معرفی اجمالی آیین‌‏های عرفانی نوظهور هندی

  • 1394/03/31 - 18:47
عرفان‌‏های هندی در یک دسته‏‌بندی به عرفان‌‏های باستانی و عرفان‌‏های جدید تقسیم می‏‌شود. در میان عرفان‌‏های باستانی آیین ودا، برهمنیسم، جین، بودا و منتره قابل ذکر هستند. آیین‌‏های عرفانی نوظهور هندی نیز شامل انواع یوگا، اشو، سای‌‏بابا، رام الله، کریشنا مورتی، یوگاناندا، و دالایی لاما می‌‏شود. یوگا هرچند دارای سابقه هزاران سالانه است، به جهت رویکرد جدید...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عرفان‌‏های هندی در یک دسته‏‌بندی به عرفان‌‏های باستانی و عرفان‌‏های جدید تقسیم می‏‌شود. در میان عرفان‌‏های باستانی آیین ودا، برهمنیسم، جین، بودا و منتره قابل ذکر هستند. آیین‌‏های عرفانی نوظهور هندی نیز شامل انواع یوگا، اشو، سای‌‏بابا، رام الله، کریشنا مورتی، یوگاناندا، و دالایی لاما می‌‏شود.

- یوگا؛ یوگا هرچند دارای سابقه هزاران سالانه است، به جهت رویکرد جدید و بازتولید نوین آن، می‌‏تواند مورد مداقه قرار گیرد. سیستم معنوی یوگا دارای انواع گوناگونی است: منتره یوگا مربوط به راهبه‌‏هایی است که در معبدهای تبتی به خواندن اوراد مشغول هستند. اساس این شبه‏‌آیین‏ بر بصیرت و آگاهی درونی است که با بیان اصوات و کلمات به دست می‌‏آید. کرمه یوگا بر اساس تفکر شکل گرفته است. بر اساس این تفکر آرامش و سکوت و نیز بی‏‌برنامگی و بی‏‌نظمی، مهم‏‌ترین راه‏‌های کسب معنویّت است. بهکتی یوگا به تمرکز بر مفهوم ماورایی تکیه دارد و برخی به اشتباه آن را یوگای عبادت می‌‏خوانند درحالی که از عبادت در آن خبری نیست. در یوگای پاتانچلی هشت مرحله شمرده شده است که یوگیست باید یک به یک آن‌‏ها  را طی کند. در سیستم یوگا برای کالبد انسان، بدن‏‌ها نادی‌‏ها و چاکراهایی ترسیم می‌‏شود که می‏‌تواند انرژی‌زایی کرده، معنویّت را بارور سازد.[1]

- اشو؛ شخصیتی است هندی که گسترش تعالیم خود را مرهون آمریکاست. او که هیچ‌‏گاه کتابی ننوشت بیش از هفت‌‏هزار سخنرانی داشت. تمام تعالیم او در این سخنرانی‌‏ها بیان شده‏‌اند. او دارای شخصیتی شهوت‌ران، متکبر و مغرور بود و خود را هم‏‌طراز و یا بالاتر از مسیح می‌‏دانست. اصول اصلی تعالیم او را عشق، سم بودن نفس، نفی ذهن، درون‌‏گرایی، مراقبه و چاکراها تشکیل می‌‏دهند. او از مسیر این تعالیم‏ به رابطۀ مرد و زن پل زد و توانست آزادی جنسی را در اردوگاهش رواج دهد. بسیاری علت اخراج او را از آمریکا مسائل جنسی و فسادهای اخلاقی وی می‌‏دانند. این مشکلات و مشکلات دیگر باعث شد تا بیست و یک کشور جهان از پذیرش وی سر باز زنند و او به ناچار به هندوستان برگردد.[2] دربارۀ علت مرگ او نیز اختلافاتی وجود دارد. او خود تلاش می‏‌کند تا علت مرگش را سرطان استخوان معرّفی کند، اما علایم بیماری او بیش‏تر شبیه به بیماری‏‌هایی چون ایدز بود تا سرطان.[3] خدا در تعالیم او جای ویژه‌‏ای ندارد و هراز گاهی به نوعی با موضوع خداشناسی برخورد می‌‏کند. گاهی خدا در نظر او یک تجربۀ ساده است.[4] گاهی بحث درباره خدا را بی‌مفهوم می‌‏پندارد[5] و گاهی نیز به خود خدایی دست می‏‌یازد.[6]

