ادعای نامه‌نگاری و سخن گفتن خدا با علی بن موفق !

  • 1394/10/26 - 09:28
اهل سنت از قول علی بن موفق نقل کرده‌اند که خداوند با او سخن گفته و به او نامه می‌نوشت! علی بن موفق می‌گوید: روزی برای گفتن اذان از خانه خارج شدم. در مسیر راه کاغذی را مشاهده کردم و برداشتم و دیدم در آن چنین نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن موفق! با وجود داشتن پروردگاری همچون من، از فقر می‌ترسی؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازجمله غلوهایی که حنابله و اهل حدیث در مورد علی بن موفق آورده‌اند این است که علی بن موفق می‌گوید: «روزی برای گفتن اذان از خانه خارج شدم. در مسیر راه کاغذی را مشاهده کردم. آن را برداشته و در مشت خود نگه داشتم. بعد از اذان و اقامه و خواندن نماز، کاغذ را باز کردم؛ در آن چنین نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن موفق! با وجود داشتن پروردگاری همچون من، از فقر می‌ترسی؟»[1]
و یا در مورد دیگری علی بن موفق می‌گوید: «روز جمعه هنگام خارج شدن از منزل، همسرم از من چیزی خواست. در حالی‌که ناراحت بودم، از منزل خارج شدم. ناگهان هاتفی صدا زد: ای علی بن موفق! با وجود داشتن پروردگاری همچون من، ناراحتی؟»[2]
این مطالب که برای بالا بردن و مهم جلوه دادن او ساخته شده است و به خودش نسبت داده‌اند، مطالب غیر واقعی بوده، و دروغ بودن آن از خود عبارت پیداست؛ مثلاً در مورد اول ادعا شده خداوند مطلبی را بر روی کاغذ نوشته و آن را در مسیر راهِ علی بن موفق قرار داده و او آن را برداشته، دست خط خداوند را دیده و خداوند او را دلداری داده و فرموده تا من را داری از فقر، نترس؛ و یا در مورد بعد، مانند حضرت موسی به طور مستقیم از طرف خداوند مورد خطاب واقع شده، و خداوند او را در مورد سخن زَنش دلداری می‌دهد.
این اباطیل را که پر از بهتان است، چگونه باید پذیرفت؟
آیا به صرف این‌که عالمی چیزی را گفته است، اگر ثابت شود، خود او گفته، باید بپذیریم؟
بر طبق سخن خداوند که فرموده است: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللهِ.[توبه/31] اينان (یهودیان و مسیحیان) دانشمندان و راهبان خود را به جاى خدا به الوهيّت گرفتند.» و مکالمه‌ای که در این زمینه بین عدی بن حاتم و پیامبر گرامی اسلام درگرفت، که وقتی عدی، این آیه را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنید، و اعتراض نمود که ما عالمان دینمان را نمی‌پرستیدیم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همین‌که هر چه می‌گفتند می‌پذیرفتید، گرچه خلاف حکم خداوند باشد، پرستیدن آنان به حساب می‌آید.[3]
چرا هر چیزی که از قول یک عالم، در فضیلت خودش نقل شده، حتی خلاف عقل و خلاف دین باشد، باید پذیرفته شود؟ پذیرش این مسائل، مانند پرستشی است که خداوند در سوره توبه آورده است.
آنان که تعصب شدیدی در مورد مسئله قدیم بودن قرآن دارند، در این مورد چه می‌گویند؟ زیرا طبق ادعای علی بن موفق، این نوشته، کلام و نوشته خداوند است. آیا معتقدند که این نامه که به دست علی بن موفق رسیده است، هم قدیم است، و هر که قدیم بودن آن را نپذیرد، کافر است و جهنمی خواهد شد؟

پی‌نوشت:
[1]. «قال علي بن الموفق: خرجت يوماً لأؤذن فأصبت قرطاساً، فأخذته ووضعته في كمي. فأذنت وأقمت وصليت. فلما صليت، قرأته فإذا فيه مكتوب، بسم الله الرحمن الرحيم، يا علي بن الموفق! تخاف الفقر وأنا ربك.» تاریخ بغداد، ابوبکر بغدادی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1417ق، ج12، ص111.
[2]. «قال علي بن الموفق: خرجت يوم الجمعه الی الرواح، فسألتنی اهلی حاجة. فخرجت و انا مغموم بها، فهتف بی هاتف: يا ابن الموفق! تحزن وأنا لك.» حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، بیروت: دارالفکر، ج10، ص312.
[3]. «عن عدى بن حاتم قال: "أتيت النبي صلى الله عليه و سلم وفى عنقي صليب من ذهب، فقال: يا عدى اطرح عنك هذا الوثن، وسمعته يقرأ في سورة براءة: (اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أرباباً من دون الله)، قال: أما إنهم لم يكونوا يعبدونهم، ولكنهم كانوا إذا أحلوا لهم شيئاً استحلوه، وإذا حرموا عليهم شيئاً حرموه".» سنن الترمذی، ترمذی، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1403ق، ج4، ص341.
« عن عدى بن حاتم رضي الله عنه قال أتيت النبي صلى الله عليه و سلم وفي عنقي صليب من ذهب، قال فسمعته يقول: (اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أرباباً من دون الله). قال: قلت يا رسول الله! انهم لم يكونوا يعبدونهم. قال: أجل ولكن يحلون لهم ما حرم الله، فيستحلونه ويحرمون عليهم ما أحل الله، فيحرمونه؛ فتلك عبادتهم لهم.» سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج10، ص116.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.