رد دلایل نقلی تناسخ

  • 1395/02/15 - 15:29
مدعیان تناسخ با وجود این‌که اکثرا از غیرمسلمانان‌اند، به آیات زیادی از قرآن تمسک جسته‌اند که با ارائۀ تفسرهایی از آیات مزبور، آن‌ها را شاهد صدقی بر دیدگاه خویش یافته‌اند. با وجود این همه احتمال، بر رد تناسخ چگونه می‌توان احتمالی را برگزید که نه تنها شاهد محکمی ندارد، بلکه شواهد زیادی برخلاف آن وجود دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدعیان تناسخ با وجود این‌که اکثرا از غیرمسلمانان‌اند، به آیات زیادی از قرآن تمسک جسته‌اند که با ارائۀ تفسيرهایی از آیات مزبور، آن‌ها را شاهد صدقی بر دیدگاه خویش یافته‌اند. از این‌رو در این نوشته ادله‌ی مزبور را مطرح و مورد بررسی و نقد قرار می‌دهیم:

الف) زنده کردن و میراندن دوباره:[1] «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.[بقره/28] چگونه به خداوند كفر مى‌‏ورزيد در حالى كه شما مرده بوديد (مواد اوليه بدن‌تان قبل از تركيب و نفخ روح اجزايى بى‏‌جان بود) شما را زنده كرد، آن گاه شما را مى‏‌ميراند و باز زنده مى‏‌كند، سپس به سوى او بازگردانده مى‌‏شويد.»

چگونگی استدلال؛
مقدمه اول: اگر تناسخ محال باشد معنای آیه تمام نخواهد بود؛ زیرا سخن از دو بار زنده کردن و دو بار میراندن است و این همان تناسخ است؛
مقدمه دوم: تالی باطل است؛ زیرا آیات قرآن وحی الهی است و در صحت آن تردیدی وجود ندارد؛
نتیجه: در ضرورت تناسخ تردیدی نیست.

بررسی و نقد
در آیه مزبور، سخن از دو بار میراندن نیست؛ بلکه نخست انسان‌ها در حالت موت بودند؛ زیرا انسان‌ها مرحلۀ جمادی را پشت سر گذاشتند؛ مرحله‌ای که بهره‌ای از حیات نداشتند؛ سپس خدا آن‌ها را زنده کرد و پس از آن می‌میراند و دوباره زنده می‌کند. مفسران بر این معنا اتفاق نظر دارند؛ اما دربارۀ احیای دوم اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن‌را به احیای در قبر حمل کردند؛ برخی آن‌را مشیر به رجعت می‌دانند و برخی نیز آن‌را به حشر بر می‌گردانند. البته در این‌که احیای دوم چگونه باشد اختلاف نظر هست که به معنای انتقال روح به جسم عنصری باشد یا نه؛ ولی ناگفته پیداست که به تناسخ ابدی ارتباطی ندارد.

ب) چارپایان و پرندگان امت‌هایی امثال شما[2]: «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ. [انعام/38] و هيچ جنبنده‏‌اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده‌‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‌‏كند مگر آن‌كه آن‌ها [نيز] گروه‏‌هايى مانند شما هستند ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‏‌ايم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد.» گروهی از مفسران در تفسیر این آیه به استناد تناسخیان به آیۀ مزبور اشاره کرده، آن را بررسی و نقد کرده‌اند؛[3] ولی تبیین روشنی از چگونگی استدلال به آیه ارائه نداده‌اند و جالب این‌که برخی مفسران بر این نکته تأکید کرده‌اند که تناسخیان تنها برای اثبات تکلیف حیوانات، به این آیه تمسک کرده‌اند؛ درحالی که چنین ادعایی با انکار تناسخ نیز سازگار است. بنابراین تقریر استدلال به گونه‌ای که در نظر تناسخیان باشد نیاز به دقت بیشتری دارد. در این میان، علامه طباطبایی به تبع قطب الدین شیرازی،[4] با عبارتی کوتاه به چگونگی استدلال تناسخیان اشاره کرده است: بنابر نظر تناسخیان، معنای آیه چنین می‌شود: حیوانی از حیوانات نیست مگر این‌که امت‌های انسانی نظیر شما بودند که بعد از مرگ به ابدان حیوانات منتقل شده، به صورت حیوان درآمده‌اند.[5]

