کیفیت و کمیت راه در مکتب کوئلیو

  • 1394/07/22 - 08:37
رسیدن به هدف در مکتب پائولو کوئلیو را در دو نگاه کمّی و کیفی می‌توان بررسی کرد. مراد از کمیت، میزان لذت و مراد از کیفیت، نوع لذت است. از نظر کمیت، کلام پائولو مطابق خواستۀ فطری همۀ انسان‌هاست. پائولو نیز معتقد است باید در پی لذت بی‌حد و مرز بود و وجود انسان این‌گونه است که معنا می‌یابد. اما در کنار اهمیت کمِّی اهداف، کیفیت هدف‌ها نیز بسیار مهم است. هرچند پائولو، پی‌گیری...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رسیدن به هدف در مکتب پائولو کوئلیو را در دو نگاه کمّی و کیفی می‌توان بررسی کرد. مراد از کمیت، میزان لذت و مراد از کیفیت، نوع لذت است. از نظر کمیت، کلام پائولو مطابق خواستۀ فطری همۀ انسان‌هاست. پائولو نیز معتقد است باید در پی لذت بی‌حد و مرز بود و وجود انسان این‌گونه است که معنا می‌یابد.[۱]
اما در کنار اهمیت کمِّی اهداف، کیفیت هدف‌ها نیز بسیار مهم است. هرچند پائولو پی‌گیری رؤیا، عاشقی، رقص، دعا، سکس، موسیقی و شادی را نیایش خدا، دیدار و اتحاد با او و راه رسیدن به خدا نامیده، ولی بیشترین تأکید پائولو در مکتب معنویش، پی‌گیری‌های آرزوهای شخصی است. تنها پی‌گیری این آرزوها اهمیت دارد تا هنگامی که کام نفس در کام‌جویی رسیدن به رؤیاها شیرین شود در این مسیر دیگر نوع آرزوها و سمت و سوی آن چندان مهم نیست و هیچ اشکالی ندارد که آرزوها کاملا زمینی و شهوانی باشند. پائولو اهداف ساحره پورتوپلو را این‌گونه می‌نگارد: «دلش می‌خواست زندگی کند، برقصد، عشق بورزد، به سفر برود، مردم را دور خودش جمع کند و نشان دهد چقدر داناست، استعدادهایش را به رخشان بکشد، همسایه‌ها را آزار بدهد، از مبتذل‌ترین بخش وجود ما سوء استفاده کند...، هر چند سعی داشت جلای از معنویت به کارهایش دهد.»[۲] اهداف ماریا، قهرمان یازده دقیقه یا همان کیمیاگر۲ نیز در همین جهت است: «رقصیدن، یادگرفتن زبان فرانسوی، کارکردن به عنوان روسپی در رستوران، عاشق مردان شدن،[۳] ستاره شدن، ازدواج با مردی ثروتمند،[۴] پولدار شدن، خریدن مزرعه، یا رفتن به سوئیس.»[۵]
شادی و رضایتمندی نیز از دیگر اهداف زندگی در این مکتب‌اند.[۶] پائولو لذت دنیوی را نیز از اهداف زندگی سالکانه می‌داند. در نظر او، نباید لذت‌های این دنیا به بهانۀ زندگی در دنیایی دیگر از دست داد. او استدلال می‌کند که این دنیا نیز برکتی از سوی خداوند است و باید از شادی‌های آن لذت بریم.[۷] به نظر او، عیسی نیز آمده است تا بگوید در شادی و زندگی شادمانه خطایی نیست. از این رو، به منزله نخستین معجزه، آب را به شراب تبدیل می‌کند تا او نیز بر طبل شادی ما کوفته باشد.[۸] ترویج رقص، مباح بودن شراب نوشی، ترویج موسیقی و لذت بردن از آن و بها دادن به سکس و جاذبه‌های آن بر دلیل‌های جهت‌گیری به سوی لذت‌های دنیوی در این مکتب افزوده است.
بررسی و نقد:
به نظر می‌رسد از چند نکته در زمینۀ هدف راه معنویت غفلت شده است:
- هرچند پائولو در نگاهش به عشق، رقص، شادی، دعا و سکس، گفته که این امور راهی برای رسیدن به خدا هستند، در عمل، وی به لذت‌های دنیا و آرزوهای دنیوی دل‌خوش کرده و مقصد را در همین دنیا جسته است. دل‌خوش کردن به لذت‌های دنیوی، مانعی بزرگ برای رسیدن به ذات الهی است که خود نشان از کوتاهی همت دارد.
