نقد «من زئوس هستم» با موضوع امام حسین (ع)

  • 1395/06/06 - 11:02
زئوس می‌گوید: امام حسین در آرزوی بازگرداندن خلافت از دست رفته امام علی (علیه‌السلام) بود. این در حالی است که ما گفتیم جانشینی رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یک قانون الهی است، و حاکمیت را خداوند تعیین می‌کند، پس امام حسین (علیه‌السلام) انتخاب به عنوان حاکم اسلامی شده بوده، و توسط نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مردم ابلاغ گردید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در نظم نوین جهان که توسط انسان‌هایی پلید برنامه‌ریزی می‌شود جوانان به سمت الحاد و عدم باور به خدا پیش می‌روند. خطر رواج این تفکر که سابقۀ هزاران ساله دارد بر کسی پوشیده نیست. این اولین بار نیست که ملحدین، ترویجِ افکار خداناباوری می‌کنند؛ در صفحات تاریخ می‌خوانیم که در زمان امام صادق (علیه‌السلام) شخصی مانند ابن ابی العوجاء (که به لحاظ علمی فردی بسیار قوی بوده است) در مسجد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌نشسته و افکار و آراء باطل خویش را ترویج می‌کرد. امام صادق (علیه‌السلام) با تجهیز علمی اصحابی مانند هشام بن حکم و مفضل‌بن‌عمر به شبهات بی‌اساس این فرد جواب‌هایی مستدل و متقن می‌دادند. این شیوه برخورد امام صادق(علیه‌السلام) با ملحدین به ما می‌آموزد، مؤمنین باید اعتقاد خود را از راه عقل به دست آورند تا کسی به راحتی آن‌ها را فریب ندهد و اعتقادات آنان را متزلزل نسازد و ثانیا جواب‌هایی فاخر برای شبهات آنان داشته باشند.

در شبکه‌های مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادی‌گرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی می‌گذارند. یکی از راه‌های پلید آنان که ظاهرا سرمایه‌گذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله می‌باشد کلیپ‌های انیمیشن «من زئوس هستم» می‌باشد.
از جمله کلیپ‌هایی که در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت کلیپ 140 می‌باشد: گذشته از این‌که تمامی کلیپ‌های موجود زئوس از روش‌هایی مرموزانه‌ای مانند بدون سند و دلیل صحبت کردن، بازی با الفاظ و مغلطه‌کاری و ... برای رسیدن اهداف شوم خود استفاده می‌کند، در این کلیپ نیز علاوه بر این روش‌ها سعی دارد، با دست کاری تاریخ و نگفتن بعضی از تاریخ، اصل امامت را ساخته و پرداخته ذهن مردم شیعه در دو قرن بعد از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دانسته (!) و موضوع قیام امام حسین (علیه‌السلام) را این‌گونه به مخاطب خود القاء کند که این قیام، اصلا به بحث امامت ربطی نداشته و جنگ بر روی تخت پادشاهی و حاکمیت مسلمین بود(!)، همچنان‎که جنگ علی (علیه‌السلام) و معاویه بود(!) و در نهایت جنگ بین یزید و امام حسین (علیه‌السلام) یک موضوع خانوادگی است(!)، و این موضوع را با ترفند هم‌تراز و فامیل یا صحابه بودن، معاویه، یزید، عمر بن سعد و.... با امام علی (علیه‌السلام) و حسنین (علیهم‌السلام) به مخاطب خود تحمیل می‌کند(!)
نکته: به دلیل طولانی شدن نقد کلیپ 140، بررسی این کلیپ زئوس را به دو قسمت تبدیل کرده، و قسمت اول نقد شده است[1] و در این مقاله به یاری خداوند، قسمت دوم کلیپ 140 را نقد کرده و اشکالات آن را بررسی می‌کنیم:

بررسی و نقد:
اشکال نخست: زئوس می‌گوید: پس از امام حسن، امام حسین هم هیچ ادعایی بر خلافت نداشت(!) معاویه پیش از مرگ خود، یزید را خلیفه بعدی تعیین کرد، این در حالی بود که هیچ خلیفه‌ای جانشین تعیین نمی‌کرد(!) برای همین خیلی‌ها با خلافت یزید مخالف کردند(!) یزید از بزرگان اسلام از جمله امام حسین خواست که با او بیعت کنند، امام حسین نپذیرفت، و با زن و بچه از مدینه به مکه فرار کرد(!) شاید حسین در آرزوی آن بود که خلافت از دست رفته حضرت علی را از فرزند معاویه پس بگیرد(!) او می‌دید یزید قدرت و توان معاویه را ندارد، و فرصت را غنیمت شمرد، مراسم حج را نصفه و نیمه رها کرد و با زن و بچه و طرف‌دارانش راهی کوفه شد تا حاکمی در مقابل خلیفه مسلمین باشد(!) به هر حال عدم بیعت با خلیفه مجازات مرگ داشت(!) و این حکم اسلام بود(!)

پاسخ:
1. دراسلام منشا ذاتی مشروعیت تنها خداوند است، قرآن مجید در این باره می فرماید: «إِنِ ٱلْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ [انعام/57] حاکمیت نیست مگراز آن خدا.» پس هیچ کس از حق حاکمیت و تصرف در شؤون اجتماعی مردم برخوردار نیست، مگر خداوند یا آن‌که به دلیل معتبر شرعی منصوب یا ماذون بودنش از سوی خداوند ثابت شده باشد. خدواند متعال می‌فرماید: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤْتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمْ رَٰكِعُونَ.[مائده/55] همانا ولی و سرپرست شما خداوند است و فرستاده او و مؤمنان، همان کسانی که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع صدقه می‌پردازند.» نصب یا اذن الهی می‌تواند به صورت مستقیم یاغیر مستقیم، یعنی از سوی پیامبر یا اوصیای پیامبر، بیان شود. «يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ.[نساء/59] ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را فرمان برید و از پیامبر و ولی امر اطاعت کنید.» همچنین شیعه امامیه، بر اساس ادله قطعی، ائمه اطهار (ع) را امامان منصوب به نصب خاص از سوی پروردگار عالم می‌داند. از سوی دیگر، کسب قدرت به روش های استبدادی و مزورانه در اسلام جایز نیست (یعنی برای خلافت و حاکمیت مقبولیت اجتماعی نیز لازم است). آن‌چه اهمیت دارد، این است که امام در زمان عدم اقبال اجتماعی از ولایت برخوردار است، هر چند دارای حکومت نیست. چنان که امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در دوران خلفای سه گانه ولایت و مشروعیت داشته، اما از حکومت ظاهری بی‌بهره بودند. امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌فرماید: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با من عهد بست و فرمود: ای پسر ابوطالب، ولایت امت من برعهده تو است. پس اگر به سلامت قدرت را به تو سپردند، و در مورد زمامداری تو با خشنودی اتفاق کردند، سرپرستی امورشان را بر عهده گیر، ولی اگر در مورد تو رای دیگری ابراز داشتند، آنان را به حال خود رها کن».[2] پس در نظام سیاسی اسلامی اگر چه اعطاء مشروعیت از محدوده اختیارات شارع است ولی عینیت و فعلیت یافتن آن در گرو پذیرش عموم مردم است، با این معنی مشروعیت و مقبولیت مكمل همدیگر خواهند بود. پس امام حسین (علیه‌السلام) مانند امام علی (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) منتصب به امر ولایت بودند، کما این‌که امام علی (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) در برهه‌ای از تاریخ مورد مقبول و پذیرش عموم مردم بودند و خلافت را به عهده گرفتند.[3] پس خلافت مسلمین تنها برای امامان معصوم (علیهم‌السلام) است.
2. در زمان معاویه برای پایبندی به مفاد قرارداد صلح (که معاویه به آن پایبند نبود) امامان شیعه سکوت اختیار کردند.
