نقد «من زئوس هستم» کلیپ معجزه و طبيعت

  • 1395/04/29 - 11:08
در شبکه‌های مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادی‌گرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی می‌گذارند. یکی از راه‌های پلید آنان که ظاهرا سرمایه‌گذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله می‌باشد کلیپ‌های انیمیشن «من زئوس هستم» می‌باشد. یکی از کلیپ‌ها در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در نظم نوین جهانی که توسط انسان‌هایی پلید برنامه‌ریزی می‌شود جوانان به سمت الحاد و عدم باور به خدا پیش می‌روند خطر رواج این تفکر که سابقۀ هزاران ساله دارد بر کسی پوشیده نیست. این اولین بار نیست که ملحدین، ترویجِ عدمِ اعتقاد به خدا می‌کنند در صفحات تاریخ می‌خوانیم که در زمان امام صادق (علیه‌السلام) شخصی مانند ابن ابی العوجاء (که به لحاظ علمی فردی بسیار قوی بوده است) در مسجد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌نشسته و افکار و آراء باطل خویش را ترویج می‌کرد. امام صادق (علیه‌السلام) با تجهیز علمی اصحابی مانند هشام بن حکم و مفضل‌بن‌عمر به شبهات بی‌اساس این فرد جواب‌هایی مستدل و متقن می‌دادند. این شیوه برخورد امام صادق(علیه‌السلام) با ملحدین به ما می‌آموزد، مؤمنین باید اعتقاد خود را از راه عقل به دست آورند تا کسی به راحتی آن‌ها را فریب ندهد و اعتقادات آنان را متزلزل نسازد و ثانیا جواب‌هایی فاخر برای شبهات آنان داشته باشند.

در شبکه‌های مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادی‌گرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی می‌گذارند. یکی از راه‌های پلید آنان که ظاهرا سرمایه‌گذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله می‌باشد کلیپ‌های انیمیشن «من زئوس هستم» می‌باشد.
یکی از کلیپ‌هایی که در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت کلیپ 11 می‌باشد: (گذشته از این‌که در تمامی کلیپ‌های خود روش بازی با الفاظ، و مغلطه‌کاری و ... را برای رسیدن اهداف شوم خود در پیش گرفته است.)

قبل از هرچیزی لازم است راجب به معجزه مقدماتی گفته شود:
مقدمه اول: در ابتدای متن موجود به عنوان سر فصل موضوع «معجزه» ذکر شده که ابتدا لازم است معنا و مفهوم این کلمه برای ما روشن شود. از لحاظ لغوی معجزه امری است خارق العاده که دیگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[1] اما تعریف کامل متکلمین از معجزه این است: کاری فوق طاقت بشری است و با عنایت ویژه خداوند، به دست مدعی نبوّت، برای اثبات  صدق مدعای خویش انجام می‌گیرد و مطابق با مدعای مدعی نبوّت و همراه با تحدّی است.[2]

پس می‌توان چهار رکن اساسی برای معجزه بیان کرد:
1. کاری خارق العاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچ کس (هر چند نابغه باشد) نمی‌تواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد؛
2. این کار خارق العاده، تنها با اذن و مشیت الهی صورت می‌گیرد؛
3. همراه با ادعای پیامبری است؛ یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد؛
4. همراه با تحدی است؛ یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل؛ به این ترتیب که از تمام انسان‌ها دعوت کند که اگر می‌توانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند.
بنابراین، اگر یکی از موارد یاد شده در کار نباشد، نمی‌توان آن را معجزه نامید.

مقدمه دوم: پیامبران از جانب خداوند، کارهای خارق العاده‌ای انجام می‌دهند که هیچ‌کس نمی‌تواند مانند آن‌ها را انجام دهد. در واقع تفاوت و فرق بین معجزه با کارهای خارق العاده ای که مرتاضان و ساحران انجام می‌دهند هم همین است که این کارها با تمرین و تعلیم قابل یادگیری و انجام است، اما کار پیامبران به گونه‌ایست که هیچ‌گاه مغلوب کار دیگری واقع نمی‌شود و هیچ‌کس نمی‌تواند مثل آن را انجام دهد.

