اکنکار و رؤیای عروج

  • 1395/03/29 - 18:12
یکی‌از گرایش‌های فطری ارتقا و تعالی است؛ زیرا روح انسان با تجربۀ محضر خداوند متعال، تعالی را تجربه کرده است و اکنون در این دنیای فرودست، محدود و مادی اشتیاق و شور آن تجربه، قرارش را ربوده است. مکتب اکنکار به معنای سفر روح، می‌کوشد تا پاسخی به این گرایش و نیاز بنیادین ارایه دهد. هدف در اکنکار، رسیدن به آزادی معنوی در همین دوره از زندگی است.

پایگاه جامع فرق  و ادیان و مذاهب_ یکی‌از گرایش‌های فطری ارتقا و تعالی است؛ زیرا روح انسان با تجربۀ محضر خداوند متعال، تعالی را تجربه کرده است و اکنون در این دنیای فرودست، محدود و مادی اشتیاق و شور آن تجربه، قرارش را ربوده است. مکتب اکنکار به معنای سفر روح، می‌کوشد تا پاسخی به این گرایش و نیاز بنیادین ارایه دهد.
بنابر تعالیم اک (که ماهیت و سرشت روح بیان می‌کند) انسان روح است؛ ذره‌ای از خداوند که برای تحصیل تجربه‌های معنوی به جهان فرستاده شده است. هدف در اکنکار، رسیدن به آزادی معنوی در همین دوره از زندگی است که بعد از رسیدن به آن، شما به هم‌کار سوگماد تبدیل خواهید شد.[1] در اکنکار، سوگماد حقیقت غایی است که روح با توجه به آن می‌تواند سیر کند و مراتبی را پشت سر گذارد.
مراتبی که روح در آن‌ها سیر کرده، ارتقا می‌یابد و نیز مراتب وجود انسان‌که روح را همراهی می‌کنند، عبارت‌تند از: جسم (ایستول ساروپ)، بدن ظریف (سوخشام ساروپ)، کالبد اثیری (کاران ساروپ)، کالبد ذهنی (نیج ماناس ساروپ) و روح که می‌تواند به طبقات بالاتر صعود کند.
فضایی که روح در آن‌ها سیر کرده، بالا می‌رود مراتب عالم و به این ترتیب است: «آندا (جهان فیزیکی) به معنای تخم مرغ، به جهت شکل این عالم است که از کیهان‌ها بسیار وسیع‌تر است. رهماندا، به معنای تخم مرغ برهم این جهان، وسیع‌تر و نورانی‌تر است. ساچ خاند، به معنای خانۀ حقیقی، روح سیّال خدا در این طبقه متجلی است. خودشناسی، در این طبقه به طور کامل اتفاق می‌افتد. هم‌چنین آلاخ لوک، به معنای مکان نامرئی، آگام لوک مکان غیر قابل دست‌رس و آنامی لوک سرزمین بی‌نام است.
درک نور و صوت خداوند، یا به تعبیر دقیق‌تر نور و صوت سوگماد که از دیدگاه اکنکار نیروی خلاق و جاری در جهان است، راه سفر روح در این مکتب معرفی می‌شود.[2] با تمرکز درونی و انجام دادن تمرینات اک، سوگماد خود را به صورت صوت و نور متجلی می‌سازد. معرفت سوگماد و ارتقای روح به کمک استاد در قید حیات (ماهانتا) که امروز هارولد کلمپ است، صورت می‌گیرد و او نام «هیو» را می‌آموزد. این ادراک، انسان را در جهان‌های آگاهی آزاد کرده و به شادی و لذت زندگی می‌رساند. کسی‌که او را این‌گونه بیابد، عشق خود را با خدمت به سوگماد ابراز داشته و هم‌کار او می‌شود. این جوهرۀ اکنکار است که با رفتن به جهان‌های موهوم و موازی با حقایق هستی و روح تجربه می‌شود.
