والش و معرفی خدای شادی

  • 1393/12/14 - 09:06
تفکر نوین سعی داشته است با توصیف‌های انسان‌انگار از خدا به راحتی خدا را دست‌یافتنی و قابل تجربه کند. آدمی برای درک نور الهی نیاز به تزکیه نفس و روشنایی درون دارد تا بتواند قابلیت شهود الهی را دارا باشد. به همین دلیل هر کس نمی‌تواند چنین تجربه‌ای داشته باشد. تفکر نوین برای همگانی کردن معنویت به طوری که گنه‌کار و بی‌گناه، دین‌دار و بی‌دین بتوانند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تفکر نوین سعی داشته است با توصیف‌های انسان‌انگار از خدا به راحتی خدا را دست‌یافتنی و قابل تجربه کند. آدمی برای درک نور الهی نیاز به تزکیه نفس و روشنایی درون دارد تا بتواند قابلیت شهود الهی را دارا باشد. به همین دلیل هر کس نمی‌تواند چنین تجربه‌ای داشته باشد. تفکر نوین برای همگانی کردن معنویت به طوری که گنه‌کار و بی‌گناه، دین‌دار و بی‌دین بتوانند تجربه‌های عرفانی داشته باشند، خدا را از بعد متعالی و در حد احساسات مشترک انسانی مثل شادی، فروکاسته است و هر کس که تجربه لذت و شادی داشته باشد و با توهمی خیالی خدا را حس کند، در این صورت وقتی خدا به امر حسی تبدیل می‌شود، ابزار تعقل نیز کنار می‌رود: «برای درک خدا باید فکر را کنار بگذاری».[1]

آدمی در این نوع معنویت‌ها فطرت معنویت‌خواه خود را با یک لحظه شادی آنی و زودگذر اشباع می‌کند. به همین دلیل والش مراقبه رقص و پای‌کوبی را برای تجربه درک الهی مطرح می‌کند. «وقتی از ته دل لبخند می‌زنی، عشق می‌ورزی، می‌خوانی و رقص و پای‌کوبی می‌کنی، نسبت به حضور من هوشیارتر می‌شوی. این والاترین تعبیر از من است. هنگامی که این را به معنی واقعی کلمه می‌گویم. تو مرا ابراز می‌کنی؛ یعنی مرا پدیدار می‌کنی».[2]

مروری بر برخی باورها و وقایع تاریخی در ادیان گذشته، ریشه‌ای گسترده از این اندیشه خیالی را نشان می‌دهد که نمودش در تفکر نوین خود بروز می‌کند مسیحیت با القای این‌که خطای آدم ابوالبشر گناه نخستین بوده، به همین دلیل همه ابنای بشر بالفطره در گناه ناخواسته گرفتارند. قوم یهود نیز به دلیل نافرمانی‌ها به تبعید و آوارگی محکوم شده‌اند. در دین بودا نیز اصل رنج و گرفتاری باعث شد جریان‌هایی در واکنش به این باورهای جزمی پدید آید تا فاصله خود با خدای متعالی ادیان برداشته شود؛ خدایی که فقط قدیسان، راهبان و کشیشان در انحصار خویش در آورده بودند و او را فقط باید در معابد و کلیساها بخوانند.

یکی از جنبش‌های تأثیرگذار، جنبش حسیدیم است که برآمده از آیین کابالا است. جنبش حسیدیم معتقد بود هدف زندگی انسان، درک یا تغییر جهان نیست بلکه پیوستن و یکی شدن با ذات الهی است.[3] و لازمه اتحاد با خدا و تقرب به او شادمانه و مجذوبانه زیستن و داشتن قلبی پاک برای وصول به خداوند است. یهودیان با این نگرش تسامح‌انگیز، نوع جدیدی از عارفانه زیستن را یافتند. حتی اگر سالکان دچار لغزش شدند نباید اندوهی به خود راه دهند، بلکه وظیفه دارند با عبادت خداوند، سرور و شادمانی خویش از سر گیرند.[4] شادی نه‌تنها به عنوان مراقبه معنوی از اهمیت بسزایی برای عارفان یهودی برخوردار شد، بلکه شادی و لذت، برای فرایند بازسازی خدا نیز نقش اساسی داشت. به همین دلیل والش در جای جای کتابش به این نکته از زبان خدا تأکید می‌ورزد: «وقتی از ته دل لبخند می‌زنی، عشق می‌ورزی، می‌خوانی، رقص و پایکوبی می‌کنی مرا پدیدار می‌کنی».[5]

