چه عواملی موجب شده که مذهب اهل‌سنت بستری مناسب برای رشد تصوف باشد؟

  • 1394/12/25 - 00:05
عوامل مختلف و گوناگون سبب شده‎‎اند که تصوف در میان اهل سنت نفوذ کند و اهل‌سنت نیز بستر مناسبی جهت رشد و توسعه فرهنگ تصوف در جهان اسلامی فراهم کنند که به برخی از این عوامل به طور خلاصه اشاره می‎گردد: دوری از خاندان وحی، تساهل و تسامح، روایات همسو با عقاید صوفیه، استفاده از فتاوی مذاهب اربعه و مواردي مشابه...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عوامل مختلف و گوناگون سبب شده‎‎اند که تصوف در میان اهل سنت نفوذ کند و اهل‌سنت نیز بستر مناسبی جهت رشد و توسعه فرهنگ تصوف در جهان اسلامی فراهم کنند که به برخی از این عوامل به طور خلاصه اشاره می‎گردد:
الف)‌دوری از خاندان وحی:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیث معروف و مشهور ثقلین فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می‎گذارم؛ یکی کتاب خدا و دیگری خاندانم، تا هنگامی که به آن دو چنگ بزنید هرگز پس از من گمراه نخواهید شد. از آنها جلو نیفتید که بیچاره می‎شوید و از آنها عقب نیفتید که بدبخت می‎گردید و به آنان چیزی نیاموزید که آنان از شما داناترند.[۱]
امام علی (علیه السّلام) می‎فرماید: به خاندان پیامبر بنگرید راه آنان را در پیش گیرید و در پی آنها حرکت کنید زیرا آنان هرگز شما را از راه راست بیرون نمی‎کنند و به هیچ هلاکتی در نمی‎افکنند...»[۲]
احادیث نورانی فوق راه درست و صحیح را بر مسلمانان نشان می‎دهد و از آنجا که اهل‌سنت از نعمت پیروی خاندان وحی محروم مانده از این رو بستر مناسبی برای نفوذ افکار و اندیشه‎های ادیان و مذاهب دیگر گردیده است. که از آن جمله نفوذ تصوف به طور گسترده در میان آنان می‎باشد و آنها در مقابل این تهاجم هیچگونه دفاعی از خود نداشته‎اند و لذا از همان ابتدا تصوف از طرف آنان مورد پذیرش قرار می‎گیرند و بدون هیچ‌گونه عکس العمل در برابر آن تسلیم می‎شوند. در حالی که تصوف از طرف ائمه اهل‎بیت (علیهم السلام) به شدت مورد انکار قرار گرفته و شیعیان را از پیروی صوفیان برحذر می‎داشتند. در این باره احادیث فراوانی از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است. تا آنجا که شیخ حر عاملی صاحب کتاب «وسائل‎الشیعه» کتابی مستقل به نام «الاثنی عشریه» در رد و مذمت صوفیه نوشته و در آن صدها روایت در انکار و نکوهش آنان نقل کرده است.
ب) تساهل و تسامح
دومین عامل نفوذ فرقه صوفیه روحیه «تساهل و تسامح» در میان اهل‌سنت است که آنها را در پذیرش هر اندیشه وارداتی آماده و مهیا می‎سازد. در همان ابتدا که اندیشه اهل‌سنت به عنوان مخالفت با خاندان وحی شکل می‎گرفت. کعب الاحبار یهودی در بین آنها نفوذ نموده و اقدام به جاسازی اسرائیلیات در میان روایات اسلامی می‎کرد. و این شخص یهودی از جایگاه رفیعی در نزد آنها برخوردار بود.[۳] همین روش در دوران امراء نیز ادامه پیدا می‎کند تا جایی که «احوال یهود بهتر از احوال آنها در قلمرو کلیساها بوده است. و نصارای شرقی آن تساهل و تسامحی را که در قلمرو اسلام (اسلام اهل‌سنت) می‎دیدند در حوزه کلیسا نمی‎یافتند.»[۴] بنابراین در چنین فضایی است که صوفیه موفق به نشر افکار و عقاید خویش می‎گردد و آن را گسترش می‎دهند.
ج) روایات همسو با عقاید صوفیه
سومین عامل توسعه صوفیه در میان اهل‌سنت روایات همسو با عقاید و باورهای تصوف در منابع روایی اهل سنت می‎باشد. استفاده از اینگونه روایت‎ها توسط صوفیان در مشروع نشان دادن باورهای خویش، نقش مهم و اساسی در پذیرش صوفیان از طرف اهل سنت داشته است. از آنجا که زیربنای اندیشه تصوف بر عشق بنا شده و همه چیز را در سایه عشق می‎دانند. در منابع اهل‌سنت روایاتی وجود دارد که ادعای آنها را ثابت می‎کنند.
متقی هندی در کنزالعمال از قول خدای متعال اینگونه نقل می‎کند «وقتی بیشترین توجه بنده با من باشد من لذت او را در ذکرم قرار می‎دهم، او عاشق من می‎گردد و من عاشق او می‎شوم، وقتی او عاشق من و من عاشق او شدم، بین من و او حجاب برداشته می‎گردد...»[۵]
در حالی که در تمام منابع روایی شیعه روایتی که مسئله عشق را مورد تأیید قرار داده باشد وجود ندارد. فقط امام علی (علیهم السلام) در نهج‎البلاغه در مذمت عشق مطالب سودمند و جالبی بیان داشته است: «هر که عاشق چیزی شود، آن چیز دیده‎اش را کور و دلش را بیمار گرداند، چنین کسی با دیده ناسالم می‎نگرد و با گوشی ناشنوا می‎شنود...»[۶]
استفاده از فتاوی مذاهب اربعه
از آنجا که روایات مختلف و متضاد در صحاح اهل‌سنت وجود دارند و مجتهدین آنها که به مذاهب اهل‌سنت معروف شده‎اند بر اساس همین روایات فتواهای مختلف و متضادی داده‎اند، این موضوع برای گروه صوفیه بسیار مهم و اساسی است زیرا بسیاری از اعمالی که در شرع مقدس حرام دانسته شده و صوفیه مرتکب آنها می‎گردند برای مشروع جلوه دادن آنها قولی از اقوال فقهای اهل‌سنت و یا روایتی از روایات ایشان را مورد تمسک قرار می‎دهند. زیرا اهل‌سنت بر جواز عمل به اقوال هر یک از فقهای اربعه اتفاق نظر دارند مضافاً به اینکه خروج از مذهبی به مذهب دیگر را هر چند به خواهش و اشتهای نفس باشد تجویز می‎کنند.[۷]
در حالی که شیعه امامیه با تمسک به ائمه اهل‎بیت (علیهم السلام) هیچ‌گاه چنین چیزهایی را جایز نمی‎دانند، فقیه شیعه در فتوا روایتی را مورد تمسک قرار می‎دهد که هم از نگاه سند و هم متن مورد قبول باشد و معارض با کتاب (قرآن) و اصول مسلم دین نباشد.