3. یکی از مفاد صلح‌نامه این بود که معاویه برای خود جانشین انتخاب نکند ولی وی برخلاف قرارداد خلیفه و جانشین انتخاب کرد.
4. زئوس می‌گوید: معاویه یزید را انتخاب کرد درحالی که هیچ خلیفه‌ای جانشین تعیین نمی‌کرد. اما ما در تاریخ می‌بینیم خلیفه دوم توسط خلیفه اول انتخاب شد.
5. زئوس دلیل مخالفان بزرگان اسلام با یزید را تعیین جانشینی او توسط پدرش می‌خواند، ولی حقیقت چیز دیگری است، شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که یزید، گمراه و قاتل امام حسین (علیه‌السلام) بوده، یزید مثل پدر خود ظاهرسازی نمی‌کرد و علاوه بر باطن، در ظاهر نیز بوی از اسلام نبرده بود. از جمله جنایات او می‌توان به، قتل امام حسین (علیه‌السلام) و اهل بیت او، آتش زدن کعبه بوسیله منجنیق، حمله به مدینه شهر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، قتل و کشتار صحابه، تجاوز سپاهیان او به ناموس صحابه، شراب خواری، میمون بازی، سگ بازی و... یادآوری کرد. پس یزید به عنوان خلیفه مسلمین با اعمال و رفتار خود داشت، اسلام را از بین می‌برد.
6. یزید به فرماندار مدینه نامه فرستاد که بیعت امام حسین(علیه‌السلام) را بگیرد، حضرت مخالفت خود را ابراز کردند و از آن‌جا که جان خود را در خطر می‌دید به دلیل توطئه‌ی تعدادی از بنی‌امیه که در مدینه بودند، تصمیم به هجرت به مکه را گرفتند؛ کما این‌که حضرت در بین راه این آیه را می‌خواندند: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَآئِفًۭا يَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِى مِنَ ٱلْقَوْمِ ٱلظَّٰلِمِينَ [قصص/21] موسی از شهر خارج شد در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای؛ عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایی بخش!»
7. زئوس می‌گوید: امام حسین در آرزوی بازگرداندن خلافت از دست رفته امام علی (علیه‌السلام) بود. این در حالی است که ما گفتیم جانشینی رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و آله) یک قانون الهی است، و حاکمیت را خداوند تعیین می‌کند، پس امام حسین (علیه‌السلام) انتخاب به عنوان حاکم اسلامی شده بوده، و توسط نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مردم ابلاغ گرید. و از طرف دیگر امامان (علیهم‌السلام) حبّ و علاقه‌ای به ریاست دنیایی نداشته‌اند. امام علی (علیه‌السلام) در نهج البلاغه می‌فرماید: « دنیای شما در نگاه من از آب بینی بز، از کفش پاره و از استخوان در دست جزامی بی قدرتر است؛ الا ان أقیم حقاً او ادفع باطلا.»
8. زئوس آن‌چیزی که در مورد هجرت امام به کوفه می‌گوید، مغالطه می‌کند، چرا که حضرت وقتی به کوفه می‌روند که 62000 نفر از کوفیان به دعوت از وی نامه نوشتند. پس با درخواست آنان به کوفه می‌روند. حتی در روز عاشورا امام حسین (علیه‌السلام) کوفیان را به دلیل پیمان شکنی خود و عمل نکردن به دعوت خود، بازخواست می‌کنند.
9. حضرت حج را نصفه و نیمه رها کرد چون خوف آن‌را داشت که مأموران یزید وی را در حرم أمن الهی به قتل برسانند، و خون فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در آن‌جا ریخته شود.
10. زئوس برای عقلانی جلوه دادن کار یزید، حکم قتل امام حسین (علیه‌السلام) را قانون اسلامی می‌داند. در حالی‌که در تاریخ خلیفه‌های پیشین و حتی در زمان یزید از نامداران اسلام کسانی بودند که با خلیفه زمان بیعت نکردند و چنین حکمی برای آن‌ها صادر نگردید. زمان یزید، افرادی همچون عبدالله زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن ابی بکر، منذر بن زبیر، عبدالرحمن بن سعید، عابس بن سعید، عبدالله بن حنظله و... که علاوه بر این‌که با او بیعت نکردند حتی برعلیه او صحبت‌هایی و شورش‌هایی علنی کردند.

