آیین بودا در سینمای غرب

  • 1395/07/15 - 17:23
آیین بودا یا همان مكتب بوديسم جهان را بدون آغاز و انجام تفسير مى‌كند. و از عنصر «رنج» و ريشه يابى رنج و رهايى از رنج در پرتو قانون «كارمه» بر اساس سمساره كه اسارت انسان در چرخه تناسخ و حلول در ابدان مختلف از موجودات مختلف است تا به «نيروانه» در اثر رياضت‌هاى سخت و دشوار كه با عزت نفس و كرامت وجودى انسان سازگارى ندارد سخن می‌گوید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آیین بودا یکی از قدیمی‌ترین کیش‌های هندی است که در تاریخ هندوستان و حتی دیگر کشورها تأثیرگذار بوده است. این آیین حدود ۲۵۰۰ سال پیش بر اساس تعالیم شاهزاده‌ای متعلق به هند شمالی (نپال امروزی) به نام «سیدراته گئوتَمه» شکل گرفت. او در جست‌وجوی حقیقت زندگی، قصر پدر را ترک گفت و به گروهی مرتاض پیوست. پس از مدتی که از همراهی مرتاضان نتیجه نگرفت، خود به مراقبه مشغول شد و سرانجام راهی به رهایی از چرخه‌ی سنساره (تناسخ) یافت. راه او از مرتاضان متعادل‌تر بود و هم‌زمان با کشف این راه به بیداری درون، روشن شدگی و نیروانه رسید و از این رو به «بودا» ملقب شد. بعد از او دیگران و در مکاتب مشابه آیین وی را ادامه دادند. بودیسم از زمینه‌ها و مایه‌های رازگونه معنوی و عرفانی برخوردار است و همین رازوارگی و عرفانی بودن، ماندگاری آن را تضمین کرده است.
این آیین به صورت‌های گوناگونی در فیلم‌ها نیز دیده می‌شود. یکی از دو شخصیت اصلی فیلم «دوست داشتن انابل» با آن که در مدرسه‌ی مذهبی کاتولیک درس می‌خواند؛ اما حقیقتِ آرامش بخش را در آیین بودا یافته است.
فیلم «بودای کوچک» آموزه‌های بودا همچون تناسخ، طریقت بودا، قوانین هشت‌گانه و نیروانا را به تصویر می‌کشد و سعی در تبیین این مفاهیم دارد. هم‌چنین این فیلم، زندگی بودا را با تمام فراز و نشیب‌هایش نشان می‌دهد. فیلم «کوندون» نیز با محوریت زندگی و اندیشه‌های «دالایی لامای چهاردهم» به تبیین اندیشه‌های بودا می‌پردازد.
فیلم «هفت سال در تبت» تحول شخصیتی را به سبب تأثیر آیین بودا نشان می‌دهد. در این فیلم، نگرش شخصیت اصلی داستان پس از آشنایی با دالایی لاما و آیین تغییر می‌کند و متحول می‌شود و گرایش‌های مثبتش افزایش می‌یابد. داستان فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان... و بهار» سیر زندگی یک استاد و شاگرد بودایی و مفاهیم آیین بودا را به تصویر در می‌آورد.
از منظر فیلم «۲۰۱۲» برترین مکتب، آیین بودا است. در داستان فیلم، اتفاقات فراوان طبیعی و آخرالزمانی رخ می‌دهد. هنگام وقوع بلایا همه‌ی ادیان و انسان‌ها در هیاهو هستند و آرامش تنها در شخصیت راهب بودایی دیده می‌شود. او در آخرین لحظات زندگی، هنگامی که سونامی بسیار بزرگی به سمت او می‌آید، بدون هراس، آخرین وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهد و ناقوس آخرالزمان را به صدا در می‌آورد. پوستر اصلی فیلم، همین صحنه را به صورت یکی از مهم‌ترین بخش‌های فیلم به نمایش کشیده است. هم‌چنین راهب بودایی نوه‌ی خود را برای نسل‌های آینده به کشتی نجات‌یافتگان می‌فرستد تا نماینده‌ی بودیسم در آینده‌ی بشر باشد.
در مجموعه‌ی فیلم‌های «ماتریکس» و انیمیشن «انیماتریکس» آیین بودا نقش اساسی در روند داستان دارد. برای نمونه در انیمیشن، هنگام جنگ انسان‌ها و ماشین‌ها راهب‌های بودایی برای سربازان دعا می‌خوانند، منجی فیلم و کسانی که او را همراهی می‌کنند از هنر‌های رزمیِ شرقی استفاده می‌کنند و همواره لباس‌هایی شبیه بودائیان دارد. منجی برای حل مشکلاتش به پیش‌گویی مراجعه می‌کند که بچه‌های نزد او لباس‌ بودایی پوشیده‌اند و آموزه‌های بودا سخن می‌گویند. کارگردانان این مجموعه در مصاحبه‌ای به تأثیر پذیری از آیین بودا تصریح کرده‌اند.