گرچه دنیا پر است از نعمت‌های خداوند، حواس عارف به لذت‌های دنیا پرت نمی‌شود. اگر عاشق در جمعی باشد که معشوق نیز نشسته و روی پوشانده و گاه در خلوت حجاب از چهره می‌گشاید و به عاشقش می‌نگرد و محبت می‌کند، در این لحظه عاشق به اوج می‌رسد و نمی‌تواند به سفرۀ رنگارنگ نگاه کند. پائولو نیز خود اعتراف می‌کند: «اما نباید یادمان برود که زندگی از لذت‌های کوچک ساخته شده است. این لذت‌ها در کنار ما گذاشته شده‌اند تا ما را تشویق کنند؛ ما را در جست‌وجویمان همراهی کنند و لحظه‌های استراحتی در نبردهای روزانه‌مان تأمین کنند».[۹] او در جایی دیگر می‌گوید: «می‌توانیم از همۀ نعمت‌هایی که طبیعت سخاوتمندانه در اختیارمان قرار داده است لذت ببریم، اما باید به یاد داشته باشیم كه هم‌چنان به راهمان ادامه دهیم.»[۱۰] شیرین شدن کام به لذت‌های دنیا و سرمستی از آن، نفس را به این لذت‌ها عادت می‌دهد. آن‌گاه بر خودش نیز مشتبه می‌شود که این‌ها اصیل‌اند. یک مکتب معنوی، پیوسته باید به سالکانش هشدار دهد که در این دام نیفتند و تنها برای کسب توان ادامۀ مسیر، از دنیا توشه بردارند. هرچند در قرآن حال خودش بهشتیان، شادمان و سرور توصیف شده است،[۱۱] دربارۀ شادی دنیا که مستی و فریفته شدن را در پی دارد، هشدار داده شده است.[۱۲] غم و اندوه نیز هرچند مجازات دوزخیان است، گاه پسندیده است. مؤمن هرچند در سلوک مؤمنانۀ خود خندان و گشاده‌روست، اندوه از یاد مرگ و محزون بودن از دوری از خدا و یادآوری فقر و بار گناهان، وسیله‌های نجات و مسیرهای سلوک‌اند.
البته دنیا و آخرت دو جهت متضاد نیستند که مسیر آن‌ها لزوما مخالف یکدیگر باشد. اسلام نمی‌گوید یا باید زندگی مادی داشت، یا زندگی معنوی. دنیا خود پلی برای رسیدن به جهان معنوی است. انسان ابعادی گوناگون دارد که همۀ آن‌ها با هم مرتبطند. انسان آن‌گاه کامل می‌شود که در همۀ این ابعاد پیش برود و به رشد در یک جهت بسنده نکند.[۱۳]
- هدف در آیین معنوی حقیقی، رسیدن انسان به مرزهای تعالی بی‌نهایت است. در این راه، حالت‌های معنوی هیچ‌یک هدف نیستند و تنها عوارضی هستند که با راه معنویت همراه‌اند. هدف از جست‌وجوی معنوی، بهجت و نشاط عارفانه نیست و این لذت و نشاط، خود اگر هدف قرار گیرد، سالک از مسیر راستینش دور شده است. در این راه، هدف، رسیدن و قرب به خدای بی‌همتا در صفات است. هدف از معنویت این است که انسان تجلی دهنده و خلیفۀ خداوند در زمین باشد. پائولو خود نیز به این مهم اعتراف کرده است.[۱۴]
- اصل نخست زندگی معنوی، رهایی از خود است. سالک باید از خود دور شود تا در بی‌نهایت فانی گردد. در مکتب معنوی پائولو، فرد تنها برای رسیدن به آرزوهای شخصی می‌کوشد و این بازگشت به خود است. عارف باید به درجه‌ای برسد که خودش را فراموش کند و یک‌سره اشتیاق داشته باشد به وجود بی‌کرانۀ هستی بپیوندد. از این‌رو، در عرفان اسلامی از آرزوسرایی‌های دنیوی نهی شده است و راهبران این طریقت بر سالکان خود از طولانی شدن آرزوهایشان در دنیا هراسناک‌اند.[۱۵] در این مکتب، اگر آرزویی هست، رسیدن به مقام قرب الهی است و راه آن نیز اخلاص است. امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «من اخلص بلغ الآمال.[۱۶] کسی که اخلاص ورزد، به آرزوها می‌رسد».
