خلافت در بوته نقد

  • 1394/12/11 - 11:25
یکی از سوالاتی که هر اهل‌سنت باید از خود بپرسد، وجود نص و تصریحی از پیامبر، بر خلافت خلیفه اول است. آیا مشروعیت خلیفه، برگرفته از کلمات پیامبر است؟ خلیفه دوم اهل‌سنت، در مقام جواب از این سوال، هر گونه نصی از پیامبر، مبنی بر خلافت اولین خلیفه را رد کرده و به عنوان اولین ناقد خلافت ایشان به حساب می‌آید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اشکالاتی که بر مشروعیت خلافت خلفا مطرح است، عدم وجود نص و تصریحی بر خلافت آنان است. این مطلب از زبان شیعیان بیان نشده است، بلکه از زبان یکی از خلفا در مورد خلیفه دیگر اهل‌سنت، در معتبرترین کتاب اهل‌سنت، یعنی صحیح بخاری نقل شده است.
بخاری در این‌باره می‌گوید: «هنگامی که از خلیفه دوم در پایان عمرش، درخواست تعیین خلیفه شد، وی گفت: «اگر خلیفه معین کنم، به روش ابوبکر که بهتر از من بود و خلیفه تعیین کرد، عمل کرده‌ام. و اگر خلیفه معین نکنم، به روش پیغمبر که از من بهتر بود، و خلیفه معین نکرد، عمل نموده‌ام!»[1]
این کلام عمر دلالت دارد بر این‌که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) پس از خود، ابوبکر را به عنوان خلیفه، تعیین نکرده است و به عبارت دیگر، عمر در برابر ابوبکر قرار گرفته و با عدم وجود نصی بر خلافت او، وی را زیر سوال می‌برد.
اگرچه شاید در این‌جا، سوالی در ذهن خواننده محترم ایجاد شود و آن این باشد که کلام عمر دلالت دارد بر این‌که پس از پیامبر، هیچ خلیفه‌ای معین نشده است و شامل حضرت علی (علیه السلام) نیز می‌شود.
در پاسخ باید گفت که خلافت امام علی (علیه‌ السلام) در کتب دیگر اهل‌سنت به اثبات رسیده است و افزون بر این، کتاب صحیح بخاری از نظر شیعیان مورد پذیرش نیست. در این‌جا در مقام جدال با اهل‌سنت بوده و از کتبی که مورد پذیرش ایشان است، هم‌چون صحیح بخاری، خلافت خلیفه اول به چالش کشانده می‌شود. علاوه بر کتاب صحیح بخاری که وجود نص بر خلافت ابوبکر را زیر سوال می‌برد، علمای بزرگ اهل‌سنت نیز به این مطلب، تصریح کرده‌اند. ابن‌کثیر دمشقی وجود هرگونه نصی بر خلافت ابوبکر را رد کرده و می‌نویسد: «پیامبر بر خلافت هیچ‌کس، تصریح نکرده است، چنان‌که برخی از اهل‌سنت بر خلافت ابوبکر، وجود نص را تصور کرده‌اند».[2]
سعدالدین تفتازانی نیز با عبارت «درباره خلافت ابوبکر، نصی از پیامبر نداریم»، وجود نص بر مشروعیت خلافت ابوبکر را به چالش می‌کشاند.[3]

پی‌نوشت:
[1]. «إِنْ أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي أَبُوبَكْرٍ وَ إِنْ أَتْرُكْ فَقَدْ تَرَكَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي رَسُولُ اللَّهِ». بخاری، صحیح بخاری، تحقیق: مصطفی دیب البغا، یمامه ـ بیروت، دار النشر، دار ابن‌کثیر، چاپ سوم، 1407؛ ج6، ص2638.
[2]. «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَمْ يَنُصَّ عَلَى الْخِلَافَةِ عَيْنًا لِأَحَدٍ مِنَ النَّاس، لَا لِأَبِي بَكْرٍ كَمَا قَدْ زَعَمَهُ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ السُّنَّةِ، وَلَا لَعَلِّي كما يقوله طائفة من الرَّافِضَةِ». ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، تحقیق: عبدالله بن عبدالمحسن، دار هجر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1418ق؛     ج8، ص94.
[3]. «و النص منتف في حق أبي بكر». تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، پاکستان، دار النشر- دار المعارف النعمانیه، چاپ اول، 1401ق؛ ج2، ص281.
برگرفته از مقاله عدم وجود نصی از پیامبر، بر خلافت جناب ابوبکر، سایت تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه)، کد مطلب: 8270، تاریخ انتشار: 15 آذر 1394

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.