جواب عالمان اهل سنت، به روایت یکی بودن مهدی (عج) و مسيح (ع)

  • 1395/04/26 - 10:54

در صحاح سته و کتب روایی اهل سنت ذیل روایاتی، حضرت مهدی را از اهل بیت پیامبر و از قریش معرفی کرده‌اند. بزرگانی چون ابن ماجه در کتاب سنن خود، حدیث: «لامهدی الاّ عیسی بن مریم» را آورده است و منکرین مهدویت هم، این حدیث را آلت دست خود قرار داده‌اند و اصل مهدویت را در اعتقاد مسلمین مورد تشکیک قرار داده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در صحاح سته و کتب روایی اهل سنت ذیل روایاتی، حضرت مهدی را از اهل بیت پیامبر و از قریش معرفی کرده‌اند. بزرگانی چون ابن ماجه در کتاب سنن خود حدیث: «لامهدی الاّ عیسی بن مریم؛ مهدی همان عیسی بن مریم است.» را آورده است و منکرین مهدویت هم، این حدیث را آلت دست خود قرار داده‌اند، و اصل مهدویت را در اعتقاد مسلمین مورد تشکیک قرار داده‌اند، لذا ذیل این حدیث بحث‌های فراوانی، صورت گرفته و بزرگان شیعه و علمای اهل سنت هر کدام به نوبه خود، جواب‌های مستدل و منطقی درباره این حدیث داده‌اند، که در این نوشتار مختصر، اصل حدیث و جواب‌هایی را از کتب معتبر و روایی اهل سنت خواهیم آورد تا قضاوت را بر عهده خوانندگان بگذاریم و صحت مطلب برای همگان معلوم و مشخص شود.
متن حدیث در سنن ابن ماجه بدین صورت آمده است: «حدثنا یونس بن عبد الاعلی حدثنا محمد بن ادریس الشافعی حدثنا... عن... ان رسول الله: قال لایزداد الامر الاشده و لاالدنیا الا ادباراً ولاالناس الا شحاً و لاتقوم الساعه الا علی شرار الناس و لامهدی الا عیسی بن مریم.[1] روایت کرد ما را یونس بن عبدالاعلی از محمد بن ادریس شافعی از... تا این‌که رسول خدا فرمود: کارها سخت‌تر خواهد شد و دنیا بیشتر، پشت خواهد کرد و مردم حریص‌تر خواهند شد و روز قیامت جز برای بدکاران بر پا نخواهد شد، مهدی کسی، جز عیسی بن مریم نیست.» اگر به ظاهر حدیث توجه شود، از نظر دلالت بر مطلوب کامل و تمام است، اما بزرگان شیعه و اهل سنت، با جواب‌های محکم و قوی به این حدیث کذب، آن را معلوم و مشخص کرده‌اند و جواب‌های متین نسبت به این حدیث داده‌اند، اما آن‌چه اهمیت دارد، جواب‌های علمای اهل سنت، نسبت به این حدیث است، که در ادامه می‌آید.
جواب اول به این حدیث: در سند این حدیث، شخصی به نام خالد جندی وجود دارد، که علمای اهل سنت او را تضعیف کرده و او را جاعل حدیث می‌دانند.[2] هم‌چنین برخی دیگر از علمای رجال اهل سنت این شخص را مجهول و ناشناخته می‌دانند و در مورد او می‌گویند: او متروک الحدیث است و از کذّابین می‌باشد، او کسی است که به‌راحتی حدیث جعل می‌کند.[3] و باز هم‌چنین عبدالعظیم بستونی از علمای اهل سنت در کتاب خود احادیث مربوط به حضرت مهدی (علیه السلام) را با شیواترین روش، بررسی کرده و به بررسی سندی راویان آن پرداخته، او ذیل این حدیث نتیجه می‌گیرد که: «اسناده ضعیف و متنه منکر.[4] این حدیث اسنادش ضعیف و متن آن منکر است».
عالم دیگر اهل سنت، شخصی به نام ابوالفیض غماری، ذیل این حدیث، هشت جواب محکم و مستدل داده و این حدیث را ردّ می‌کند، ازجمله می‌نویسد که این حدیث، متنش مخدوش است، سندش ضعیف است، راوی آن کذاب و جاعل است، و بزرگان اهل سنت اعتنایی به این حدیث نمی‌کنند و...[5]
جواب دوم به این حدیث: حاکم نیشابوری و طبرانی و دیگران ... می‌گویند این حدیث با همین متن و الفاظ دیگر از ابوامامه روایت شده، و در منابع معتبر روایی اهل سنت آمده، ولی قسمت اخیر آن یعنی: لامهدی الا عیسی بن مریم، در آن یافت نمی‌شود.[6] در جایی دیگر، حاکم نیشابوری می‌گوید: این حدیث جزء احادیث صحیح السند است و خدشه‌ای بر آن وارد نمی‌شود، اما بخاری و مسلم، آن را در کتاب خود روایت نکرده‌اند و نیاوردند.[7]
جواب سوم این حدیث: درست است که ابن ماجه این حدیث را در کتاب سنن خود آورده است، اما در کنار این حدیث احادیث دیگری را با اسناد معتبر، از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده و نقل می‌کند که: «المهدی من ولد فاطمه.[8] مهدی از فرزندان فاطمه است.» و یا در حدیث دیگری مطرح می‌کند که مهدی از فرزندان عبدالمطلب و از اهل بیت پیامبر اکرم است.[9]
لذا متن این حدیث، در سنن ابن ماجه، دچار ضعف است، چرا که در کتب اهل سنت، مانند صحیح ترمذی و سنن ابن داود آمده است، که مهدی از اهل بیت پیامبر و از نسل فاطمه (سلام الله علیها) است.
پس نتیجه‌ای که از این مختصر نوشتار، ذیل این حدیث گرفته می‌شود، این است که این حدیث مورد اعتراض علمای اهل سنت قرار گرفته و بر خلاف اعتقادات تمامی امت اسلامی می‌باشد و دروغین بودن متن آن آشکار است، لذا به آن توجهی نمی‌شود.

پی‌نوشت:

[1]. سنن ابن ماجه، ابن ماجه، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص 234 حدیث 4039.
[2]. المنار المنیف، ابن قیم جوزی، مکتب المطبوعات الاسلامیه، تهران، بی تا- بی جا، ص130.
[3]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان،(1404ق)، ج9 ص125.
[4]. احادیث الموضوعه و الضعیفه فی المهدی، عبدالعظیم بستونی، دار ابن حزم، بیروت، لبنان، (1420ق)، ص104.
[5]. ابراز الوهم المکنون، ابوالفیض غماری، مکتبه الترقی، دمشق، سوریه، (1347ق)، ص538.
[6]. مستدرک، حاکم نیشابوری، دار المعرفه، بیروت، لبنان، (1418ق)، ج4 ص440.
معجم الکبیر، طبرانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (1406ق)، ج8 ص214 حدیث 7757.
[7]. مستدرک، حاکم نیشابوری، دار المعرفه، بیروت، لبنان، ج4 ص441.
[8]. سنن ابن ماجه، ابن ماجه، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص297 حدیث 4086.
[9]. همان، ج2 ص278 حدیث 4082، 4083.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.