استحکام نظام اخلاقی در معنویت

  • 1394/11/24 - 13:22
اخلاق به معنای خصلت‌ها و رفتارهایی است که انسان را در مسیر شکوفایی استعداد روحی پیش می‌برد. از این تعریف پیداست که اخلاق بر معنویت استوار است. برخوردار نبودن از معنویت ممکن است اخلاق ظاهری و منفعت‌طلبانه را شکل دهد که بسیار شکننده و ناپایدار است؛ به‌طوری که شخص برای جلوگیری از تعرض دیگران به حریمش، یا برای این‌که او را مورد احترام و محبت قرار دهند، به دیگران تعرض نمی‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اخلاق به معنای خصلت‌ها و رفتارهایی است که انسان را در مسیر شکوفایی استعداد روحی پیش می‌برد. از این تعریف پیداست که اخلاق بر معنویت استوار است. برخوردار نبودن از معنویت ممکن است اخلاق ظاهری و منفعت‌طلبانه را شکل دهد که بسیار شکننده و ناپایدار است؛ به‌طوری که شخص برای جلوگیری از تعرض دیگران به حریمش، یا برای این‌که او را مورد احترام و محبت قرار دهند، به دیگران تعرض نمی‌کند و با احترام و محبت رفتار می‌کند. این نوع اخلاق هنگامی که طرفین به لحاظ قدرت برابر باشند، تحقق می‌یابد؛ اما اگر کسی دست برتر و قدرت بیشتر داشته باشد، به طوری که احتمال ندهد دیگران می‌توانند منافع او را به خطر اندازند، دیگر انگیزه‌ای برای رفتار اخلاقی باقی نمی‌ماند.
ریشه‌های اخلاق مبتنی بر معنویت، در خودسازی و تحول درونی است؛ زیرا خودسازی و تحول درونی دو پیامد مهم و سازنده دارد:
نخست این‌که تحول درونی، راهنما و «واعظ در درون» انسان را بیدار می‌کند و در نتیجه او را نسبت به تعالیم و تربیت‌های اولیای خدا نرم و پذیرا می‌سازد.[1] به این ترتیب معنویت «مایه اصلی رشد اخلاقی» به حساب می‌آید.[2]
دوم این‌که با معنویت، توکل و توجه به خدا دل‌ها «مستحکم و قوی» و «ساخت درونی محکم» می‌شود؛ در نتیجه می‌تواند به میدان «دیگر سازی» و «جهان سازی» وارد شود.[3]
راهنمای درونی، دلی است که با ایمان و تقوا پر دشده است و پذیرای هدایت‌های الهی است؛ دلی که در ارتباط با خدا و انس با او، لطف و صفا و نورانیت پیدا کرده و سخن خدا را درک می‌کند. راهنمای درون در انس با قرآن می‌بالد و آگاه‌تر می‌شود. ساخت درونی محکم نیز با ایمان و اقتدار حاصل از آن شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود؛ بنابراین معنویت، عناصر اصلی اخلاق را تأمین می‌کند. تحول درونی و خودسازی معنوی، انسان‌را برای زندگی اخلاقی آماده می‌سازد؛ به‌طوری که فارغ از منافعش و این که آیا دیگران می‌توانند به او آسیبی بزنند یا نه، نسبت به ارزش‌ها و رفتارهای اخلاقی ملتزم است.
اخلاق، به قلمرو زندگی فردی محدود نمی‌شود و دامنۀ آن‌را در روابط اجتماعی نیز می‌گسترد. فراتر از این از منظر، معنویت اسلامی یکی از مهم‌ترین فضایل اخلاقی دعوت دیگران به اخلاق و حرکت دادن جامعه به سمت ارزش‌های اخلاقی است. راهنمای درونی محکم، پایه‌های شکل‌گیری اخلاق فردی و پشتوانۀ تؤسعۀ اخلاق اجتماعی است. «انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه خود، کشور خود و زندگی خود، تحول ایجاد کند، باید این تحول را در خود آغاز کتد» و در خود «تحول درونی» به وجود آورد.[4] اما تحول درونی از کجا و چگونه آغاز می‌شود؟
«اولین و مهم‌ترین قدم خودسازی» این است که خود را با «نظر انتقادی» نگاه کنیم[5] و رفتارها و خصلت‌هایی را که با ارتباط با خدا هماهنگ نیست، تغییر دهیم. هر رفتاری که با ارتباط با خدا در تعارض باشد و انسان را از تسلیم محض خارج کند، گناه و سرکشی از ارتباط با خدا محسوب می‌شود. خود انتقادی یعنی این‌که با دقت خطاها و گناهان خود را ردیابی کنیم و انگیزه‌ها و ریشه‌های آن‌را از بین ببریم تا روح و قلب در ارتباط نزدیک با خداوند و روحانیت و نورانیت قرار بگیرد. گناه در تضاد با معنویت و پیوند با خداوند است و «روح را از روحانیت می‌اندازد» و «معنویت را در انسان ضعیف می‌کند.» نظر انتقادی به خود داشتن، ما را از غفلت بیرون می‌آورد و هوشیاری را که حقیقت تقواست، پدیدار می‌کند. با مراقبه و هوشیاری به تدریج تحول آغاز می‌شود و انسان به راهنمای درون و ساختم محکم درونی که زیربنای اخلاق است دست پیدا می‌کند.
