دو عقیده متضاد علمای اهل سنت نسبت به لعن یزید

  • 1395/06/06 - 10:36
از آن‌جایی که لعن یک نوع برائت و بیزاری از طرف مقابل است و همیشه یک طرف ظالم و دیگری مظلوم است، این لعن اگر با واقعیت همراه باشد، قطعاً اصابت خواهد کرد و اگر نباشد به خود شخص برمی‌گردد، در آیات و روایات، لعن و نفرین وارد شده است و یکی از مصادیق لعن، که در آن ظلمی واقع شده است، لعن یزید است که به اهل بیت پیامبر ظلم نموده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آن‌جایی که لعن یک نوع برائت و بیزاری از طرف مقابل است و همیشه یک طرف ظالم و دیگری مظلوم است، این لعن اگر با واقعیت همراه باشد، قطعاً اصابت خواهد کرد و اگر نباشد به خود شخص برمی‌گردد، در آیات و روایات، لعن و نفرین وارد شده است، و از جاهایی که مورد استفاده قرار گرفته و در طول تاریخ مرسوم گردیده، جاهایی بوده که برخی اشخاص ظلم کرده و مستحق آن شده‌اند و یکی از همین موارد ظلم و ستمی است که بر خاندان پیامبر اسلام صورت گرفت، خصوصاً در واقعه تلخ عاشورای سال 61 هجری که ظالمین آن، تا روز قیامت مورد لعن و نفرین ابدی انسان‌های بیدار و آگاه قرار گرفته‌اند، که در راس این ملعونین می‌توان از یزید و معاویه و... نام برد. اینان کسانی هستند که پیامبر دل خوشی از آن‌ها نداشت و مورد لعن حضرت قرار گرفته‌اند، اما برخی افراد ناآگاه و مغرض از این اشخاص حمایت می‌کنند و یا سعی در تبرئه اینان به‌خاطر اعمال و رفتارشان دارند. ما در این نوشتار مختصر نظر دو گروه از علمای اهل سنت را نسبت به لعن یزید بن معاویه، مطرح می‌کنیم، تا اوج آگاهی برخی و هم‌چنین جهل برخی دیگر را به‌عنوان عالمان دین بیان داریم.
در مورد یزید بن معاویه برخی از علمای اهل سنت تعصّب به خرج می‍‌‌‎دهند و حتی معتقد به امامت یزید می‌باشند.[1] و گروهی دیگر از اینان تعصّب و جسارت را به حدیّ پیش بردند، که قائل به عدم جواز لعن یزید شدند.[2] با این‌که فرزند یزید به نام «معاویه» خود بالای منبر رفت و خطبه خواند و مذمت بسیار از اعمال پدر خود یزید و جدّ خود معاویه کرد و آن دو را لعن نمود و از آن‌ها تبرّی جست و در جلوی چشم همگان گریه کرد و از خلافت استعفا داد.
یعقوبی از در کتاب تاریخ خود پس از نقل خطبه معاویة بن یزید که مشتمل بر فضائل اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و فضائح پدر خود و جدشّ معاویه می‌باشد، می‌گوید: «آن‌گاه از منبر فرود آمد و به خانه رفت و مشغول گریه شد، مادرش به او گفت: ای کاش تو خون حیض شده بودی و به‌وجود نمی‌آمدی، تا چنین صحبت‌هایی را از تو بر فراز منبر نمی‌شنیدم، و او در جواب مادر ملعونش گفت: ای کاش چنین شده بودم، پس گفت: وای بر حال من! اگر خدا بر من ترحّم نکند...»[3]
و در نهایت برخی از مورخان اهل سنت مثل ابن اثیر می‎گویند، که او را با سم مسموم کرده‎اند.[4]
تفتازانی صاحب کتاب مطوّل، از دیگر بزرگان اهل سنت، در کتاب شرح مقاصد خود می‌نویسد: «فانّ قیل من علماء المذاهب من لم یجوز اللعن علی یزید مع علمهم بانّه یستحق ما یربوا علی ذلک و یزید، قلنا: تحامیاً من ان یرتقی الی الاعلی، کما هو شعار الروافض...[5] از علمای برخی مذاهب، این‎طور نقل شده است، که جایز نیست لعن بر یزید، با این‌که علم به آن دارند و او را مستحق لعن می‌دانند، لذا اگر مردم را جرات به لعن کردن یزید بدهیم، هر آینه رفته رفته به بالاتر سرایت می‌کند. لذا باید از لعن بر یزید جلوگیری کنیم، که مبادا به لعن کردن خلفای ثلاث هم سرایت کند، کما این‌که روافض این‎طور انجام می‌دهند....» و بدتر از همه، این‎که غزالی، این عالم اهل سنت که صاحب کتاب معروف احیاء العلوم است، در خصوص عدم جواز لعن یزید، اصرار و پافشاری عجیبی دارد، چرا که او را مجتهد می‌دانست و معتقد است که یزید از جنایاتش توبه کرد و زیرا یک مومن به‌تمام معنا و واقعی است.[6]
البته شایان ذکر است که در بین علمای اهل سنت، اشخاص با انصافی هم دیده می‌شوند، که صریحاً از اعمال زشت خلفاء تبرّی و لعن آن‌ها را جایز شمرده‌اند، مانند طبری، طبرانی، ذهبی، روزبهانی، جامی، سبط بن جوزی، و... .[7] و هم‌چنین ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان می‌نویسد: مردم از او سئوال کردند، که یزید بن معاویه از جمله صحابه است یا نه؟ و لعن بر او جایز است یا نه؟ و او در جواب نوشت: یزید در زمان عمر بن خطاب متولد شده و لذا داخل در صحابه نیست و اما لعنت بر او، گرچه سه نفر از علمای مذهب اهل سنت، یعنی: احمد بن حنبل و مالک و ابوحنیفه در خصوص لعن بر یزید دو قول دارند، (تلویحاً و تصریحاً)؛ لکن من صریحاً اعلام می‌کنم که او ملعون است، چگونه ملعون نباشد، کسی‌که قمارباز و زناکار بوده و دائماً شراب می‎خورده و اشعار او درباره شراب معروف است.[8]
آری! چگونه لعن بر یزید جایز نباشد، در حالی‌که او و پدر و جدّش، به پیامبر و خاندان رسالت، اذیت‌ها رساندند و چه نیکو سروده «سنائی» در این معنا:
داستان پسر هند مگر نشنیدی                     که از او و سه کس او به پیمبر چه رسید
پدر او سر و دندان پیمبر بشکست              مادر او جگر عمّ  پیمبر بمکید
او بناحق، حق داماد پیمبر بستاد                 پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم تو لعنت نکنی شرمت باد       لعن الله یزیداً و علی آل یزید.[9]

