آیا حزن ابوبکر برتر از حزن فاطمه (علیها السّلام) است؟

  • 1393/10/08 - 10:04
ابن تیمیه که در راستای پیروی از سیره بنی امیه، مبنی بر کاستن از جایگاه والای اهل‌بیت (علیهم السّلام) کوششی مستمر، امّا بی‌ثمر دارد؛ به حزن حضرت زهرا (علیها السّلام) در فراق پدر بزرگوارش اعتراض و آن را مورد نکوهش قرار داده و گفته بر فرض هم بنا باشد این حزن ممدوح باشد به حزن ابوبکر در غار نمی‌رسد: «شیعه و غیر شیعه بدون آن‌که این مطلب را...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیه که در راستای پیروی از سیره بنی امیه، مبنی بر کاستن از جایگاه والای اهل‌بیت (علیهم السّلام) کوششی مستمر، امّا بی‌ثمر دارد؛ به حزن حضرت زهرا (علیها السّلام) در فراق پدر بزرگوارش اعتراض و آن را مورد نکوهش قرار داده و گفته بر فرض هم بنا باشد این حزن ممدوح باشد به حزن ابوبکر در غار نمی‌رسد: «شیعه و غیر شیعه بدون آن‌که این مطلب را مذمتی برای فاطمه به شمار آورند، نقل کرده‌اند که فاطمه به خاطر از دست دادن پدرش بی‌نهایت محزون گردید و برای عزا به بیت‌الاحزان می‌رفت. این حزن و اندوه فاطمه برای پدرش امری بی‌فایده و غیر قابل بازگشت بود، در حالی که ابوبکر در زمان حیات پیامبر برای وی محزون بود آن هم حزنی که برای حراست و پاسبانی از جان پیامبر بود؛ به همین روی، هنگامی که پیامبر از دنیا رفت ابوبکر محزون نگردید، چرا که حزن پس از پیامبر فایده‌ای در بر ندارد. بنابراین می‌توان گفت بی‌شک حزن و اندوه ابوبکر کامل‌تر از حزن و اندوه فاطمه است». [۱]

پاسخ نقضی شبهه

الف) حزن و اندوه، امری مطابق با غریزه و فطرت: اگر مشکل ابن تیمیه با اصل حزن و اندوه به سبب از دست دادن عزیزی از عزیزان است، نخست وی باید مشکل خود را با فطرت غیر انسانی خویش حل کند. عجیب‌تر اینکه سخن وی حتّی بر خلاف غریزه حیوانی است؛ چرا که حیوانات نیز بهره‌ای از برخی موهبت‌های الهی برده‌اند و شاهد مدّعا اینکه در برخی موارد دیده شده حیوانات نیز به خاطر از دست دادن نزدیکانشان متأثر گشته که این خود می‌تواند دلیلی بر این حقیقت باشد که در نفوس حیوانات نیز حقیقتی به نام احساس وجود دارد که گویا ابن تیمیه از آن هم بی‌بهره است.

ب) حزن و اندوه حضرت یعقوب (علیه السّلام) و حضرت یوسف (علیه السّلام): اگر اشکال ابن تیمیه برای عدم آگاهی وی از مشروعیت گریه و اندوه پس از جدایی و فقدان عزیز است، چرا به آیه قرآن دقت نمی‌کند؟ «وَ قالَ یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ اِبْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ اَلْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ [یوسف/۸۴] یعقوب گفت: وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد، امّا خشم خود را فرو می‌برد». حضرت یعقوب (علیه السّلام) با اینکه می‌دانست فرزندش یوسف (علیه السّلام) زنده و به آغوشش باز خواهد گردید، با این حال، احساسات و تأثرات روحی او را رها نساخت و برای تسکین آلام روحی خود در فراق فرزندش حضرت یوسف (علیه السّلام) سال‌ها گریست.[۲] و نه تنها حضرت یعقوب (علیه السّلام) در فراق فرزند می‌گریست، بلکه فرزندش نیز در فراق او می‌گریست.[۳]