مقدمه سوم: ما چگونه از خدای خود معجزه می‌بینیم ؟
اولا: حکمت خداوند بر آن است که هر کاری را به وسیله‌ای انجام دهد. مثلا شفای بیماران را بوسیله طبیب و دارویی که خود آفریده انجام می‌دهد در حالی‌که می‌تواند بدون آن‌ها نیز این کار را انجام دهد. یعنی دارو و طبیب وسایلی هستند که به اذن الله شفای بیماران را انجام می‌دهند و در آثار خود محتاج خداوندند.

حال به این موضوع دقت کنید؛ خداوند انسان را آفرید، عقل و اندیشه بخشید و بر سایر موجودات برتری داد ؛ آیا از خداوندی عادل و حکیم انجام کار بیهوده قابل پذیرش است ؟ قطعا، خیر. و از طرفی برای طی مسیر خداوند متعال بندگان خویش را تنها و بدون سرپرست و راهنما در مسیری که تا بحال طی نکرده است باقی نمی‌گذارد و راهنمایانی برای هدایت آن‌ها به سوی کمال و پیشرفت قرار داده است. آری این راهنمایان پیامبران خداوند هستند که از جانب خدا مامور هدایت و سرپرستی بندگان شده‌اند.

اما همان‌طور که اشاره شد، خداوند به انسان عقل داده و اندیشه را سبب برتری انسان بر سایر موجودات قرار داد، این اندیشه با سوالات و کنجکاوی‌های خود بروز پیشرفت را ممکن می‌سازد. یکی از سوالات مهم و اساسی اندیشه بشری در طول تاریخ وجود یا عدم وجود خداوند بوده و از پیامبران نشانه‌هایی در جهت اثبات رسالت از طرف نیرویی جامع و کل که خدا نامیده می‌شد طلب می‌کردند.

پیامبران برای اثبات الهی بودن رسالت خویش مجبور بودند اعجاز یا معجزه ای نشان دهند تا ثابت کنند از طرف شخصی هستند که کسی را یارای مقابله با او نیست و از همه قدرتمندتر است، از همه بیناتر است، از همه شنواتر است ، از همه داناتر است و هر آن‌چه که بخواهد انجام می‌دهد. در نتیجه به اذن خداوند اموری را انجام می‌دادند که وقوع آن‌ها خرق عادت بود و کسی توانایی انجام آن را نداشت. مثل زنده کردن مردگان توسط عیسی(علیه‌السلام)، نورانی شدن دست موسی(علیه‌السلام)، تبدیل عصای موسی(علیه‌السلام) به مار، و کتاب قرآن که معجزه نبی مکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده و دلایل متعددی در معجزه بودن وی وجود دارد که مجال بحث نیست.

بعد از ذکر این سه مقدمه به نکته‌ای که در این کلیپ به آن نیز اشاره شده را یادآور می‌شویم:
نکته: آیا وقوع معجزه بر خلاف قوانین طبیعت است؟ خیر.
تنها فرقى كه ميان روش عادت با معجزه خارق عادت هست، اين است كه؛ اولا: اسباب مادى براى پديد آوردن آن گونه حوادث در جلو چشم ما اثر مى‌‏گذارند. ما روابط مخصوصى كه آن اسباب با آن حوادث دارند، نيز شرايط زمانى و مكانى مخصوصش را مى‏‌بينيم، ولی در معجزات آن اسباب و شرائط را نمى‏‌بينيم.
ثانيا: در حوادث طبيعى اسباب اثر خود را به تدريج مى‌‏بخشند، و در معجزه آنى و فورى اثر مى‏‌گذارند.مثلا اژدها شدن عصا اگر بخواهد در مجراى طبيعى صورت بگيرد، محتاج به علل و شرائط زمانى و مكانى مخصوصى است، تا در آن شرائط، ماده عصا از حالى بحالى ديگر برگردد، و به صورت‌هاى بسيارى يكى پس از ديگرى در آيد، تا در آخر صورت آخرى را به خود بگيرد، يعنى اژدها شود، ولى در مسير معجزه محتاج به آن شرائط و آن مدت طولانى نيست، بلكه علت كه عبارتست از خواست خدا، همه آن تاثيرهايى را كه در مدت طولانى به كار مى‌‏افتاد تا عصا اژدها شود، در يك آن به كار مى‌‏اندازند.[3]

