ظاهر و صورت و توسل به راه‌های غیرمستقیم هدر داد.» [3] این سخن نشان‌دهنده این است که هرچند بزرگان صوفیه در ابتدای امر، دم از شریعت می‌زنند ولی در واقع، طریق صحیح برای رسیدن به حقیقت را از شریعت نمی‌دانند. آن‌هم شریعتی که تمام انبیاء و اوصیاء و ائمه اطهار (علیهم السلام) به دنبال تحقق آن در بین امت خود بوده‌اند. حال برخی از صوفیه، پرداختن به آن را هدر دادن وقت می‌دانند و مدعی کسب فیض مستقیم از خداوند متعال هستند. برخی دیگر از بزرگان صوفیه فنای در خدا و یکی شدن با خداوند متعال را سبب ترک شریعت می‌دانند چون معتقدند در این مرحله فرد از میان برخواسته و جز خدا چیزی نیست. در این رابطه دکتر غنی می‌گوید: «بزرگان صوفیه گفته‌اند چون سالک در خدا فانی شود با او متحد می‌گردد مانند قطره‌ای که چون به دریا برسد تعینات قطره بودن از او می‌رود و چون در دریا فانی شده و جز دریا چیزی نیست می‌تواند بگوید منم دریا و در این حال است که هر تکلیفی از عارف سلب می‌شود و احتیاج به شرع و رعایت ظواهر و بجا آوردن عبادات و طاعات از میان می‌رود زیرا فردی که مکلف به این احکام است که از میان برخواسته و جز خدا چیزی نیست حتی برای عارف واصل دیگر کفر و ایمان در یک حکم است.» [4] این گروه نه مدعی کسب فیض مستقیم از خداوند متعال، بلکه مدعی مقام خدایی هستند. زیرا معتقدند که تکلیف برای کسی است که از میان برنخاسته باشد و برای او وجودی غیر از خدا باشد. لذا نزد این‌چنین صوفی شریعت که هیچ، کفر و ایمان، هم معنا ندارد.

پی‌نوشت:
[1]. طاهر قمی، مولی محمد، تحفه الاخیار، محقق داود الهامی، نشر مدرسه امام امیرالمؤمنین (ع)، قم، 1369، ص 57
[2]. دکتر غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، نشر زوار، تهران، 1386، ج 1، ص 186
[3]. همان، ص 177 و 178
[4]. همان، ص 386

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.