- برآوردن نیازهای دنیوی و تأمین آرامش روحی در دنیا دلیل بر حقانیت نیست. هدف در آیین‌های معنوی خودساخته، رسیدن به قدرت و مقام و ثروت و شادی در زندگی چندروزۀ دنیاست. برآوردن این نیازها، دلیل حقانیت نخواهد بود. ابلیس نیز قدرت برآوردن این امور را دارد و این دلیل حقانیت او نیست. مرتاض هندی نیز به سبب سختی‌هایی که به روحش می‌دهد، قدرت‌های خاصی می‌یابد و چه بسا بتواند بسیاری از مشکلات دنیایی مراجعه کنندگان را حل کند، اما این دلیل آن نیست که خداوند به راستی از انسان‌ها چنین زندگی‌ای را خواسته باشد. دست یافتن به آرامش روان نیز ممکن است با تمرین‌هایی ویژه حاصل شود، اما باید دید این تمرین‌ها چه بهایی دارد. رسیدن به آرامش به بهای خاموش شدن فطرت و از یاد بردن مرگ، تجارتی سودمند نیست.
کارهایی پیش پاافتاده که مدعیان معنویت، آن‌ها را دلیل حقانیت خویش می‌دانند، در واقع دلیل آن است که اینان طعم زندگی معنوی را نچشیده‌اند. جالب این‌که پائولو نیز خود از زبان ابوسعید ابوالخیر می‌گوید: «مرغابیان نیز بر آب راه می‌روند؛ پرندگان نیز می‌توانند پرواز کنند؛ و شیطان می‌تواند در ثانیه‌ای از شرق به غرب برود. در این کارها، هیچ افتخاری نیست.؛[۱۷]
- از آن‌جاکه پائولو در جهان‌بینی خود چندان نظری به جهان آخرت و سرای پایداری که دار نعمت‌های جاودان است ندارد، باید در همین دنیا راهی برای لذت بردن انسان‌ها بیابد. سالکان ادیان الهی هرگاه در راه احساس رنجوری و خستگی کنند، یاد وصل در جهان دیگر، کام تلخشان را شیرین می‌کند، اما معنویت در مکتب پائولو از چنین شیرینی‌ و لذتی بی‌بهره است.

پی‌نوشت:
[۱]. ساحره پورتوبلو، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، ۱۳۸۶، ص ۲۶.
[۲]. همان، ص ۲۲.
[۳]. کیمیاگر۲، پائولو کوئلیو، ترجمه آیسل برزگر جلیلی مقام، شیرین، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۷۶.
[۴]. همان، ص ۵۴.
[۵]. یازده دقیقه، پائولو کوئلیو، ترجمه کیومرث پارسایی، نشر نی، تهران، ۱۳۸۵، ص ۲۷۵.
[۶]. چون رود جاری باش، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، ۱۳۸۶، ص ۱۷۱.
[۷]. همان، ص ۲۶۸.
[۸]. همان، ص ۲۶۸، ۲۶۹.
[۹]. مکتوب، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، ۱۳۸۵، ص ۵۴.
[۱۰]. چون رود جاری باش، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، ۱۳۸۶ ص ۴۶.
[۱۱]. رعد/۳۶ ؛ آل عمران/ ۱۷۰؛ دهر/ ۱۱.
[۱۲]. انعام/ ۴۴؛ انشقاق/ ۱۳؛ قصص/ ۷۶؛ غافر/ ۷۵؛ حدید/۲۳.
[۱۳]. در جست‌وجوی عرفان اسلامی، محمد تقی مصباح یزدی، موسسه امام خمینی(رحمه‌الله)، قم، ۱۳۸۸، ص ۱۵۷.
[۱۴]. بریدا، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، کارون، تهران، ۱۳۸۳، ص ۳۰۵.
[۱۵]. الکافی، کلینی، محمدبن یعقوب، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵، ج ۸، ص ۵۸.
[۱۶]. غررالحکم و درر الکلم، عبدالواحدبن‌محمد تمیمی آمدی، تصحیح مهدی رجایی، دارالکتب الاسلامیه، قم، ۱۴۱۰، ص ۵۷۵.
[۱۷]. قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، ۱۳۸۷، ص ۱۳۰.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: شریعت رؤیا، حامد حسینیان، نشر موسسه امام خمینی(رحمه‌الله)، قم، ص ۴۱۸.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.