- سای‏‌بابا؛ سوامی ساتیا سای‏‌بابا شخصیتی است که خود را تناسخ یافتۀ سای‏‌بابای شیردی می‏‌داند. وی که به تردستی و معجزات مشهور است توانست بسیاری را گرد خود جمع کند. او نیز مانند دیگر ادیان هندی به تناسخ و کارما معتقد است. هر چند تلاش دارد تا تعالیم خود را با خدا همراه سازد اما خدایی که او می‌‏سازد مانند خدایان دیگری است که پندار بشر ساخته است. او گاهی رفتار صحیح انسان را خدا قلمداد می‌‏کند [7] و گاه بر این باور است که انسان‏‌ها خود خدای خویش‏‌اند. از دیگر تعالیم او توجه به عالم درون است. وی بر این باور است که اگر بر ذهن خود چیره شویم و درون خویش را به تسخیر درآوریم می‏‌توانیم کوه‌‏ها را نیز به حرکت واداریم.[8]

- رام الله؛ این فرقه نیز کاملاً به مبانی آیین‌‏های هندی به‏‌ویژه تفکرات یوگا پایبند است. چاکراها و نیروهای درونی نیز از مهم‌‏ترین تعالیم آن‏‌ها به شمار می‌‏رود. عشق و عشق‌ورزی نیز در این فرقه مورد تأکید قرار می‌‏گیرد. از احترامات شدید رام‌‏الله نسبت به مسیح؟ می‌‏توان تأثیرات مسیحیت را در این فرقه استنباط کرد.[9]

- کریشنا مورتی؛ اساس باورهای مورتی را تناسخ، کرمه، یوگا و اندیشه‌‏های روان‌‏شناختی تشکیل می‏‌دهد. کریشنا که برهمن زاده است، به خودشناسی و آزادی درون معتقد است. او بر این باور است که درون یکایک عالمیان، رستاخیزی بزرگ همراه با صلح برپاست. او خودشناسی را موجب کم شدن آلام و رنج‌‏های روحی می‌‏دانست.[10]

- یوگاناندا؛ وی نیز مانند دیگر مبدعین شبه‏‌آیین‌‏ها مدعی درون‌‏گرایی است و معتقد است می‏‌توان با گسترش دانش عینی و تجربیات درونی به ورای محدودیت‌‏های دانش تجربی دست یافت. وی نیز توصیفات چندگانه‌‏ای درباره خداوند دارد و از همین روی دچار تضاد و تناقض شده است. ادعای رؤیت خدا یکی از مراحلی است که خداباوری او را دچار تضاد نموده است. حالاتی که او از ملاقات خود با خدا گزارش کرده به حالات بشر شبیه‌‏تر است تا خداوند.[11] چند خدایی، تثلیث و ثنویت نیز بر باورهای یوگاناندا سایه افکنده است به‌‏گونه‌‏ای که او از برهما، ویشنو، شیوا و کالی نام برده و آن‌‏ها را در صف خدایان قرار می‌‏دهد.[12] وی هنگامی که دربارۀ دین سخن می‌‏گوید به‏‌گونه‌‏ای است که اعتقاد به خدای ترس و وحشت در آن مشهود است؛ گو این‌‏که باورهای تایلور و فریزر در مورد منشأ دین درست است.[13]

پی‌نوشت:

[1]. آفتاب و سایه‏‌ها، محمد تقی فعالی، نگرشی بر جریان‌‏های نوظهور معنویّت‌‏گرا، تهران، انتشارات نجم‏‌الهدی، 1388، ص 84- 111.
[2]. نگرشی بر آراء و اندیشه‏‌های اشو، تهران، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، فعالی، 1388، ص 59.
[3]. همان، ص 60.
[4]. شورشی، اشو، ترجمه عبدالعلی براتی، تهران، نسیم دانش، 1383، ص 200.
[5]. راز بزرگ، اشو، ترجمه روان کهریز، تهران، باغ نو، 1382، ص 135.
[6]. همان، ص 147.
[7]. عشق الهی را جلوه‏‌گر سازید، سای‏‌بابا، ساتیا، 1384، ترجمه پروین بیات، تهران، عصر روشن بینی، ص 18.
[8]. تعلیمات ساتیا سای‌‏بابا(تعلیمات معنوی 6)، سای‏بابا، ترجمه رؤیا مصباحی محمدی، تهران، 1383، تعالیم حق، ص 26.
[9]. نگرشی بر آراء و اندیشه‏‌های اشو، تهران، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، فعالی، 1388، ص 166.
[10]. همان، ص 168-169.
[11]. یوگاناندا، محمد تقی فعالی، تهران، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، فعالی، 1388، ص 75-82.
[12]. سرگذشت یک یوگی، یوگاناندا، پارمهانسا، ترجمه گیتی خوش‌دل، نشر پیکان، تهران، 1383، ص 31-33.
[13]. یوگاناندا، محمد تقی فعالی، تهران، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، فعالی، 1388، ص 91.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: سودای دین‌داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 40.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام ممنون ؛ خیلی وب خوبی دارید ؛ در مورد یوگا مواردی میدونم که وقتی همشون بررسی کردم فهمیدم تمام اعمالش به سمت کمتر فکر کردنه و یعنی برعکس اعمال اسلامی است که قدرت تفکر رو دلیل مند بیان میکند. یکی دیگر از نشانه های عرفان های کاذب ، پدیده در زمان حال بودن است آن هم نه آنگونه که معصومین می فرمایند بلکه از نظر آنان تفکر درباره آینده و گذشته یک امر بیهوده است و حرام تصورش می کنند... در حالی که انسان بدون توجه به مزدی که در آینده می گیرد هر کاری کند فقط تلاش بیهوده است و عذاب است... اما آنان می گویند تو نباید به آینده و هر چه دارد فکر کنی بلکه باید اسیر حرکات بی معنای زمان اکنون باشی! این شعار رسمی شرکت پپسی هم هست ولی نه مثل ما مسلمانان که در زمان حال بودن را امید به آینده و توجه به عمل می دانیم... بلکه آنان شدیدا ضد امید به آینده عمل میکنند. در آیین اشو ، عقیده به فلسفه تائو شدیدا موج می زند و شدیدا سعی دارند حضرت حق را یک درخت یا یک ... تصور کنند (به تصویر بکشند!!) و آن را خشن و بی رحم و بی آگاهی جلوه دهند! متوجه شدم این عرفان ها یک سری علوم و واقعیات را سپر می کنند تا خرافات و برداشت های شیطانی خود را به ذهن مردم تحمیل کنند و...

هدف تمام این ادیان رسیدن به عدم و نیستی است. (کمتر فکر می کنند ، حیوان بیشتر انسان دوست دارند ، وهم را به واقعیت ترجیح می دهند ، اکنون را به آینده چنان ترجیح می دهند که هر خطایی را مقدس می شمارند و... ) و هدف دین اسلام هست شدن و رسیدن به رحمت خداست. متاسفانه خود صاحبان عرفان های کاذب از تناقض عقایدشان با فلسفه وجودشناسی آگاهند اما آن را کتمان میکنند...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.