عرفان شیعی در مقایسه با دیگر مکاتب عرفانی

  • 1395/02/10 - 19:12
برای شناخت عرفان ناب شیعی به دو چیز نیازمندیم: یکی، شناخت ویژگی‌های اصلی عرفان شیعی و دیگری، شناخت آسیب‌هایی که در نظام‌های مختلف عرفانی قدیم و جدید وجود دارد و عرفان ناب شیعی عرفانی است که مصون و منزّه از آن‌ها است. این لغزش‌ها و انحرافاتی که اشاره می‌شود، هم در بیرون از جهان اسلام و هم در داخل حوزه فرهنگ اسلامی اتفاق افتاده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای شناخت عرفان ناب شیعی به دو چیز نیازمندیم: یکی، شناخت ویژگی‌های اصلی عرفان شیعی و دیگری، شناخت آسیب‌هایی که در نظام‌های مختلف عرفانی قدیم و جدید وجود دارد و عرفان ناب شیعی عرفانی است که مصون و منزّه از آن‌ها است. این لغزش‌ها و انحرافاتی که اشاره می‌شود، هم در بیرون از جهان اسلام و هم در داخل حوزه فرهنگ اسلامی اتفاق افتاده است. یک دسته از انحرافات و لغزش‌های موجود ، مربوط به عرفان‌های کاذب یا باطل است، که باید این آسیب‌ها شناخته شود. در داخل حوزه‌ی امت اسلامی، جریان‌های عرفانی‌ای وجود دارد که آن‌ها را از اساس باطل نمی‌دانیم؛ ولی آن‌ها دچار لغزش‌ها و خطاهایی در مسیرشان شده‌اند.
انواع عرفان‌های کاذب یا ناقص عبارت‌اند از:
الف. عرفان بدون خدا: مکتب‌های مدعی عرفان وجود دارند که در آن‌ها از عرفان و معنویت سخن گفته می‌شود، ولی خدا در آن مطرح نیست. مانند: آتئیست‌ها، اگنوستیک‌ها، فیمن‌ها، کمونیست‌ها و دیئسم‌ها.
ب. عرفان طبیعی: در عرفان طبیعی، شخص به‌نوعی از عرفان و معنویت قائل است؛ ولی شما در آن به‌جای خدا، طبیعت را دارید؛ شخص به‌جای خدا نسبت به طبیعت ابراز عشق، تعهد و دلبستگی می‌کند؛ یعنی آن غایت نهایی که به دلبستگی پیدا کرده است. با طبیعت راز و نیاز می‌کند و نیایش و ستایشش، متوجه طبیعت است. مانند عرفان سرخ‌پوستی که فنای خود را در وحدت طبیعت و فنای نهایی سالک در نیروی طبیعت می‌داند.
ج. عرفان بدون توحید: از عرفان خداگرا نیز ممکن است تفسیر درست یا تفسیر نادرستی ارائه شود. مانند عرفان مسیحیت، عرفان خداگرا (تئیستیک) است؛ عرفانی الهی است، ولی تصوری که از خدا در آن است، تصوری تثلیثی است. اگر به خدایی قائل باشید که هم خداست و هم می‌تواند تجسّد مادی پیدا کند و به صلیب کشیده شود، این شرک‌آمیز و تنزل دادن خدا است.
د. عرفان بدون ولایت: برخی گرایش‌های عرفانی واجد همه‌ی عناصر مثبت یاد شده بین مسلمانان هستند؛ اما عرفان آن‌ها، عرفان بدون ولایت ولیّ معصوم است. یکی از عناصر کلیدی عرفان شیعی، ولایت است. بسیاری از فرقه‌های صوفیه، هم در شناخت مفهوم ولایت و هم در تعیین مصداق آن، دچار خطا شده‌اند. عرفان بدون ولایت ولیّ معصوم، ناقص است و این دور بودن از تعالیم، هدایت و ولایت معصوم، موجب انحرافات و کج اندیشی‌های بسیاری می‌شود.[1]
در ادامه این تقسیم‌بندی فرقه‌هایی است که ریشه در ادیان آسمانی ندارند که آن‌ها به سه گروه تقسیم می‌شود:
۱. فرقه‌هایی که خود را متکی به ادیان زنده‌ی جهانی می‌دانند نظیر: یوگا، کریشنا که متأثر از دین هندو هستند.
۲. گروه‌هایی که خود را وابسته به ادیان آسمانی نمی‌دانند نظیر: طریقت اکنکار، مکتب اُشو، پیروان سای بابا و یا شیطان‌پرستان.
۳. گروه‌هایی به لحاظ مبانی نظری خود را وابسته به ادیان الهی می‌دانند اما در طریقت خود را مستقل می‌دانند و معتقدند در هر دوره‌ای باید طریقی نو ارائه کرد. نظیر شاهدان یهوه که خود را مسیحی می‌دانند.[2]
در مقابل عرفان‌های دیگر، ویژگی‌های عرفان ناب شیعی عبارت‌اند از: ۱. پایبندی به عقل ۲. تهذیب نفس یا سیر و سلوک باطنی که به شهود منتهی می‌شود ۳.  التزام به وحی که ملاصدرا از آن به هماهنگی عرفان، برهان و قرآن تعبیر کرده است.

پی‌نوشت:

[1] . محمد فنائی اشکوری، شاخصه‌های عرفان ناب شیعی، قم: انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۷۱، ص ۱۹۳ .
[2] . اسماعیل منصوری لاریجانی، عرفان اسلامی، تهران: نشر بین‌الملل، ۱۳۸۸، ص ۲۷۶ .

جهت مطالعه بنگرید به: محمد فنائی اشکوری، شاخصه‌های عرفان ناب شیعی...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.