بدعت در نماز تراویح
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بدعتگذاری عمر بن خطّاب در سال چهاردهم هجری در نمازی به نام «تراویح» از قطعیّات تاریخ است که حتی بخاری که معمولاً سعی در سرپوشگذاری بر اینگونه حقایق تاریخی دارد، نتوانسته از نقل آن چشمپوشی کند: «عمر گفت: به نظر من بهتر است برای این نمازگزاران امام جماعتی قرار دهم؛ سپس تصمیم خود را عملی کرد و ابی بن کعب را به امامت جماعت گمارد. راوی گوید: شبی همراه عمر بیرون آمده و مردم را دیدم که پشت سر شخصی نماز میخوانند. عمر گفت: این کار [نماز تراویح] عجب «بدعت» خوبی است...»[1]
«تراویح» جمع «ترویحه» به معنای نشستن به منظور استراحت برای خواندن دعا یا ذکر گفتن پس از هر نماز، در مذاهب اهلسنت است که در شبهای ماه رمضان به جماعت میخوانند. گرچه بین اهل سنت در تعداد رکعات نماز تراویح از 11 رکعت تا 41 رکعت اختلاف نظر وجود دارد که این خود مشکلی دیگر از مشکلات این نماز است، ولی بیشتر اهلسنت پس از نماز عشاء هر شب 20 رکعت میخوانند که پس از هر دو رکعت، سلام داده و پس از هر چهار رکعت، اندکی استراحت انجام شده و هر شب بخشی از قرآن در آن، تلاوت میشود.
از نظر شیعیان، نماز تراویح، همان نمازهای نافله و مستحبی از قبیل تهجّد شب (نافله شب)، برخی نوافل خاص این ماه به خصوص شبهای رمضان و بالاخص شبهای 19، 21 و 23 میباشد که در این شبها 100 رکعت دیگر اضافه میشود. در فقه شیعه که برگرفته از روایات اهلبیت (علیهم السّلام) است، نماز مستحبی را نمیتوان به جماعت خواند، مگر در برخی موارد؛ آن هم به دلیل وجود نص خاص از طرف شارع مقدّس و به امید رجاء و ثواب.
نظر شارحان کتاب بخاری دربارهی نماز تراویح؛ برای اثبات بدعت بودن نماز تراویح، کافی است به کلمات شارحان این کتاب و برخی دیگر از علمای اهلسنت در ذیل همان روایت مراجعه کنیم:
بدرالدین عینی علّت بدعت بودن این نماز را چنین شرح میدهد: «عمر بن خطّاب، بدین دلیل نماز تراویح را بدعت خواند، چون نه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین سنتّی وجود داشت و نه در زمان ابوبکر.»[2] محیی الدین نووی، از شارحان کتاب مسلم در کتاب «تهذیب الأسماء و اللغات» مینویسد: «در صحیح بخاری و دیگر کتب آمده که عمر نخستین کسی بود که مردم را برای نماز تراویح جمع کرد و ابیّ بن کعب را امام آنها قرار داد...»[3]
ابن حجر عسقلانی نیز که یکی دیگر از شارحان کتاب بخاری است در کتاب «سبل السلام» مینویسد: «مشخص گردید که عمر همان کسی است که نماز تراویح را به جماعت قرار داد و خود او آن را بدعت نامید و اینکه آن را بدعت از نوع خود بنامیم، امکان ندارد، چرا که هر بدعتی گمراهی است.»[4] با وجود بدعت بودن چنین نمازی و نیز حاضر نشدن مخترع آن در خواندن چنین نمازی، نمیدانیم چرا اهلسنّت همچنان بر خواندن آن، اصرار میورزند؟! از این عجیبتر، تعبیرات تند و زنندهی فرزند او دربارهی کسی است که از خواندن چنین نمازی میپرسد: «شخصی از عبدالله بن عمر پرسید: آیا در ماه رمضان نماز تراویح را با جماعت بخوانم؟ پاسخ داد: آیا خودت قرآن میخوانی؟ گفت: آری. فرزند عمر گفت: آیا میخواهی مانند الاغ ساکت بمانی و به نماز بایستی؟ (و شخص دیگری به جای تو قرآن بخواند؟) برو نمازت را در منزل بخوان.»[5]
پینوشت:
[1]. «فقال عمر إنّی أری لو جمعت هؤلاء علی قاری واحد لکان أمثل. ثمّ عزم فجمعهم علی أبی بن کعب ثمّ خرجت معه لیلة أخری، والنّاس یصلّون بصلاة قارئهم، قال عمر نعم البدعة هذه.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 2، ص 707.
[2]. «و إنّما دعاها بدعة لأنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لم یسنّها لهم و لا کانت فی زمن أبی بکر و رغب رسول الله... .» عمدة القاری، بدر الدین عینی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 11، ص 126
[3]. «ثبت فی صحیح البخاری و غیره أنّ عمر أوّل من جمع النّاس لصلاة التّراویح فجمعهم علی أبیّ بن کعب و أجمع المسلمون فی زمنه و بعده علی استحبابها.» تهذیب الاسماء و اللغات، نووی، دار الفکر، بیروت، ج 2، ص 332.
[4]. «هذا عرفت أنّ عمر هو الّذی جعلها جماعة علی معین و سمّاها بدعة و أمّا قوله نعم البدعة فلیس فی البدعة ما یمدح بل کلّ بدعة ضلالة.» سبل السلام شرح بلوغ المرام، صنعانی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 10.
[5]. «أنبأ... عن عبدالله بن عمر قال: قال له رجل اصلّی خلف الإمام فی رمضان؟ قال: یعنی إبن عمر. ألیس تقرا القرآن؟ قال: نعم قال: أفتنصت؟ کانت حمار صلّ فی بیتک.» سنن بیهقی، بیهقی، مکه مکرمه، ج 2، ص 494.
دیدگاهها
محمد عمر فاروق
1395/01/15 - 17:02
لینک ثابت
من یک سنی مالکی تحصیل کرده
افزودن نظر جدید