پیرایش احادیث برای احترام به خلفا، روش صحیح بخاری

  • 1394/08/09 - 09:12
بخاری این کار را بدان خاطر انجام داد، که معاویه و یزید از خلفای مسلمین به شمار آیند و به نظر او عامه مردم نباید این سخن عبدالرحمان را در حق آنها بشنوند که: «آنها خلافت را پادشاهی کرده‌اند تا هرگاه پادشاهی بمیرد، پادشاه دیگری جانشین او گردد!» او همچنین روایت «ام المؤمنین عایشه» درباره مروان را نیز حذف نمود. زیرا مروان خلیفه مسلمانان شده بود و بخاری یادآوری چیزی را که باعث...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در سال‌های آخر عمر معاویه، هنگامی که وی به دنبال گرفتن بیعت برای یزید بود؛ مروان بن حکم که از طرف معاویه حاکم مدینه بود، در مسجد پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنرانی کرد و گفت: «فقام مروان فیهم وقال إن أمیرالمؤمنین قد اختار لکم فلم یأل وقد استخلف ابنه یزید به عده. فقام عبدالرحمن بن أبی بکر. فقال: کذبت والله یا مروان وکذب معاویة. ما الخیر أردتما لأمة محمد ولکنکم تریدون أن تجعلوها هرقلیة کلما مات هرقل قام هرقل. فقال مروان: هذا الذی أنزل الله فیه (والذی قال لوالدیه أف لکما) الآیة. فسمعت عائشة مقالته فقامت من وراء الحجاب وقالت: یا مروان! یا مروان! فأنصت الناس. وأقبل مروان به وجهه، فقالت: أنت القائل لعبدالرحمن أنه نزل فیه القرآن، کذبت والله، ما هو ولکنه فلان بن فلان ولکنک أنت فضض من لعنة نبی الله. [1] امیرالمؤمنین معاویه همیشه خیر شما را خواسته و درباره شما کوتاهی ننموده و اکنون نیز پسرش یزید را جانشین پس از خود قرار داده است. «عبدالرحمان بن ابی‌بکر» که به شدت با بیعت یزید مخالفت می‌کرد، برخاست و گفت: ای مروان! به خدا سوگند دروغ گفتی، معاویه نیز دروغ گفته، شما هیچ خیری برای امت محمّد نخواستید، بلکه شما می‌خواهید آن را به روش پادشاهان روم درآورید، که هرگاه پادشاهی بمیرد، پادشاه دیگری جانشین او گردد! مروان که چنین دید، گفت: این همان کسی است که خداوند این آیه را درباره او نازل فرموده: «والّذی قال لوالدیه افٍّ لکما. [احقاف/١٧] کسی که به والدین خود گفت: اف بر شما باد». عایشه سخن مروان را از پس پرده شنید و برخاست، و گفت: مروان! مروان! مردم به یکباره خاموش شدند و مروان رو به سوی او کرد و عایشه گفت: تویی که به عبدالرحمان می‌گویی این آیه قرآن درباره او نازل شده است؟ به خدا سوگند، دروغ گفتی، این آن نیست، بلکه فلان بن فلان است. ولی تو خودت پاره‌ای از لعنت خدایی.»
بخاری نیز این حدیث را در صحیح خود آورده و می‌گوید: «کان مروان علی الحجاز استعمله معاویة فخطب فجعل یذکر یزید بن معاویة لکی یبایع له بعد أبیه فقال له عبد الرحمن بن أبی بکر شیئاً. فقال: خذوه. فدخل بیت عائشة. فلم یقدروا علیه. فقال مروان: ان هذا الذی انزل الله فیه والذی قال لوالدیه أف لکما أتعداننی. فقالت عائشة من وراء الحجاب: ما انزل الله فینا شیئاً من القرآن، الا ان الله انزل عذری. [2] مروان که از سوی معاویه حاکم حجاز بود، سخنرانی کرد و به تمجید از یزید پرداخت تا برای پس از معاویه، با او بیعت نمایند. عبدالرحمان بن ابی‌بکر به او چیزی گفت و وی دستور داد او را بگیرند. که به درون خانه عایشه رفت و به او دست نیافتند. لذا مروان گفت: این همان کسی است که خداوند این آیه را درباره‌اش نازل فرموده: «و الّذی قال لوالدیه افّ لکما» و عایشه از پس پرده گفت: خداوند درباره ما چیزی از قرآن نازل نفرموده، مگر عذر و بی‌گناهی مرا.»
بخاری متن سخنان «عبدالرحمان بن ابی‌بکر» را که گفت: «شما می‌خواهید آن را به روش پادشاهان روم درآورید ...» حذف کرده و آن را به جمله: «چیزی گفت.» تبدیل کرده است. و نیز، روایت «ام المؤمنین عایشه» در حق مروان را به کلی حذف کرده است، در حالی که «ابن حجر» مشروح آن را در «فتح الباری»، [3] شرح صحیح بخاری، آورده است و در عبارت برخی چنین است که: «ولکن رسول الله صلی الله علیه وآله لعن ابامروان و مروان فی صلبه، فمروان قصص من لعنة الله عزوجل. [4] ولی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پدر مروان را لعنت فرمود و مروان در صلب او بود.»
بخاری این کار را بدان خاطر انجام داد، که معاویه و یزید از خلفای مسلمین به شمار آیند و به نظر او عامه مردم نباید این سخن عبدالرحمان را در حق آنها بشنوند که: «آنها خلافت را پادشاهی کرده‌اند تا هرگاه پادشاهی بمیرد، پادشاه دیگری جانشین او گردد!»
او همچنین روایت «ام المؤمنین عایشه» درباره مروان را نیز حذف نمود. زیرا مروان خلیفه مسلمانان شده بود و بخاری یادآوری چیزی را که باعث ننگ او گردد، شایسته نمی‌دید! این روش امام بخاری در صحیح خویش است؛ او هرچه را که مایه عار و ننگ خلفا و حکام به حساب آید، در هر حدیثی که آمده باشد، آن را حذف کرده است. بدین خاطر در بین اهل سنت، کتاب او، پس از قرآن، صحیح‌ترین کتاب‌ها دانسته شده است و خود او را امام اهل حدیث به شمار آورده‌اند.

پی‌نوشت:
[1]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارصادر للطباعة والنشر، 1386 ق، ج 3، ص 507، حوادث سال 56 هجری.
[2]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1401 ق، ج 6، ص 42
[3]. فتح الباری، ابن حجر، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج 8، ص 443
الاستیعاب، ابن عبدالبر، بیروت: دارالجیل، 1412 ق، ج 1، ص 360، ترجمه حکم بن ابی العاص.
اسدالغابه، ابن اثیر، بیروت: دار الکتاب العربی، ج 2، ص 34، ترجمه حکم بن ابی العاص.
الاصابه، ابن حجر، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1415 ق، ج 2، ص 92، ترجمه حکم بن ابی العاص.
[4]. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج٤، ص٤٨١.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.