اشکال دوم: زئوس در ادامه می‌گوید: حرکت امام حسین قیام نبود(!) حرکت مردم کوفه قیام بود و ...! بزرگان اسلام همیشه یک تعداد طرفدارانی داشته‌اند، ولی آن‌چه که بعنوان شیعه شناخته میشه، احتمالا بعد از کشته شدن امام حسین، و در انتقام از خون او شکل گرفت(!) و بعدها شاخه‌هایی از این شکل گرفت، که هر کدام دیگری را کافر و واجب القتل می‌داند(!) و تمام احادیث تأیید شیعه که از پیامبر نقل شده، دو قرن پس از پیامبر جعل شده است(!) زمان امام علی، حسن و حسین اصلا امامت مطرح نبود(!) بحث خلافت بوده و بس(!)

پاسخ:
1. حرکت ایشان قيامی برای اصلاح در ميان امت اسلام بود و برای آن بزرگوار مهم نبود كه چه نتيجه‌ای می‌گيرد. اگر پيروز می‌شد و حكومت را اسلامی می‌كرد خوب بود و اگر با شهادت خويش و ياران خود و اسارت خاندان خود چهره باطل و حاكمان غاصب را بيش از پيش رسوا می‌ساخت، حركت ايشان سزاوار بود. پس قيام حضرت نه برای حكومت و نه برای شهادت بلكه برای اجرای عدالت در راستای عبوديت خدا و آزادی از غير خدا در جامعه بود. به عبارت ديگر آن‌چه برای امام حسين(علیه‌السلام) اصل اساسی بود امر به معروف و نهی از منكر بود.
2. در بالا گفته شد که کوفیان علی رغم نامه‌های دعوتی که برای امام (علیه‌السلام) فرستادند، پیمان شکنی کرده و در مقابل او ایستادند، و در آن‌جا حضرت قصد رفتن به جای دیگری را دارند و سپاه دشمن او را از این کار منع می‌کنند.
3. شیعه معتقد است که بعد از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خلیفه منصوب خداوند بر روی زمین فقط امامان معصوم هستند و این اعتقاد را نه تنها از دلایل نقلی (کتب اهل تسنن و تشیع) بلکه با دلایل عقلی آن را اثبات کرده است. ما در این‌جا تعدادی از دلایل را می‌آوریم:
نخست: براهین عقلی: ادله ی عقلی امامت عامه در تمام زمان‌ها عبارتند از:
الف) برهان لطف: نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا می‌کند که در میان جامعه ی اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.
ب) برهان امکان اشرف: در فلسفه قاعده‌ای مطرح می‌شود، به نام قاعده امکان اشرف و معنای آن این است که ممکن اشرف، باید در مراتب وجود قدیم‌تر از ممکن اخس (پایین‌تر) باشد. در عالم وجود، انسان اشرف مخلوقات است و محال است که وجود، حیات، علم، قدرت و جمال و... به افراد انسان برسد قبل از آن‌که این کمالات به انسان کاملی که حجت روی زمین است، رسیده باشد. و بسیار ادلۀ عقلی دیگر که به منابع دیگری باید رجوع شود.[4]