گناه در حقیقت به‌کارگیری استعدادها، قدرت‌ها و نعمت‌های الهی است به صورتی که ارتباط با خدا را مخدوش سازد. سایر استعدادها و نیروها باید در مسیر شکوفایی استعداد روحی و ارتباط با خدا تعریف شوند. خداوند به وسیلۀ دین برای همۀ این موارد، برنامه‌ای تعریف کرده است. در موارد تعریف نشده هم دل مؤمن و پرهیزکار، راه درست را نسان خواهد داد. همۀ خصلت‌های بد گژروی استعدادهایی است که می‌تواند در مسیر معنوی شکوفا شود.
«فلسفه‌ی آفرینش انسان این است که آن استعدادهای برجسته مثبتِ مفید و ممتاز از لحاظ ارزش‌های الهی، با اختیار خود انسان و با مجاهدت انسانی، غلبه پیدا کند بر آن خصلت‌های حیوانیت و سبعیت، که اگر این غلبه پیدا شد، آن وقت همان استعدادهای حیوانی هم جهت‌گیری درستی پیدا خواهد کرد. روح تعرض و تطاول اگر چنان‌چه در خدمت تقوا قرار گرفت، از تعرض به حریم‌های مقدس (حریم‌های انسانی، حریم‌های اجتماعی، حریم‌های اخلاقی) جلوگیری خواهد کرد؛ در جهت درستی به کارخواهد افتاد. در قرآن و در اسلام به «قتال» امر شده است. قتال یعنی کشتن، یعنی مواجهه با کشتار؛ اما این قتال، استفاده بهینه از آن روحیه‌ای است که در انسان وجود دارد؛ در خدمت هدایت بشریت و در خدمت ساختن یک دنیای آباد و آزاد و متعالی به کار می‌رود. این قتال در واقع به معنای نابود کردن حجاب‌ها و موانع دستیابی انسان به قله‌های رفیع کرامت بشری و انسانی است.»[6]
در واقع استعداد قتال گاهی به شکل مجاهده با نفس، موانع درونی رشد معنوی را از میان می‌برد و گاهی به شکل قتال با پیشوایان کفر و مستکبران در جوامع بشری، موانع بیرونی رشد معنوی و شیاطین بیرونی را از میان برمی‌دارد. همین‌طور سایر رفتارها و خصلت‌های ناپسند، می‌تواند به شکلی پسندیده در مسیر رشد معنوی مؤثر باشد؛ برای نمونه حرص اگر به دنیا معطوف شود، بسیار ویران‌گر خواهدشد و حتی منشأ فساد در بین انسان‌ها می‌شود، اما اگر به مسائل معنوی روی آورد، به صورت سبقت و سرعت در کارهای خیر، خدمت به خلق و طاعت خداوند جلوه‌گر می‌شود. حقیقت این است که شیاطین، استعدادها و گرایش‌های متعالی انسان را به کژی می‌کشند و در نتیجه خصلت‌های زشت و رفتارهای نادرست پدید می‌آید.
در صورتی که نگاهمان را به هستۀ مرکزی اخلاق اسلامی متمرکز کنیم، خواهیم دید خودسازی به عنوان محور معنویت فردی، دارای ابعاد گوناگونی است، که خودسازی اخلاقی فقط یکی از جنبه‌های آن را تشکیل می‌دهد:
الف) خودسازی از لحاظ علمی و فکری؛
ب) خودسازی از لحاظ نیروی جسمانی؛
ج) خودسازی از لحاظ اصلاح اخلاقی؛
د) خودسازی از لحاظ معرفت دینی و عمل دینی؛
هـ) خودسازی از لحاظ کسب تجربه برای ساختن این کشور.[7]
این پنج محور در خودسازی مستقیما به رشد و پویایی معنوی ارتباط پیدا می‌کنند و با نگاه معنوی به نسبت دنیا و ابدیت توجیه می‌شوند. تحول درونی و خودسازی، در کنار تأمین زیرساخت‌های درونی اخلاق، زمینه‌های پیشرفت، تدین و سلامت جسمانی را نیز فرآهم می‌کند و از منظر معنوی، همه این‌ها در جهت تحقق حیاط طیبه، فرصت‌سازی برای رشد و شکوفایی معنوی، بهره‌برداری از نعمت‌ها و لذت‌های زندگی و در نتیجه شکرگزاری و درک وابستگی و بندگی در پیشگاه اوست.
از سوی دیگر، خود سازی همه‌جانبه، اهل معنویت را برای رویارویی با مستکبران توانمند می‌سازد تا شالودۀ ستم و فساد را از جوامع بشری برچینند و انسان‌ها را به ساحت حیات طیبه نزدیک کنند. در صحنۀ مبارزات اجتماعی و حرکت‌های جامعه‌ساز نیز گناه «انسان را از پا در می‌آورد.»[8] در حقیقت، ترس از مبارزه، نتیجۀ دوری از خداست؛ [9] همان‌ور که سستی و تنبلی در مجاهدت به علت ضعف معنوی است.[10] ضعف معنوی با نوعی اخلاق ستم‌پذیرانه همراه است و انسان را به ذلت می‌کشد.

پی‌نوشت:
[1]. خامنه‌ای، سیدعلی(بیانات مقام معظم رهبری)، 15/8/70.
[2]. همو، بیانات، 1/8/70.
[3]. همو، بیانات، 16/2/71.
[4]. همو، بیانات، 1/1/77.
[5]. همو، بیانات، 25/9/80.
[6]. همو، بیانات، 20/7/91.
[7]. همو، بیانات، 11/10/70.
[8]. همو، بیانات،28/10/75.
[9]. همو، بیانات، 16/2/71.
[10]. همو، بیانات،15/9/68.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: معنویت رهایی بخش، مظاهری سیف، نشر صهبای یقین، قم، 1393، ص 154.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.