فیلم «لبه‌ی تیغ» فردی را از غرب به تصویر می‌کشد که دچار مشکلات روحی فراوان است و سؤالات بی‌پاسخی درباره‌ی زندگی و هستی دارد. او برای حل مشکلات و رسیدن به پاسخ سؤال‌هایش، سفری طولانی را آغاز می‌کند تا درنهایت آنچه می‌خواهد در آیین بودا می‌یابد.
فیلم «معبد شائولین» برخی آموزه‌های بودا و سلوک عملی بودایی را در معبد شائولین نشان می‌دهد. در فیلم «زن دیگر» هم پسربچه‌ای میان ادیان مختلف بررسی می‌کند و آیین بودا را برترینِ آن‌ها می‌یابد.[1]
پس از ذکر نمونه‌ها نیاز است نگاهی به این آیین داشته باشیم. آموزه‌های آیین بودا با چالش‌ها و اشکالات مهمی به شرح زیر روبرو است:
۱. بودا با صراحت تمام هرگونه تفکر غامض و پیچیده‌ی فلسفی را نفی می‌کند و فلسفه را راه نجات بشر نمی‌داند. الهیات و فلسفه نزد بودا جایگاهی ندارد. در عوض بودا مدعی است که فقط در پی درد و رنج بشر است و می‌خواهد نیازهای انسان را بازشناسی کند و آلام او را کاهش دهد. با نگاهی به تاریخ می‌بینیم که افرادی در دوره‌های مختلف زمانی، فلسفه یا متافیزیک را نفی کرده‌اند؛ ولی در نهایت، نظامی فلسفی ایجاد کرده‌اند. چند پرسش جدی در این باره مطرح است که آیا مکتب بودا درباره‌ی جهان، بینشی خاص دارد؟ آبا درباره‌ی انسان و آینده او نگرشی خاص دارد؟ و سؤالاتی از این قبیل که اگر جواب آن‌ها منفی باشد نمی‌تواند ادعا کند که می‌خواهد رنج و آلام بشری را کاهش دهد و نمی‌تواند چیزی به عنوان راهی برای وصول به نیروانه یا قوانینی همچون سمساره یا کرمه ارائه دهد؛ چرا که تمام این‌ها متضمن و مستلزم جهان‌بینی، انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی خاصی است که این مجموعه چیزی جز نظام فلسفی و تفکر الهیاتی نیست.
۲. بودا با این تصور که انسان، آزاد است و می‌تواند آینده‌ی خود را هرگونه که می‌خواهد بنا کند، تقدیر جهان را منتفی می‎داند. این عقیده، ریشه در عدم اعتقاد او به ادیان و خدای ابراهیمی دارد. وی در این مسئله جانب انسان را می‌گیرد و با دیدی کاملاً اومانیستی، نقش خدا را در تدبیر جهان نادیده می‌پندارد.
۳. مهم‌ترین بخش تعالیم اخلاقی عرفانی بودا چهار حقیقت جلیل است که محور آن رنج بشری است. او با اصالت بخشی به درد و رنج، راه‌کارهایی ارائه می‌دهد. او مهم‌ترین خصوصیت انسان را، در رنج بودن، می‎داند. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا انسان هیچ خصیصه‌ای دیگر ندارد و فقط در رنج خلاصه می‌شود؟!
۴. بودا از یک سو خودیت را منفی می‌کند و از سوی دیگر مدافع تناسخ است. لازمه‌ی پذیرش تناسخ، اعتقاد به وجود خود  است؛ چرا که اگر روح از کالبدی جدا و به کالبدی دیگر منتقل شود و این امر دائماً در جریان باشد، مستلزم آن است که خودیت انسان باقی باشد.
۵. در نظام بودایی جایی برای خدا و اعتقاد به او وجود ندارد و بودیسم یک نظام سکولار است.
۶. در میان نمونه‌های یاد شده اشاره‌ای به «دالایی لاما» هم شد. در مکتب او علاوه بر پنج نکته یاد شده می‌توان گرایش به رسیدن به آرامش و شادی کاذب و بی‌هدف، پلورالیسم و پراگماتیسم امریکایی را نیز مشاهده کرد.[2]

پی‌نوشت:

[1] . جواد امین‌خندقی، دین و سینما، آموزه‌های اخلاقی و ارزشی، قم: نشر ولاء، ۱۳۹۱، ص ۱۶۰.
[2] . فعالی، محمد‌تقی، آفتاب و سایه‌ها، تهران: نشر عابد، ۱۳۹۰، صص ۱۹۸ _ ۲۰۰.

جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: جواد امین‌خندقی، دین و سینما، آموزه‌های اخلاقی و ارزشی...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.