نقد سخن پائولو کوئلیو پیرامون نبوت انبیاء

  • 1394/06/15 - 08:38
اگر منظور از رؤیا هوای نفس باشد، نه‌تنها دلیلی نداریم که این رؤیا مقصد انسان است، بلکه شناخت خدا انسان را رهنمون می‌شود که او انسان را برای دور شدن از خود و نزدیک شدن به خدا آفریده است. اما اگر منظور از رؤیا، رؤیای وصال خداوند و نزدیک شدن به کمال بی‌نهایت او باشد، پس لازم است خداوند، خود، راه را بر بندگانش بنماید. از سویی با وجود کاستی‌های علم و عقل...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سنگ‌بنای مکتب معنوی پائولو، تحقق بخشیدن به افسانه‌ها و آرزوهای شخصی است. یگانه راه آدمی برای رسیدن به آرامش، این است که در پی رؤیاهای خود باشد و یگانه وظیفۀ او، تحقق بخشیدن به افسانه‌هایش است.[1] حال که تنها وظیفۀ زندگی، پیگیری افسانه‌های شخصی است، به وحی و خبرهای غیبی هیچ نیاز نخواهد بود. هر انسانی خود و آرزوهایش را می‌شناسد و این زندگی ماست که ما را به افسانه‌هایمان نزدیک می‌کند.[2] در چنین مسیری هرکس اسرار راه خود را می‌داند و اسراری فراتر از آن‌چه در ذهن شخص است وجود ندارد که استادی بخواهد آن را بیاموزد. سالک، خود همه‌چیز را می‌داند.[3] باید گفت: «چیزی برای آموختن وجود ندارد؛ چون آدم نمی‌تواند به همان روشی که ریاضیات را فرا گرفته، ایمان را منتقل کند. راز ایمان را بپذیر؛ کیهان خودش را آشکار خواهد کرد».[4]
در نگاه پائولو برای تنها مقصد، یعنی رسیدن به رؤیاهای شخصی، به پیامبر هیچ نیازی نیست و هرکس پیامبر دل خویش است و راه را خود کشف می‌کند. تنها کافی است به ندای درون، دل سپرد و از نشانه‌های راه درس آموخت. زندگی هرچه برای رسیدن به رؤیا لازم باشد، خود آموزش خواهد داد. درست است که «خدا هرگز فرزندانش را رها نمی‌کند، لیکن برنامه‌های او نامشخص است و راه را بر پایۀ گام‌های ما شکل می‌دهد.»[5] «رزم‌آور نور می‌داند که راه را خود باید کشف کند».[6] «و سالک در سنت جادوی خورشید باید بیاموزد که خود، همه‌چیز را بیاموزد.»[7] حتی بریدا، وقتی از ویکای ساحره می‌خواهد شیوۀ بیدار کردن نیروی جنسی را به وی بیاموزد، می‌گوید: خودت آن را کشف خواهی کرد.[8]

تنها چیزی که ممکن است در مسیرش به فراگیری آن نیازمند باشد، راه تحقق بخشیدن به رؤیاهای خویش است. اما سالک باید بداند هنگامی که در مسیر افسانه‌هایش گام بردارد، هرچه لازم باشد، زندگی به او خواهد آموخت و پیش از راه، به آموزش نیاز ندارد.[9] نهایت چیزی که انسان به‌منزلۀ ابزار شناخت به آن نیاز دارد، عطیه است. عطیه همان استعداد الهی است که خداوند در وجود هر شخصی نهان کرده است تا جهان را تفسیر کند.[10] این ابزار نیز همگانی است و چنان نیست که تنها شماری خاص از آن بهره‌مند باشند.
بررسی و نقدِ «هرانسانی رؤیای خود را می‌شناسد و هرچه را برای رسیدن به آن لازم داشته باشد، خود فراخواهد گرفت. پس به نبوت نیازی ندارد!»
1. اگر منظور از رؤیا هوای نفس باشد، نه‌تنها دلیلی نداریم که این رؤیا مقصد انسان است، بلکه شناخت خدا انسان را رهنمون می‌شود که او انسان را برای دور شدن از خود و نزدیک شدن به خدا آفریده است. اما اگر منظور از رؤیا، رؤیای وصال خداوند و نزدیک شدن به کمال بی‌نهایت او باشد، پس لازم است خداوند، خود، راه را بر بندگانش بنماید.
2. با وجود کاستی‌های علم و عقل، وظیفه شناخت راه نمی‌تواند بر دوش انسان قرار گرفته باشد. خداوند حکیم با وجود این کاستی‌ها، وحی را مددکار انسان خواهد فرستاد. برخی از کاستی‌های علم و عقل چنین است:
- علم بشری، توان پاسخ‌گویی به همۀ پرسش‌های بشر را ندارد و چه بسا در نادانسته‌ها نکاتی باشد که برای حیات انسان ضروری است.
- تنها برخورداری از ابزار، تضمین کنندۀ کاربرد شایستۀ آن نیست. علم سرعت دارد، ولی جهت دهی نمی‌کند. علم گاه دور خود می‌چرخد؛ یعنی امروز چیزی اختراع می‌کند و فردا برای از بین بردن اثر آن می‌کوشد.
- سپردن زندگی امروز بشر به دست علم، موجب بحران‌آفرینی شده است نمونه‌هایی از این بحران را می‌توان در این امور دید: پوچ‌گرایی و احساس اضطراب و تنهایی، خستگی روحی و احساس خلأ معنوی، تبدیل شدن انسان به ماشین، و افزایش تبهکاری.
- عقل می‌تواند اصول کلی ارزش‌های اخلاقی را دریابد. ولی در ارائۀ راهکارهای جزئی توانایی ندارد.
- درست است که عقل گاه پس از مشخص شدن جهات مصالح، به حکمت برخی از احکام شرعی پی‌می‌برد، ولی از جعل اولیۀ آن عاجز است.
- عقل و علم گاه در پاره‌ای از مسائل آن‌قدر دیر به نتیجه می‌رسند که اگر قرار بود بشر خود به آن نتایج برسد، خسارت‌های بسیار می‌دید.
- جهل آدمی بسیار فزون‌تر از علم اوست. امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی، باز بسیاری از مسائل علمی بی‌پاسخ مانده‌اند.

پی‌نوشت:
[1]. کیمیاگر، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1388، ص 40.
[2]. کوه پنجم، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1383، ص 12.
[3]. کیمیاگر، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1388، ص 165.
[4]. مکتوب، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1385، ص 159.
[5]. راهنمایی رزم‌آور نور، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1388، ص 47.
[6]. همان، ص 80.
[7]. بریدا، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، کارون، تهران، 1383، ص 330.
[8]. همان، ص 198.
[9]. کیمیاگر، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1388، ص 172.
[10]. بریدا، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، کارون، تهران، 1383، ص 305.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به کتاب: شریعت رؤیا، حامد حسینیان، نشر موسسه امام خمینی، قم، 1393، ص 225.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.