ردّ نظر اهل سنت در مورد اجماع در کلام فرزند خلیفه دوم

  • 1396/05/14 - 15:26
خلافت و جانشینی بعد از هر پیامبر، لطفی است که خداوند به بندگانش می‌کند تا بندگانش بیهوده رها نشوند و مسیر تکامل الهی را بپیمایند، اما برخی هوا پرستان دنیایی با زیرپا گذاشتن این قانون باعث به بیراهه کشیدن اسلام شدند ولی خود این مطلب را کوتاهی می‌دانند؛ مانند سخن فرزند خلیفه در هنگام مرگش که چرا برای امت جانشین انتخاب نمی‌کنی؟

خداوند به بندگانش توجهی کامل دارد، لذا برخود لازم می‌داند که به آنان نیکی کند و جز خیر و سعادت را برای آن‌ها انتخاب نکند، پس باید کسی را به‌عنوان پیشوا و خلیفه برای آن‌ها انتخاب کند تا از عهده‌ی این کار سنگین برآید و در تمام وظایف به مانند پیامبرش عمل کند و از طرف دیگر جایز نیست بندگان بیهوده رها شوند. اما بعد رحلت پیامبر تعدادی از امت پیامبر به خاطر هوا و هوس دنیایی در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و یکی را از میان خود انتخاب کردند و بعدها این حرکت دست‌مایه برخی شد که جانشین پیامبر را امتش معین کردند و پیامبر تعیین خلیفه نفرمودند، در حالی‌که خودشان با گفتار خود نقض عمل و حرکتشان را ثابت کردند.
عبدالله بن عمر در زمان مرگ پدر به او گفت: «مردم درباره‌ی تو می‌گویند کسی را خلیفه‌ی بعد از خود قرار نمی‌دهی، و اگر تو چوپانی برای چراندن شتر یا گوسفند داشتی و او آن‌ها را به حال خود می‌گذاشت، می‌گویی او کوتاهی کرد و امر سرپرستی از چوپانی شتر و گوسفند است، چه جوابی به خدا می‌دهی اگر او را ملاقات کنی و برای بندگانش خلیفه قرار نداده باشی.»(صحیح مسلم، ج4 ص102 ح12) سؤالی که مطرح است این است که چطور اصحاب پیامبر و امت او فهمیدند که باید کسی را خلیفه قرار داد اما –العیاذ بالله- پیامبر نفهمید؟

پی‌نوشت:

«انّ الناس یتحدثون انّک غیر مستخلف، و لو کان لک ابل او راعی غنم ثمّ جاء و ترک رعیته رایت ان قد فرطّ...» صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، کتاب الاماره، ج4 ص102، حدیث 12.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.