مانی كيست؟

  • 1393/12/10 - 09:11
یکی از افرادی که در فاصله میان مسیحیت و ظهور اسلام ادعای پیامبری کرد مانی «پسر پاتک» یا «فاتک» بود و فاتک از مردم همدان بود که به بابل رفت و در مدائن که تیسفون نامیده می‌شد به قوم صائبیان پیوست و آیین آن‌ها را پذیرفت. مانی در سال 215 یا 216 م در دهی به نام «مردنیو» در ناحیه شهر کوت در شمال بابل متولد شد و در سیزده سالگی حدود 228 میلادی ادعای پیامبری کرد و برای تبلیغ دین ادعای خود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از افرادی که در فاصله میان مسیحیت و ظهور اسلام ادعای پیامبری کرد مانی «پسر پاتک» یا «فاتک» بود و فاتک از مردم همدان بود که به بابل رفت و در مدائن که تیسفون نامیده می‌شد به قوم صائبیان پیوست و آیین آن‌ها را پذیرفت. مانی در سال 215 یا 216 م در دهی به نام «مردنیو» در ناحیه شهر کوت در شمال بابل متولد شد و در سیزده سالگی حدود 228 میلادی ادعای پیامبری کرد و برای تبلیغ دین ادعای خود به جاهای مختلف رفت او در سال 243 م، هنگام تاجگذاری شاپور اول نزد او آمد و وی را به دین خود دعوت کرد و شاه از او استقبال نمود و او نیز کتابی به پهلوی ساسانی نوشت و آن را شاپورگان نامید[1].
مانی مدتی در دوران شاپور اول به تبلیغ دین خود پرداخت، ولی موبدی (روحانی زرتشتی) نزد شاه آمد مدعی شد که این مرد دین شاه را تباه ساخته است و او حاضر است با مانی در مجلسی مناظره کند. این جلسه با دستور پادشاه انجام گرفت و موبد با دلیل برهانی پیروز شد و باعث شد که شاپور از کیش مانوی به زرتشتی برگردد و به کشتن مانی تصمیم گیرد. مانی به کشمیر گریخت و از آنجا به هندوستان، چین و ترکستان رفت و در آن جا پیروان زیادی پیدا کرد. بعد از شاپور پسرش هرمز به تخت نشست. پادشاهی او یک سال به طول انجامید بعد از او پسرش بهرام پادشاه شد در این زمان شاگردان مانی به او خبر رساندند که پادشاه جوان و هوسران بر تخت نشسته وقت آن است که برگردی.
مانی به فارس آمد و کارهای او دوباره شهرت یافت و محل اختفایش مشخص شد. بهرام او را احضار کرد و از رفتار و افکار او باخبر شد. و برای روشن شدن حقیقت، مجلس مناظره‌ای را فراهم ساخت تا یکی از مؤبدان با مانی مناظره کند.
وقتی مؤبد و مانی در مجلس مناظره قرار گرفتند، مؤبد به مانی گفت: (ارزیزی) گداخته‌اند تا به گلوی من و تو بریزند. هر کدام از ما را نسوزاند او بر حق است. مانی با شنیدن حرف مؤبد به وحشت افتاد و گفت این کار ستمکاران است همین عقب نشینی باعث شد بهرام دستور داد او را زندانی کنند تا فردا به سزای اعمالش برسانند، ولی قبل از صبح زندانیان او را کشتند[2].

پیروان مانی پس از او مانویت را تبلیغ کردند و این آیین را به قسمت‌هایی از اروپا و چین نیز گسترش دادند با این همه بیشترین پیروان مانی در آسیای میانه بودند که بعدها بر اثر تبلیغ زرتشتیان و مسیحیان ضعیف شدند و پس از چندی با گسترش اسلام تقریباً از بین رفتند.
کتاب‌هایی از مانی باقی مانده بود که عبارتنداز: شاپورگان، انگلیون، گنجینه زندگان، کتاب رازها و پراگماتیا که به مرور زمان این کتاب‌ها هم نابود شدند.
گرچه مانی ادعای پیامبری کرده و خود را مانند زرتشت و عیسی آورنده آیین جدید می‌دانسته اما همه کسانی که از آیین مانویت اطلاعی دارند بر این باورند که آیین ادعایی او ترکیبی از ادیان تحریف شده مانند زرتشت، مسیحیت و.. است.
چون می دانیم یک امر اساسی که اساس دعوت همه انبیاء الهی را تشکیل می‌داده دعوت به توحید بوده است و حال آن که بنیان دعوت مانی را ثنویت تشکیل می‌دهد چون مانی می‌گفت: مدبر و خالق عالم دو مبدء است که هر دو قدیم هستند یکی روشنی و دیگری تاریکی و هر دو آفریدگارند. این دعوت مانی عین دعوت دین‌های تحریف شده است[3]. اما این که او خود را (فارقالیط) یعنی موعود حضرت عیسی می‌داند، باطل بودنش روشن است، چون حضرت عیسی(علیه السلام )پیامبری کسی را که مردم را به دوگانه پرستی دعوت کند وعده نداده است. و از طرفی چطور پیامبری است که در مناظره یک روحانی زرتشتی شکست می‌خورد و یا حداقل به اندازه روحانی زرتشتی به حقانیت خود ایمان ندارد که از سوختن می‌ترسد. و نیز فارقالیط در اصطلاح کتاب مقدس آخرین پیامبر خدا است که دین او تا آخر الزمان باقی خواهد بود. در حالی که آیین مانویت منقرض شده و از بین رفته است اما این که می گویند دین مبین اسلام نماز یا روزه‌اش را از آیین مانی اقتباس کرده است، حداقل به دو علت سخن باطلی است، چون اولاً دین اسلام کامل کننده ادیان قبل از خود مثل دین حضرت موسی ودین حضرت عیسی است و کسی منکر این ارتباط نیست و اگر اشتراکتی وجود دارد به خاطر تقلیدهای ناقص دین مانی از ادیان الهی است.
ثانیاً نماز و روزه اسلام با نماز و روزه ای که برای مانویت نوشته‌اند فرق اساسی دارد. در همه اذکار نماز دین مقدس اسلام خداوند را احد و واحد می‌دانند و حال آن که در اذکار نمازهای مانویت مورد خطاب عابد، خورشید یا نور خورشید یا ماه است که از خدای احد و واحد خبری نیست،[4] پس هیچ شباهتی در اعمال عبادی هم بین اسلام و مانویت وجود ندارد. این سخنان ساخته یک عده ایران پرستان است که امروزه در بعضی سایت‌ها و وبلاگ‌ها به آن می‌پردازند.
پی نوشت:
[1]. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ پنجم، 1381 ش، ص 67
[2]. ر.ک: یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، علمی و فرهنگی، 1371 ش، ص 195ـ 197 تقی زاده، حسن، مانی و دین او، تهران، فردوس، 1379 ش. گئوویدن گرن، ترجمه نزهت اصفهانی، تهران، نشر مرکز، چاپ دوم، 1384 ش.
[3]. ر.ک: اسماعیل پور، ابوالقاسم، اسطوره آفرینش در آیین مانی، تهران، فکر روز، 1375 ش.
[4]. ر.ک: مانی به روایت ابن ندیم، ترجمه محسن ابوالقاسمی، قم، نشر ظهور، 1379 ش، ص 27-28
منبع: نرم افزار پاسخ، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.