شادی، سرور و لذت واژه‌هایی هستند که در یک اشتراک لفظی با مفاهیم متعالی و مفاهیم دنیوی در زبان رهبران معنوی درهم تنیده شده و مرز مشخصی بین معانی آن‌ها وجود ندارند. در حالی که شادی آنی حاصل از خنده و رقص با مقام سرور عرفانی هیچ وقت همسان نیست. عارف واقعی وقتی لذت حضور را درک کرد، تمام مرارت‌ها و رنج‎های دنیایی برای او فرح‌بخش می‌شود. ولی هیچ‌گاه گناه و خطای خود را خوبی نمی‌انگارد؛ زیرا او در مقام بندگی، خود را در منظر مولای خویش می‌بیند و در وحدتی وصف‌ناپذیر، سرور الهی را در درون خود درک می‌کند. جنبش تفکر نوین، انسان را با نواخت آهنگ غفلت، سرخوش می‌سازد و از واقعیت هستی غافل می‌کند. انسان عصر جدید چنان مدهوش می‌شود که در برابر ظلم‌های استکبار با صورتی خندان انواع ستم‌ها را پذیرا می‌شود. والش هم‌چون رهبر سمفونی، ریتم تفکر نوین را به خوبی می‌نوازد و آدمی را با این آهنگ همراه می‌کند تا از بحران‌های روانی اجتماعی خود که محصول زندگی صنعتی است با لبخندی رد شود: «به خودتان بخندید؛ روزی که از ته دل بخندید رشد کرده‌اید. این اندازه خود را جدی نگیرید».[6]

پی‌نوشت:

[1]. دوستی با خدا، والش، 1387ش، انتشارات دایره، ص 326.
[2]. همان.
[3]. دایرةالمعارف یهود، مؤسسه فرهنگی و پژوهش‌های خاورمیانه، المسیری، ص 389.
[4]. یهودیت، اپستاین، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ص 331.
[5]. دوستی با خدا، والش، 1387ش، انتشارات دایره، ص 37.
[6]. همان، ص 221.
نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش، رسول حسن‌زاده، مؤسسه علمی- فرهنگی بهداشت معنوی، قم، ص 55.

بازنشر

دیدگاه‌ها

با عرض سلام خداوند جز نیکی و پاکی نیست او جز محبت چیز دیگری نیست خدای عصبانی و عقده ای خدایی که فقط مطعلق به بیگناهان هست و جز عده ای اندک راهی به آن ندارند ارزانی خودتان...ارزانی خودتان که با ظلمی بس بزرگتر از مستبکبرین عالم به جای تمام دنیا فتوا می دهید....ارزانی خودتان..

سلام دوست من اینان قائل به تکثر گرایی و خود خدایی هستند و می‌خواهند خدای قادر و توانا رو که در ادیان هست رو محو کنند این نظریه در تمام تفکرات سران تفکر نوین دیده میشود که این کاملا با مبانی عقلی و شرعی مخالف است. شما ببینید انسان با این خصوصیت محدودیتی که دارد میتواند به خود متکی باشد نه. انسان همیشه میخواهد به کسی که توانایی او بیشتر است در ناهماهنگی های زندگی خود تکیه کند که این تکیه گاه جز با متکی شدن به یک نیروی توانا مثل خدا پذیرفتنی نیست.

سلام رضای گرامی،‌ پیرو دیدگاه شما در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۷ ساعت ۱۵:۵۱؛‌ از اینکه می‌اندیشید خورسندیم. خدا حقیقت محض است. راه رسیدن به او بر همگان حتی گنهکاران باز است. سوره زمر، آیه 53: «بگوراى بندگان من كه بر خود ستم كرده ‏ايد؛ از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است». خدایی که از رگ گردن به انسان نزدیکتر است: سوره قاف، آیه 16: «ما انسان را آفريديم و وسوسه‏‌هاى نفس او را مى‌‏دانيم، و ما به او از رگ گردن نزديكتريم‏». اما خدایی که والش معرفی می‌کند، خدایی است که باید فکر و عقل را خاموش کرد تا او را درک کرد. برای درک خدایی که والش معرفی می‌کند، باید چراغ و نور تفکر را خاموش کرد. چنین خدایی تنها برای افراد خاصی قابل درک است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.