چگونگی استدلال؛
مقدمه اول: اگر تناسخ تحقق نیابد مثلیت بین انسان و حیوانات درست نخواهد بود؛ زیرا شباهتی بین انسان و حیوان وجود ندارد مگر این‌که ارواح انسان‌ها پس از مرگ به ابدان حیوانات حلول کرده، به سبب روح انسانی که در کالبد حیوانات وجود دارد شباهت بین آن‌ها و انسان‌ها معنا یابد؛
مقدمه دوم: تالی باطل است؛ زیرا خدای متعال بین انسان‌ها و حیوانات مثلیت برقرار کرده، می‌گوید آن‌ها امت‌هایی همانند شمایند؛
نتیجه: تناسخ تحقق یافته است.

بررسی و نقد
اشکال این استدلال در اصلِ ملازمه است؛ زیرا مشابهت، تنها در معنایی نیست که تناسخیان گفته‌اند؛ بلکه مشابهت‌های دیگری نیز وجود دارد که مفسران به آن اشاره کرده‌اند. مانند: تشابه در اسرار آفرینش که بر عظمت [6] و قدرت خدا[7] دلالت می‌کند؛ تشابه در نظام اجتماعی بین حیوانات که در سایۀ آن نیازهایشان را رفع می‌کنند. از این روی، آن‌ها نیز مانند انسان‌ها مدنی بالطبع‌اند و نیازهایشان را به صورت اجتماعی برطرف می‌کنند؛ [8] تشابه در ارزاق، مرگ و میر و اعمال و کردار که بدون حساب و کتاب نیست؛ [9] تشابه در ادراک و فهم و مشاعر به گونه‌ای که حیوانات در حد خویش از ادراک و شعور برخوردارند؛ هرچند به اندازۀ شعور انسانی نباشد؛[10] تشابه در مرگ و میر، حشر و نشر و حساب و کتاب؛[11] تشابه در شئون اجتماعی، تکلیف به سبب بهره‌مندی از شعور و حشر و نشر.[12]

با وجود این همه احتمال، چگونه می‌توان احتمالی را برگزید که نه تنها شاهد محکمی ندارد، بلکه شواهد زیادی برخلاف آن وجود دارد که مفسران به دلیل وجود آن‌ها از احتمال تناسخ دوری جسته‌اند و حتی اگر دلیل محکمی بر تعیین یکی از احتمالات نداشته باشیم باز هم مجرد احتمال نافی استدلال خواهد بود.

پی‌نوشت:

[1]. کمال عثمان بک، حقایق عن تناسخ الارواح و الحاسة السادسۀ، المکتبة العصریة للطباعة و النشر، بیروت، 1423، ص13.
[2]. شهاب الدین یحیی سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ شهاب الدین سهروردی(التلویحات)، انتشارات انجمن اسلامی فلسفه ایران، تهران، 1396 ق، ج1، ص 83.
[3]. محمد بن حسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، بیروت، ج4، ص 129.
[4]. قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق سهروردی، مؤسسه مطالعات اسلامی، دانشگاه مک گیل، تهران، ص 471.
[5]. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج7، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1417 ق، ص 83.
[6]. ارشاد الاذهان فی تفسیر القرآن، سبزواری نجفی، دار التعارف للمطبوعاتة، بیروت، 1419 ق،  ص 137.
[7]. ملا فتح الله کاشانی، زبدة التفسیر، مؤسسه المعارف الاسلامیة، قم، 1423ق، ج 2، ص 287.
[8]. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، دار احیاء التراث، بیروت، 1423ق، ج1، ص 560.
[9]. فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، التصحیح و التعلیق ابوالقاسم گرجی، ج1، ص 376.
[10]. عبدالحسین الطیب، اطیب البیان فی التفسیر القرآن، انتشارات اسلام، تهران، 1378، ج5، ص 59.
[11]. فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، قم، 1409 ق، ج1، ص 376.
[12]. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج7، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1417 ق، ص 72- 80.
برای اطلاع بیشتر: تناسخ از دیدگاه عقل و وحی، محمد تقی یوسفی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه‌الله)، ص 93.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.