پی‌نوشت:
 [۱] . مسلم، صحیح مسلم، کتاب فضائل صحابه باب فضائل علی بن ابی‎طالب، ج ۴، ص ۴، بیروت دارالفکر.
[۲] . نهج‎البلاغه، خطبه ۹۷.
[۳] . سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور، ج ، ص ۲۵۷، دارالمعرفه، اول ۱۳۶۵ ق.
[۴] . زرین کوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام، ص ۲۳، تهران امیرکبیر، اول ۱۳۴۸ ش.
[۵] . متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۳۳، بیروت، مؤسسه الرساله، بی‎تا.
[۶] . امام علی، نهج‎البلاغه، ص ۲۱۴، خطبه ۱۰۹، بیروت، دارالمعرفه.
[۷] . وحید بهبهانی، خیراتیه، ج ۱، ص ۳۰، مؤسسه علامه وحید بهبهانی.

بازنشر

دیدگاه‌ها

سلام دوست عزیز،ابتدا مغز و قلب خود را از تعصب خالی کنید وبعد یه کم تحقیق کنید و بعد دلایل غیر منطقی بیاورید. آیت الله العظمی خامنه ای-رهبر بزرگوار کشورمان-در یک سخنرانی که در سنندج داشتند(فیلمش موجود است)طریقت های عرفانی قادریه و نقشبندی را تأیید کردند.بنده حقیر حدود 14 سال است که در طریقت علیه قادریه کسنزانیه هستم(همان راهی که مورد تأیید آیت الله العظمی خامنه ای می باشد)بزرگان این طریقت و مریدان شان شریعت اسلامی را طبق گفته قرآن،پیغمبر و ائمه اطهار رعایت می کنند و ارادت ویژه ای به امامان معصوم علیه السلام دارند،نسب شریف استاد این طریقت به امام حسین ع می رسد و فامیلشان کسنزانی حسینی می باشد.در این راه ذکر زیادی گفته می شود،شما اگر قرآن را مطالعه کنید متوجه می شوید که خیلی به ذکر زیاد توصیه شده است: ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید و ....آیات 41 و 42 سوره احزاب آیه 21 سوره احزاب و .....سؤال این جاست که چرا دیگران که در این راه عرفانی نیستند ذکر زیاد نمی گویند؟استاد این راه می فرماید: حضرت علی ع دریای طریقت هاست و بارها ارادت خود را به ائمه اطهار ع نشان داده اند،اون طور که دیده ام مریدان این راه تقوای بیشتری دارند و در انجام دستورات شریعت حساسیت بیشتری به خرج می دهند....

سخنان رهبری عزیز در تأیید طریقه های صوفیانه نیست! ایشان در سیر ایجاد وحدت و مودت ملی تنها تهمت کفر را از این طریقه ها برداشته اند! در این مقاله کجا گفته شده که طریقه های مختلف کافر هستند؟! ایرادات بصورت مستدل و مستند بیان شده رجوع شود به؛ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6642

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.