دوم: براهین نقلی: در قرآن مجید آیات فراوانی داریم که به بیان و اثبات امامت حضرت علی (علیه‌السلام) و دیگر ائمه طاهرین(علیهم‌السلام) دلالت دارد. و البته دلالت این آیات با توجه به احادیث بسیار زیاد (متواتر) است که از رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در شأن نزول این آیات وارد شده است. احادیثی که مورد قبول شیعه و سنی است، ما در این‌جا به چند آیه اشاره می‌کنیم:
الف) آیه تبلیغ: «يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُۥ. [مائده/67] ای پیامبر! آن‌چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای!» که طبق روایات معتبر از اهل‌سنت در جریان غدیر خم نازل شده است و در این روز تاریخی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با اعلام ولایت و جانشینی حضرت علی(علیه‌السلام) رسالت خود را تکمیل فرمود.
ب) آیه ولایت: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤْتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمْ رَٰكِعُونَ.[مائده/55] سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.» طبق روایات منظور علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. و هم‌چنین ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) در کنار ولایت خدا و رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) قرار داده شده است.
ج) آیه اولی الامر: «أَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ. [نساء/59] ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر [اوصیای پیامبر] را!» که اطاعت از اولی الامر را به نحو مطلق واجب کرده است، و از این الزام مطلق بدست می‌آید که امام باید معصوم باشد لذا غیر از حضرت علی(علیه‌السلام) که از عصمت برخوردار نیست، نمی‌تواند امام باشد. به علاوه روایاتی که از کتب اهل سنت در ذیل این آیه به معرفی حضرت علی(علیه‌السلام) به عنوان امام و جانشین پیامبر (علیه‌السلام) پرداخته است، بیش از اندازه است.
د) آیه صادقین: «يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَكُونُوا۟ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ. [توبه/119] ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید!» که طبق روایات، منظور از صادقین، حضرت علی(علیه‌السلام) و اهل بیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشند.[5] و روایات متواتری که در کتب حدیثی اهل سنت و تشیع آمده از جملۀ آن‌ها حدیث ثقلین، حدیث منزلت، حدیث غدیر، حدیث یوم الدار و ... .
4. گذشته از همه این‌ها نام «شیعه علی» و «شیعه اهل‌بیت» در سخنان پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بسیار دیده می‌شود. واژه علی (عليه‌السلام) و شيعيانش، ‌41 بار در منابع اهل سنت آمده است. واژه‌هايی مانند: «انت و شيعتك هم الفائزون»، «انت و شيعتك في الجنه»، «انت و شيعتك راضين مرضيين» و ...  آمده است. [6] در حدیث ام سلمه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده: «شیعة علی هم الفائزون یوم القیامة»[7]«پیروان علی تنها کسانی‌اند که در روز قیامت اهل نجاتند.»
جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: «به نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودم که علی از دور نمایان شد، پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: سوگند به آن‌که جانم بدست او است، این شخص و شیعیانش در قیامت رستگار خواهند بود.» ابن عباس می‌گوید: موقعی که آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ.[بینة/7] بدرستی کسانی‌که ایمان آورده و اعمال صالح بجا آورده‌اند، ایشان بهترین خلق خدایند.» نازل شد، پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به علی(علیه‌السلام) فرمود: مصداق این آیه تو و شیعیانت هستید که در قیامت خوشنود خواهید بود؛ و خدا هم از شما راضی است». اولین اسمی که در زمان رسول خدا پیدا شد شیعه بود که سلمان و ابوذر و مقداد و عمار با این اسم مشهور شدند.[8]
5. اکثر علمای حال حاضر شیعه دوازده امامی، اهل کتاب را پاک می‌دانند، پس شما از کجا می‌گویید شاخه‌های شیعه مثل اسماعلیه و زیدیه و ... همدیگر را کافر و واجب القتل می‌دانند؟ سند حرفتان کجاست؟
6. امام(علیه‌السلام) يعنی جانشين پيغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با 2 تفاوت:
الف) وحی به او نازل نمی‌شود.
 ب) پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مؤسس مكتب و امام(علیه‌السلام) پاسدار مكتب است.
از نظر شيعه، امام معصوم (علیه‌السلام)، رهبر معنوی، مادی، ظاهری، باطنی و حكومتی مردم است. عصمت دارد و برای هر زمانی وجود دارد. اعتقاد ما بر امامت حضرت علی (علیه‌السلام)، و يازده نفر از فرزندانش تا امام زمان (عج) بر جهان است. و این همان‌طور که در احادیث بالا ذکر شد وده‌ها حدیث دیگر از پیامبر ثابت شده است. اما گروهی هواه خواه در ماجرای سقیفه، گمراه شده و به این امر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عمل نکردند.

