برخورد ائمه (ع) با صوفیه چگونه بوده است؟

  • 1394/12/05 - 23:52
براساس بینش راستین اسلامی تنها روش و طریقه‌ای معتبر و ارزشمند است که از سوی قرآن و روایات پیامبر و ائمه اهل بیت(علیهم السلام)، مورد تأیید باشد. بنابراین روش صوفیه چه رهبانیت و ترک دنیا و چه در خرقه‌پوشی و پشمینه‌‌پوشی بر خلاف قرآن و سنت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) است. زیرا قرآن کریم کسانی را که زینت و طیبات را بر خود حرام کرده‌اند مورد نکوهش قرار می‌دهد.

پایگاه جامع، فرق، ادیان و مذاهب_ موقف ائمه معصومین (علیهم السلام) در برابر پدیده تصوف، چراغ روشنی در قبال روش و منش این جماعت می‌باشد که هر انسان حقیقت طلب می‌‌تواند به وضعیت صوفیه از این زاویه به روشنی قضاوت کند.
موضع منفی ائمه معصومین (علیهم السلام) در برابر تصوف را می‌توان با دلایل ذیل مطرح کرد:
الف: صوفیان نخستین، همگی از مخالفین اهل‌بیت(علیهم السّلام) بودند: با نگاه به تاریخ پیدایش صوفیه، بدست می‌آید که این پدیده در میان افرادی به برگ و بار نشسته است که آنها از مخالفان جدی اهل بیت(علیهم السلام) بوده‌اند. مثلاً سرسلسله تصوف به حسن بصری می‌رسد او از مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) بود و در برابر اندیشه نورانی اهل بیت(علیهم السلام) قرار داشت و نیز ابراهیم کوفی و سفیان ثوری که از شاگردان حسن بصری‌اند، هم در اندیشه و هم در روش مخالف اهل بیت(علیهم السلام) بودند.[1] طبیعی است که مخالفان اهل‌بیت در واقع مخالفان اسلام حقیقی و راستین هستند. تفاوت صوفیه با دیگران در این بود که آنان به رهبانیت و انزوا و ریاضت غیر مشروع سرگرم بودند، اما سایر مردم براساس نظریات و آراء فقها غیر اهل‌بیت عمل می‌کردند تردیدی نیست که مخالفت ائمه با صوفیه شدت بیشتری داشت.
دلیل آن انحراف شدید در میان صوفیه است. لذا مطابق روایت صحیح بزنطی از امام صادق «آنان دشمنان» اهل بیت(علیهم السلام) به حساب آمده‌اند و مذمّت و رد آنان مانند، جهاد در حضور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خوانده شده است.»[2]
ب: روش و مسلک صوفیه:
براساس بینش راستین اسلامی تنها روش و طریقه‌ای معتبر و ارزشمند است که از سوی قرآن و روایات پیامبر و ائمه اهل بیت(علیهم السلام)، مورد تأیید باشد. بنابراین روش صوفیه چه رهبانیت و ترک دنیا و چه در خرقه‌پوشی و پشمینه‌‌پوشی بر خلاف قرآن و سنت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) است. زیرا قرآن کریم کسانی را که زینت و طیبات را بر خود حرام کرده‌اند مورد نکوهش قرار می‌دهد.[3] و حتی به پیامبر دستور می‌دهد که «بهره‌ات از دنیا را فراموش مکن»[4] پیامبر اسلام نیز توجه ویژه به استفاده از زینت به ویژه عطر داشت. و خود را نظیف و پاکیزه نگه می‌داشت. «صوفیه انزوا و گوشه‌گیری را توصیه می‌کرد و لباس خشن و درشت را از افتخارات خود می‌دانست.»[5] طبیعی بود که این روش اگر دامن‌گیر همه مسلمین می‌شد مخالفت ائمه اهل بیت(علیهم السلام) با تصوف و نیز سخت گیری‌های حکومت‌ها در طول تاریخ علیه آنان باعث شد که فکر و انديشه صوفیه محصور به افراد خاص بماند. اعتراض سفیان ثوری به امام صادق(علیهم السلام) به خاطر لباس لطیفی که امام بر تن کرده بود معروف است. امام با دلیل محکم از قرآن و سنت نبوی پاسخ آن را داد و آنها مجاب شدند.[6] اما از روش نادرست خود دست برنداشتند.
ج: اندیشه صوفیه اندیشه التقاطی:
امامان معصوم(علیهم السلام) پدیده تصوف را به صورت کامل تا آخر درک کرده بودند براساس مؤیدات تاریخی افکار صوفیه‌ آمیزه‌ای از رهبانیت تحریف شده مسیحیت و مجوسیت و آراء فاسده هندوتیزم، بودیسم، است و ربطی به اسلام ندارد.[7] روشن است که معرفت درست و راستین در پیروی از قرآن کریم است که به راه استوار رهنمائی می‌کند.[8] اما تصوف نگرش خود را به غیر از قرآن و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) جستجو می‌کند که نتیجه آن آراء فاسده حلول از مسیحیت، هم خدائی از هندونیزم و تحمل ریاضت‌های شاق از بودیزم است.[9]
همین است که حسین حلاج معتقد است که خدا در او حلول کرده است و او همان حق است.[10] پس مخالفت ائمه معصومین(علیهم السلام) با این جماعت یک مسئولیت الهی و دینی بوده است.

پی‌نوشت:
[1]. زنجانی، عمید عباسعلی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، سال 1367، ص 83.
[2]. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 5، باب الصاد بعده الواو از 197 تا 200.
[3]. اعراف، 32.
[4]. قصص، 77
[5]. برقعی، سید ابوالفضل، حقیقت العرفان، 371، به نقل از نفحات الانس، 433، بی‌تا.
[6]. فروع الکافی، ج 5، کتاب معیشت با دخول التصوف علی ابی عبدالله(علیهم السلام)، ج اول.
[7]. بررسی در تاریخ تصوف، عباسعلی عمید زنجانی.
[8]. اسراء، 9.
[9]. آبادانی، مبلغ عبدلله، تاریخ صوفی و صوفیگری، 85-86، چاپ اول، سال 1376،‌ انتشارات حر.
[10]. گولپینارلی، عبدالباقی، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، 104، ترجمه دکتر توفیق سبحان، احیا کتاب، تهران، چ اول، سال 1380.

بازنشر

دیدگاه‌ها

واقعا براي طرز تفكرتون متاسفم...

آیا تاسف شما برای بیان حقایق است؟ مگر بیان احادیث اشکال دارد؟ مگر به ضرر عده ای باشد.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.