تکثرگرایی دینی و دین‌داری شک‌ورزانه

  • 1395/09/12 - 22:28
لیبرالیسم الهیاتی از آن‌رو اهمیت پیدا می‌کند که هرکدام از ادیان و سنت‌های کهنِ معنوی را دارای بهره‌ای از حقیقت می‌داند و درصدد است تا در این بهره‌ها شریک شود و از آن‌ها برخوردار گردد. از این‌رو به تکثرگروی دینی اقبال نشان می‌دهد تا از این رهگذر باب گفت‌وگو میان ادیان گشوده شده و حقیقت در میان آن‌ها جریان یابد و جابه‌جا شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جابجایی خدا از یک جایگاه متعالی و بیرونی به یک جایگاه فرودین و درونی در بسیاری از جنبش‌های معنویت‌گرا دیده می‌شود. این تفسیر از خداوند در شبه‌جنبش‌های معنوی باعث  نفوذ افراد قدرتمند و سرمایه‌دار که نظام لیبرال را مدیریت می‌کنند، خواهد شد. آن‌هایی که دستشان به مفاسد و ستم‌های فراوانی آلوده است و سعی دارند به آرمان معنوی خود، یعنی خدا شدن بشر برسند. و از طرف دیگر لیبرالیسم الهیاتی از آن‌رو اهمیت دارد که هرکدام از ادیان و سنت‌های کهنِ معنوی را دارای بهره‌ای از حقیقت می‌داند و درصدد است تا در این بهره‌ها شریک شود و از آن‌ها برخوردار گردد. از این‌رو به تکثرگروی دینی اقبال نشان می‌دهد تا از این رهگذر باب گفت‌وگو میان ادیان گشوده شده و حقیقت در میان آن‌ها جریان یابد و جابه‌جا شود.
با این رویکرد، لیبرالیسم الهیاتی و دین‌داریِ شک‌ورزانه گشودگی ادیان نسبت به هم و برقراری بساط گفت‌وگو میان آن‌هاست. اهم پیش‌فرض‌های گفت‌وگوی میان ادیان این است: «طرز تلقی دینی هیچ‌یک از شرکت‌کنندگان حق مطلق نیست، بلکه طرز تلقی هر یک آمیزه‌ای از حق و باطل است.»[1]
بی‌شک هرکدام از ادیان و سنت‌های معنویِ کهن، حتی عرفان سرخ‌پوستی با همه ویژگی‌های غیرمتمدنانه، نامعقول و ابتدایی که دارند، از حقیقتی برخوردارند؛ اما چگونه می‌توان با متد عقلانی نشان داد که همۀ آن‌ها با هم برابرند؟ هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارد؟ و به این‌ترتیب هیچ‌کدام به حقیقت مطلق نزدیک‌تر نیست؟ قطعا هر قومی راهنمایی الهی داشته و در طول قرن‌ها و هزاره‌ها، اگرچه تعالیمش به غبار تحریف آلوده شده باشد، اما جوهری از آن باقی مانده و همین جوهرۀ حقیقت است که موجب بقاء آن‌ها و اقبال مردمان گردیده است.
برای شکل‌گیری گفت‌وگوی بین ادیان لازم نیست که به هیچ حقیقت مطلق یا حقیقت برتری قائل نباشیم که این شرط محالی است و پیروان هر دینی خود را مطلق یا دست کم برتر (نزدیک‌تر به حقیقت مطلق) می‌دانند. فقط کافی است که به معرفت‌زایی و یقین‌آوری عقل امید و اعتماد داشته باشیم و با انصاف و بردباری استدلال‌ها و نکات مثبت دیگران را ببینیم و با همان عقلانیت یقین‌آور، برتری خود را نسبت به آن‌ها نشان دهیم. در این مصافِ منصفانه است که برترین‌ها معلوم می‌شود و بشریت راه درست را می‌یابد و جهان، آمادۀ حرکت به سویی می‌شود که در نقشۀ خداوند برای خوشبختی و کامیابی بشر(تقدیر) طراحی شد است.
حرکت با شک و تردید، حرکت در طرح شیطان است و نتیجۀ آن تردید و تاریکی و تفرقه به‌جای روشنی و یقین و یگانگی خواهد بود. تکثرباوری و لیبرالیسم الهیاتی نسبتی با تفرقه دارد و حقیقت را به پای منفعت قربانی می‌کند. براساس لیبرالیسم، مهم این‌است‌که شخص با تلقی خاصی از عالم بتواند رنج‌های خود را کاهش دهد. این تلقی گاه با اعتقاد به خدا و گاهی بدون اعتقاد به خداوند ایجاد می‌شود.«برای هر سنخ روانی یک یا دو یا چند دین و مذهب بیش از سایر ادیان و مذاهب جاذبیت دارند. روش بودا برای یک سنخ روانی خاص کمال مطلوب است؛ آیین کنفوسیوس و مسیحیت معاصر برای سنخ روانی دیگری؛ مسیحیان اولیه برای سنخ دیگری؛ اسلام مسلمین اولیه و صلیبیون برای سنخ دیگر؛ آیین دائو و آیین هندو برای سنخ دیگری و...»[2]
این همان ایدۀ دالایی لاما رهبر بودائیان تبت است که می‌گوید: یک نفر با اعتقاد به خدا، آرامش را تجربه می‌کند و دیگری بدون اعتقاد به خدا، من تعالیم بودا که تهی از این باور به خداست، برگزیده‌ام[3] این در حالی است که انسان قلبا می‌خواهد که با حقیقت آشنا شود، نه این‌که به او بگویند هر باور و تفسیری از عالم که دوست داری و دلت می‌خواهد همان را بپذیر و به ندای درونت گوش بده.
اعتقادات و نوع اعمالی که برای رسیدن به تجربۀ معنوی بر می‌گزینیم در سطح تجربه‌ای که می‌یابیم نقش تعیین‌کننده‌ای دارد[4] کسی که برای رسیدن به برهمن (خالق) که عین آتمن (نفس) است می‌کوشد و با ریاضت‌های دشوار و سال‌ها عریان و به دور از نظافت زندگی می‌کند، چگونه به تجربه‌ای می‌رسد که یک مسلمان با تمسّک به سیرۀ رسول خدا و با زندگی معتدل، در مقام قرب خدای تعالی می‌یابد؟
از منظر لیبرالیسم الهیاتی، تراژدی سرگذشت حقیقت بسیار دردناک است و انسان حقیقت‌جو نیز با مصیبتی بزرگ روبه‌روست و باید تکه‌های محبوب خود را از میان ادیان دیگر و بدون ابزار خرد جستجو کند تا بیابد و شاید عمر نوح باید تا کسی در تمام ادیان سیر کند و پاره‌های حقیقت را در هر کدام بشناسد و گردآورد و تازه در پایان کار پروای یقین را داشته و از آن دوری گزیند و شگفتا که این معنویت‌جویی راه رسیدن به آرامش و امید و شادمانی معرفی می‌شود!

پی‌نوشت:

[1]. راهی به رهایی، ملکیان، 1381، تهران، نگاه معاصر، ص 489-487.
[2]. همان، ص 240.
[3]. کتاب بیداری، دالایی لاما، 1384، نشر علم، ص 7،9، 15.
[4]. جریان شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، مظاهری سیف، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387، فصل اول.
برای اطلاع بیشتر، آسیب‌شناسی شبه‌جنبش‌های معنوی، مظاهری سیف، ص 195.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.