پی‌نوشت:

[1]. مقاله‌ای با تیتر، نقد «من زئوس هستم» موضوع خلافت.
[2]. به نقل از سایت حوزه، کشف المحجة، ابن طاووس، ص 280.
[3]. شما می‌توانید با رجوع به مقالۀ قسمت اول همین کلیپ با تیتر «نقد «من زئوس هستم» کلیپ امام حسین، قسمت 1» از چگونگی خلیفه شدن امام علی (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) اطلاع یابید.
[4]. اسلام کوئیست؛ دلایل عقلی اثبات امامت و ضرورت وجود امام.
[5]. اسلام کوئیست، آیا از آیات قرآن می‌شود امامت امام علی(ع) را اثبات کرد؟
[6]. درالمنثور، عبد الرحمن بن أبی بكر، جلال الدين السيوطی (المتوفى: 911هـ)، الناشر: دار الفكر - بيروت، عدد الأجزاء: 8، ج8، ص589 ؛ فتح القدير، محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ)، الناشر: دار ابن كثير، دار الكلم الطيب - دمشق، بيروت، الطبعة: الأولى - 1414 هـ ج5، ص582؛ الصوائق المحرقه ابن حجر هيثمي، ص161. معجم اوسط طبراني،‌ ج6، ص354؛  تاريخ بغداد خطيب بغدادي، ج12، ص353؛ مجمع الزوائد هيثمي، ج9، ص173؛ كنزالعمال متقي هندي، ج1، ص323. (سایت سنت) تاريخ دمشق، ج42، ص371 - شواهد التنزيل حسكاني،‌ ج2، ص468 - مناقب خوارزمي، ص111، حديث120.
[7]. مجمع البیان به نقل از پایگاه حوزه.
[8]. به نقل از سایت حوزه، تفسیر درّ المنثور بقلم جلال الدین سیوطی از علمای اهل سنت، ج 1، 379؛ غایة المرام ، 326، حاضر العالم الاسلامی ج 1 ص 188 .

تولیدی

دیدگاه‌ها

خب شما که چیز تازه ای نگفتین!!! اینا رو که همه سالها از شما شنیدن! موضوع باور پذیر بودن روایته؛اینکه روایت شما به عقل و تاریخ نزدیک تره یا روایت زئوس؟؟ خب بنظر من زئوس /شما قرار بود زئوسو نقد کنی!نه اینکه باورهای مذهبیتونو دوباره تکرار کنید!ما بارها شنیدیم که خواست خدا و پیامبر به امامت رسیدن دوازده نسله مشکل اینجاست که این عقلایی نیست و صرفا یه باور مذهبی اقلیتی از مسلموناس

واقعا حرف درستی زدید،به عبارتی گل گفتید، پایندهباشید

سلام سعید و مرتضی... با یک مثال جوابتونو میدم عدد 1 . 2. 3 .4 . 5 رو داریم تا عدد که در موضوعات اعتقادی اثبات نشود نباید سراغ عدد 2 رفت همنطور 2 نسبت به 3 تا عدد 5. در مسائل اعتقادی توحید و صفات و... اثبات میشود سپس پیامبر و صفاتش و سپس امام و صفاتش... زئوس که خداناباور است اشتباه فاحشی انجام داده که میاد سراغ مباحث امام و... حالا اگر اومده سراغ امام و مسائل آن باید قضایای جانبی مثل آیات قرآن و روایات رو هم بپذیره چون قبل این مسئله مطروحه این دو اثبات شده اند.

آقای سعید. بیشتر از این دیگه چی بگه ؟ هرچی بود رو که مطرح کرده.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.