پس در معجزه نيز، قوانين طبيعی نقض نمی‌شود، بلكه همان قوانين طبيعی كه در صورت عادی محتاج علل و شرائط زمانى و مكانى خاصی بوده تا به تدريج اثر كند، با اراده خداوند اين اثر تدريجی برداشته و اثر دفعی جای آن را گرفته و به عبارت ديگر زمان تاثيرگذاری اين علت‌ها سرعت گرفته است.

در ادامه کلیپ متنی آمده که نقاط مبهم و تاریک و ادعای بدون دلیل فراوانی وجود دارد و ما قصد روشن کردن این نقاط را داریم و انشاءالله تناقضات این متن را بیان خواهیم کرد:
تناقض اول: شخص ملحد با بیان داستانی سعی دارد این مطلب را منتقل کند که بشر امروزی طبق نظر و اعتقاد مردم جاهل و عاری از علم، گذشتگان خود به وجود خدا اعتقاد دارد و هیچ دلیل و برهان امروزی مبنی بر وجود خدا نیست. این در حالی است که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «بَلْ قٰالُوا إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُهْتَدُونَ.[زخرف/22] [نه،] بلکه گفتند: «ما پدران خود را بر آیینى یافتیم و ما[هم با] پى گیرى از آنان، راه یافتگانیم.» و در ادامه می‌فرماید: «وَ كَذٰلِكَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاّٰ قٰالَ مُتْرَفُوهٰا إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُقْتَدُونَ .[زخرف/23] و بدین‌گونه در هیچ شهرى پیش از تو هشداردهنده‌اى نفرستادیم مگر آن‌که خوشگذرانان آن گفتند: ما پدران خود را بر آیینى [و راهى ] یافته‌ایم و ما از پى ایشان راهسپریم.» و در آیه بعد می‌فرماید: «قٰالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدىٰ مِمّٰا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبٰاءَكُمْ قٰالُوا إِنّٰا بِمٰا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كٰافِرُونَ [زخرف/24] گفت هر چند هدایت کننده‌تر از آن‌چه پدران خود را بر آن یافته‌اید براى شما بیاورم؟ گفتند: ما[نسبت ] به آن‌چه بدان فرستاده شده‌اید کافریم.» همانطور که می‌بینید قرآن این رفتار را مذموم و مطرود بندگان با ایمان می‌داند و وسیله هدایت را ایمانی می‌داند که از راه تحقیق و تفکر به دست آمده باشد. برای مثال می‌توانید کلمات عقل، علم، فهم، فقه و فکر را در نرم افزارهای قرآن سرچ کنید تا کثرت بحث از علم در دین اسلام ثابت شود.

تناقض دوم: این‌که شخص ملحد گفته گاهی اتفاقات عادی در علم به عنوان معجزه نامیده می‌شوند! طبق تعریفی که ما از اعجاز و معجزه داشتیم (مقدمه اول)، چنین چیزی کاملا اشتباه می‌باشد... .
مثلا شفای بیماری که تمام پزشکان از او قطع امید کرده‌اند در تمام دنیا تمام پزشکان با علم خودشان تشخیص دادن که دیگر راه مداوا برای این بیمار وجود ندارد ولی خداوند با علم لایتناهی خودش راه مداوای این شخص را می‌داند و شفای آن‌را بوسیله اسبابی ظاهر می‌کند.
این مثال نشان می‌دهد؛ اولا: این اتفاق عادی نیست و خرق عادت است، ثانیا: اگه عادی و قابل توجیه توسط علم است چرا همان موقع پزشک نتوانست درمان کند؟ حتما جواب خواهید داد که علم بشری ناقص است و در آینده راه مداوا پیدا می‌شود و از این جور حرفا.
جواب: معجزه هیچ منافاتی با علم ندارد، منتهی کمبود علم انسان مانع از درک پدیده‌های اعجازی می‌شود و خداوند است که با علم کامل خود دانای همه رموز است. و با رویداد این‌گونه پدیده‌ها انسان رو تشویق می‌کند که به دنبال کشف حقایق و علوم موجود در خلقت برود. و عظمت آن را دریابد.