سفر روح و تجربه‌های معنوی آن، گاهی به این عالم مربوط می‌شود و زمانی به جهان‌های دیگر. نمونه‌ای از تمرین‌ها و سرانجام مکاشفات اک که به این جهان مربوط می‌شود، چنین است: یک مکان را تصور کنید. هرکجا که خیالتان تصور کند، روح‌تان به آن‌جا سفر خواهد کرد.[3] تصورتان را آن‌قدر زنده کنید که گویی به‌راستی آن‌را می‌بینید. هنگامی که به اندازۀ کافی بتوانید زنده از تخیل و تصور خود استفاده کنید، روح‌تان به آن‌جا خواهد رفت و از آن مکان مطلع شده و آن‌جا را می‌بینید.
اما تؤئیچل در ماجرای سفر روحانی، نمونه‌ای از سفر خود به جهان‌های والا را مطرح کرده است. او می‌گوید: « اولین تجسم سوگماد آن تصور متعالی که خدایش می‌دانیم (رسیدیم). اصوات می‌باریدند، همانند سنگ‌ریزه‌ها از بلندی، نوت‌ها شور‌انگیز بودند.»[4] گاهی اوقات سفر روح در زمان رخ می‌دهد؛ مثلا به زمان‌های گذشته می‌رود. هارولد کلمپ، استاد در قید حیات اک می‌گوید: «او موفق شده به سوی خاطره‌ای مربوط به ده هزار سال پیش از میلاد برود و این خاطره، مربوط به دوره‌های گذشته زندگی او در قارۀ زیر آب رفتۀ لیموریا می‌شود.»[5]
برای اثبات موهوم بودن این تجربه‌های معنوی، اگرچه برخی از آن‌ها با واقع سازگار است، نیاز به موشکافی‌های عمیق و تعریف روش‌شناسی بحث‌های معنوی است. برای مثال پس از رد تناسخ، به راحتی نمونه‌هایی مثل مکاشفۀ اخیر کلمپ، کاملا ره‌آورد وهم شناخته می‌شود؛ اما به هر روی، این گرایش فطری به رهایی و تعالی روح و فرار وی از کالبد مادی است که موجب شده تا افرادی به پایه‌گذاری مکتبی همانند اک دست بزنند و گروهی نیز از آن‌ها پیروی کنند. اگر انسان‌شناسی و جهان‌بینی درستی در کار بیاید که با خرد و شریعت خاتم سازگار باشد، آن‌گاه سفر حقیقی روح آغاز می‌شود و روحی که در حقیقت به سوی اصل خویش در حرکت است،[6] به حرکت خود آگاهی یافته، لحظه به لحظۀ خود را در خدمت خداوند و در حال حرکت به سوی او می‌یابد و با این بازخوانی کتاب وجود خویش، وجودش سرشار از نور و سروده شده[7] و خداوند دوبال از عشق به آن‌ها می‌دهد، تا با آن به اوج جهان‌های نورانی و معنوی پرواز کنند.[8]

پی‌نوشت:

[1]. استاد رؤیا، کلمپ، هارولد، انتشارات ایسایتس، تهران، 1380، ص 9.
[2]. اکنکار کلید جهان اسرار، پائول توئیچل، انتشارات نگارستان کتاب، تهران، 1382، ص 181.
[3]. همان، ص 74.
[4]. دندان‌های ببر، پائول توئیچل، دنیای کتاب، تهران، ص 98-99.
[5]. روح نوردان سرزمین‌های دور، هارولد کلمپ،  انتشارات مورشاد، تهران، ص 112-113.
[6]. انشقاق، آیه 6.
[7]. انعام، آیه 122.
[8]. حدید، آیه 28.
برای اطلاع بیشتر: جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، مظاهری سیف، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص 37.

تولیدی

دیدگاه‌ها

درود به همه. من خیلی دوستدار اینجور مطالبم ولی نشگارش این پیچ یذره سنگین بود خیلی متوجه نشدم! با تشکر از این سایت

سلام این مقاله با رویکرد نقد تخصصی فرقه های کاذب نوشته شده و کمی اطلاعات قبلی نسبت به این عرفان‌ها نیاز دارد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.