پی‌نوشت:

[1]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج13 ص212.
[2]. راس الحسین، ابن تیمیه، تحقیق السید الجمیلی، بی تا، ص207.
[3]. تاریخ یعقوبی، یعقوبی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص254.
[4]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دار صادر، بیروت، لبنان، ج4 ص130.
[5]. شرح مقاصد، تفتازانی، الشریف الرضی، قم، ایران، (1409ق)، ج2 ص307.
[6]. احیاء العلوم، غزالی، نشر علمی و فرهنگی، ترجمه محمد خوارزمی، چاپ سوم، ج3 ص125.
[7]. مجله پژوهشی، حوزه علمیه، قم، ایران، شماره 10 ص67.
[8]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، نشر تهران، تصحیح فاطمه مدرسی، ج1 ص374.
[9]. خلاصه عبقات الانوار، سید حامد نقوی، موسسه البعثه، قم، ج4 ص146.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم. اجرتون با ارباب بی سر. لعنت خدا اول بر کسانی که پایه گذار حکومت معاویه و یزید شدند، بعد هم لعنت خداوند بر یزید و تمام قاتلین کربلا و ائمه ع. اگر این لعن اشتباه باشد و این افراد مومن باشند، این لعنت به خود من برمیگردد. من با جون دل میپذیرم. شما هم لعن کنید گناهش گردن من. خدایا تو شاهد باش که گناه لعن همه خلایق بر این افراد پلید گردن من است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.