تناقض سوم: شخص ملحد با تعریف داستان یک قرعه‌کشی سعی در تخریب عدالت الهی دارد و می‌خواهد خدا را بی‌نظم و بی‌توجه به خواسته‌های بندگانش نشان دهد که با ذره‌ای دقت متوجه می‌شویم که تمام این داستان‌ها نقاطی پر از مغلطه و نکاتی بس غلط‌انداز دارد.
اولا: خداوند متعال از قواتی که به انسان داده مانند (قوه اختیار و تفکر)، انسان می‌تواند فکر کند، انسان می‌تواند انتخاب کند و سرنوشت خودش را بسازد، این خلقتی است که خداوند انجام داده و می‌فرماید: «خداوند هر موجود را هدفمند آفریده و متناسب با هدف و غایت مورد نظر به طرف پیشرفت و هدایت رهنمایی می‌کند ....» این خلقت یک مجموعه و نظام پیچیده و متصل به هم است که در صورت تغیر فعالیت یک عضو فعالیت دیگر عضوها هم متاثر می‌شود، پس برنده شدن یک نفر در قرعه‌کشی بر دیگر اعضای حاضر در قرعه کشی تاثیر می‌گذارد.

یک انسان عاقل و فهیم باید بداند که شانس برنده شدن یک نفر در میان 1000 نفر چه قدر است و با در نظرگرفتن مواردی که ممکن است برنده بشود یا برنده نشود و چه اتفاقاتی به دنبال آن در پیش دارد در قرعه کشی شرکت کند.
با این شرط، یک شخص هیچ‌گاه برای اهداف بزرگ زندگی دل خوش به برد در قرعه کشی نمی کند و می‌داند که احتمال برد و باخت وجود دارد لذا دلخوشی 100 درصد به برد امری محال و دور از فکر است.

ثانیا: کدام‌یک از ادیان الهی، خداوند را شخصی معرفی کرده‌اند که هدفش انجام خواسته‌ها و تمایلات ما باشد و هر دستوری بدهیم بدون هیچ بله و خیری آن را انجام دهد؟ تمام ادیان، خداوند را خالق هستی و اداره کننده آن می‌دانند و صفاتی مانند حکیم و علیم به او داده‌اند. خداوند علیم با در نظر گرفتن خیر و صلاح بنده گان به درخواست‌های ایشان گوش کرده و بهترین‌ها را برایشان انتخاب می‌کند.
برای مثال درصد احتمال برد یک نفر در قرعه‌کشی به همان اندازه‌ای است که با برد این پول شخص دچار تکبر و غرور شود و درآینده با دست کم گرفتن سختی‌های زندگی شکستی سخت و غیر قابل برگشت بخورد و زندگیش تباه شود، بنا براین خداوند صلاح را در برنده نشدن این شخص می‌داند.  و حکمت خداوند انجام هر کار عبث و بیهوده‌ای را از خداوند سلب می‌کند لذا تمام افعال دارای هدف و علت هستند.

به بیان بهتر؛ نکات مغالطه‌ای این مثال این است که تمام اشخاص از شرایط قرعه‌کشی آگاهند و کسی که شرکت می‌کند سرنوشت خودش را در مصلحت الهی قرار داده و هرچه خداوند انتخاب کند را بر صلاح خویش می‌داند، چون خداوند آگاه اسرار هستی است و صلاح هر کس را بهتر می‌داند.