ج) حزن و اندوه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ ابن تیمیه برای این سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحیح‌ترین کتاب نزد وی پس از قرآن کریم چه توجیهی دارد؟ «انس بن مالک می‌گوید: همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر ابوسیف که همسر او (به عنوان دایه) ابراهیم را شیر می‌داد وارد شدیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) ابراهیم را در آغوش گرفت، او را بوسید و مورد نوازش قرار داد. پس از مدّتی بر او وارد شدیم در حالی که ابراهیم در حال جان دادن بود. دیدم که اشک از دیدگان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جاری است. عبدالرحمان گفت: یا رسول الله شما هم گریه می‌کنید؟ حضرت فرمودند: این گریه رحمت است؛ چشم می‌گرید و قلب از شدت اندوه می‌سوزد؛ ولی سخنی که بر خلاف رضای حق باشد بر زبان نمی‌آورم. سپس فرمودند: ای ابراهیم! ما در فراق تو محزون و اندوهگین هستیم».[۴]

د) حزن و عزاداری عایشه: آیا موضع ابن تیمیه درباره اقدام عایشه در فراق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همانند موضع او در برابر عزاداری حضرت صدیقه طاهره (علیها السّلام) خواهد بود؟ «عایشه گوید: چون پیامبر از دنیا رفت من به همراه گروهی از همسران پیامبر برخاسته و بر سر و سینه خود زدیم».[۵]

پاسخ حلّی شبهه

و امّا اینکه ابن تیمیه حزن ابوبکر را نه به خاطر ترس از جان خویش، بلکه به خاطر نگرانی و ترس از جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و به همین روی آن را برتر و کامل‌تر از حزن حضرت زهرا (علی‌ها السّلام) در فراق پدر بزرگوارش دانسته، از ابن تیمیه می‌پرسیم:

الف) نزول سکینه و آرامش بر چه کسی است؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا ابوبکر؟ اگر آن‌گونه که بسیاری از علمای اهل‌سنّت نزول سکینه را بر ابوبکر دانسته و آن را به عنوان یکی از فضایل وی به شمار می‌آورند در آن صورت با یک‌بار نزول سکینه بر ابوبکر نباید هیچ‌گونه ترس و نگرانی بر جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشته باشد. و اگر همان‌گونه که شیعه مدّعی است نزول سکینه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و این آیه نه تنها فضیلتی برای ابوبکر به شمار نمی‌آید، بلکه مذمتی برای اوست؛ پس در این صورت معنا ندارد که ابوبکر برای او محزون شود؛ مگر اینکه نسبت به وعده الهی مشکوک باشد.

ب) با ترس از جان خویش چگونه می‌توان از دیگری مراقبت کرد؟ این بخش از آیه که می‌فرماید: «لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا [توبه/۴۰] ناراحت نباش خدا با ماست» دلیلی است بر اینکه ابوبکر دست کم برای خود نیز می‌ترسیده؛ چرا که در غیر این صورت باید می‌فرمود: «لا تحزن إنّ الله معی» و هنگامی که کسی بر جان خود بترسد نمی‌تواند حراست و پاسبانی جان دیگری را به عهده گیرد. حال با توجه به اینکه قرآن کریم صراحتاً می‌فرماید: «أَلا به ذکر اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ [رعد/۲۸] آگاه باشید که یاد خداوند مایه آرامش دل‌هاست».

پرسش این است: چرا با یاد پروردگار و نهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از حزن، باز دل ابوبکر آرام نگرفت و نگرانی او همچنان استمرار یافت؟ تا جایی که چندین بار، نزدیک بود به خاطر ترسش در غار، جای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را لو دهد که حضرت هر بار به او می‌فرمود: «ای ابوبکر ساکت شو»؛[۶] حال با فرض اینکه یار غار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر بوده و او واقعاً بر جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) محزون بوده، نه بر جان خویش، آنچه در پی می‌آید مواردی از حزن مکرّر وی می‌باشد که با وجود نهی چندین باره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و عدم آرامش وی، بر خلاف گمان ابن تیمیه نه تنها مدح ابوبکر به شمار نمی‌آید، بلکه ذمّ اوست.

پی‌نوشت:

[۱]. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه، مؤسسه قرطبة، مصر، ج ۸، ص ۴۵۹.
[۲]. الزهد، شیبانی، دار الریان للتراث، قاهره، ج ۱، ص ۸۴.
[۳]. الجامع الأحکام القرآن، قرطبی، دار الشعب، قاهره، ج ۹، ص ۱۸۸.
[۴]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالفکر، بیروت، ج ۱، ص ۴۳۹، ح ۱۲۴۱.
[۵]. مسند، أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبة، مصر، ج ۶، ص ۲۷۴، ح ۲۶۳۹۱.
[۶]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالفکر، بیروت، ج ۳، ص ۳۷۰۶، ح ۳۷۰۷.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.