پی‌نوشت:

[1]. فرهنگ فارسی امید ؛ محمد بهشتی ؛ انتشارات فواد ،چاپ اول 1371.
[2]. معرفت، قلمرو دلالت معجزه، مصطفی کریمی،شماره۲۶، ص۵۵.
[3]. ترجمه الميزان، علامه طباطبايی ، نشر جامعه مدرسين ، قم ،بی تا، ج‏1، ص 117.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام . پاسخ شما به کلیپ ۱۱ زئوس مرا ناخودآگاه یاد مصرع در شهر ما یک مسلمان هست آن هم ارمنی ست می اندازد چرا که همین تعداد کمی که پیدا شده اند به قول خودشان به * شبهات * این ملحدین پاسخ دهند بدجوری اشتباه میزنند . منکر این نیستم که زئوس در کلیپ هایش گاهی سوتی هایی میدهد اما شما در این پاسخ هایتان فقط اعتقادتان را روی هم سوار کردید و به ما تحویل دادید بدون آنکه اصلا متوجه باشید طرف شما حرفش چیست و نقدش کجاست ؟ اگر هدفتان این است که جوانان را از گمراهی در بیاورید باید خدمتتان عرض کنم این درافشانی که در متن بالا مشاهده شد برای زئوس و امثال او خاله بازی است . جوابهایش هم از زبان دانشمندان و محققان و متخصصان چقدر شیرین و شنیدنی ست نه از زبان عده ای که کارشان این است ببینند این همه تناقضی که دین با علم و اخلاق و عقل و... پدید آورده را چطور میتوان رفع کرد .منی که بسیار جوان و کم تجربه و کم دانش ام متوجه شدم که با اینکه اسم کلیپ معجزه است اما توجه زئوس به آن دسته اتفاقات طبیعی در زندگی مردم منعطف میشد که هنوز افراد بسیاری آنهارا دلیل وجود خدا می پندارند نه معجزات پیامبران ( آنها بحث دیگری می طلبد) مثلا اینکه قلبا از خدا آن ماشین گران قیمت را میخواهند و وقتی برنده شدند در دل از خدا تشکر میکنند و میگویند بین این همهههه آدم من برنده شدم چون خدا درخواست مرا شنید و اجابت کرد و زئوس به چه زیبایی مضحک بودن این استدلال را آشکار کرد .در حالیکه شما گمان کردید زئوس به خداوند شکایت دارد که چرا عدالت را رعایت نکرده !!! عجب به هرحال خداوند خدایتان را برایتان حفظ کند که انقدر در موجه جلوه دادنش زحمت میکشید!

انسان به دانش و خرد خود، مغرور خواهد شد و در مقابل "الله" گردن‌کشی خواهد کرد (کما اینکه تا بحال بسیاری این گونه بودند و هستند). اما این سنت الهی است که متکبران را زمین‌گیر میکند. همه کسانی که الله و سنت‌های او را انکار میکنند، به زودی به جایی می‌رسند که از همه چیز و همه کس و همه اسباب، ناامید می‌شوند. انسان به جایی می‌رسد که از دانش و عقل خود مأیوس می‌شود. دریای آتش و خون در راه است. به جان و مال و ناموس کسی رحم نخواهد شد. ابرهای وحشت در راه هست و بر سر همه دنیا سایه خواهد افکند. زمین آبستن حوادث است. کسی که معجزه را انکار میکند، به زودی به نقطه‌ای خواهد رسید که برای رخ دادن یک معجزه لحظه شماری میکند. این سنت الهی است. دیگر نیازی نیست کسی را قانع کنیم. چون صبح نزدیک شده و آثار این صبح قابل رؤیت است. مدعیان انسانیت و آزادی و حقوق بشر، مدعیان دانش و عقل، نقاب از چهره‌شان افتاده. همدیگر را غارت میکنند و آثار عجز و ناتوانی در آنها نمایان شده. اِنّ الحیاة، عقیدة و جهاد. زندگی عبارت است از عقیده و جهاد. هر کس که این پیام را میخواند را دعوت میکنم به پیروی از قرآن و تبعیت از پرچم اهل بیت. دریای خون در راه هست. راه نجات، سوار شدن بر کشتی نجات است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.