آیا طبق حدیث، شیعه دروغ و تهمت را تأیید می‌کند؟

  • 1393/09/26 - 18:31
در روایت می‌فرماید: « و بسیار آن ها را سب کنید» واژه سب در لغت به معنای شَتم استعمال شده است. شتم همان سبّ است و آن توصیف شیء است به چیزی که موجب نقص، عیب گرفتن، توبیخ و سرزنش باشد. پس سبّ به معنای فحاشی و الفاظ رکیک نیست. (چرا که شأن معصومین بالاتر از این است که امر به الفاظ رکیک و زشت کنند)...

پایگاه جامع فرق و ادیان و مذاهب_ در یکی از سایت‌های مخالف آمده بود که شیعه مذهبی است که دروغ و تهمت را تأیید می‌کند، این سایت برای گفته خود دلیلی از احادیث شیعه آورده که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ.[1] هرگاه پس از من اهل ریب و بدعت را دیدید از آنها بیزارى جوئید و بسیار آن‌ها را سب کنید و درباره آنها بد گویید و طعن بزنید و آنها را مبهوت و وامانده سازید تا به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعت‏‌هاى آنها نیاموزند تا خدا براى شما در برابر این کار حسنات نویسد و درجات آخرت را براى شما بالا برد.» پاسخ به این شبهه را با ذکر چند نکته بیان می‌کنیم.

نخست اینکه این حدیث درباره اهل بدعت است، اهل بدعتی که در کتب فریقین از بدترین افراد معرفی شده‌اند: «أهْلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلْقِ والخَلِيقَةِ.[2] اهل بدعت بدترین مخلوقات و موجودات هستند.» ثانیاً در روایت می‌فرماید: « و بسیار آن ها را سب کنید» واژه سب در لغت به معنای "شَتم" استعمال شده است «الشَّتْمُ: السب، بأن تصف الشي‏ء بما هو إزراء و نقص[3] شتم همان سب است و آن توصیف شیء است به چیزی که موجب نقص، عیب گرفتن، توبیخ و سرزنش است». پس سَبّ به معنای فحاشی و الفاظ رکیک نیست. (چرا که شأن معصومین بالاتر از این است که امر به الفاظ رکیک و زشت کنند). همچنین در حدیث می‌فرماید: «و آنها را مبهوت و وامانده سازید». در قرآن هم نمونه مبهوت کردن مخالفین وجود دارد، وقتی نمرود ادعای خدایی کرد حضرت ابراهیم به او فرمود: «قالَ إِبْراهيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتي‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذي كَفَرَ.[بقره/258] خداوند، خورشيد را از افق مشرق مى‏‌آورد؛ (اگر راست مى‏‌گويى كه حاكم بر جهان تويى،) خورشيد را از مغرب بياور!» (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد». همانطور که می‌بینید قرآن درباره استدلال حضرت ابراهیم می‌فرماید: «این استدلال طوری بود که نمرود در مقابل این استدلال مبهوت ماند».دقت شود همانطور که در حدیث ذکر شده علت این برخوردهای تند با اهل بدعت این است که «به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر شوند».

نکتۀ آخر: بعضی‌ها به سخن آیت الله خوئی استناد می‌کنند که نظر ایشان درباره حدیث این است: «هرچند دروغ حـرام است ولی گاه مصلحـت اقتضـا می‌کند که به آن‌ها تهمـت زده شـود و بـرای مفتضـح شدنشان، کارهای زشتی که نکرده‌اند، به آنها نسبت داده شود، تا مردم متدیّن عوام، از آنها فاصله بگیرند و تحت تاثیر آنان واقع نشوند و البته تمام این‌ها در صورتی است که منجر به مفسده یا فتنه‌ای نشود و الّا حرام است حتی نسبت به معایبی که درشان موجود است».[4]

در پاسخ به این افراد باید گفت که اصل کلام ایشان این است که: «و هل يجوز هجو المبدع في الدين أو المخالفين بما ليس فيهم من المعايب أو لا بد من الاقتصار فيه على ذكر العيوب الموجودة فيهم؟ هجوهم بذكر المعايب غير الموجودة فيهم من الأقاويل الكاذبة، و هي محرمة بالكتاب و السنة، و قد تقدم ذلك في مبحث حرمة الكذب، إلا أنه قد تقتضي المصلحة الملزمة جواز بهتهم و الإزراء عليهم، و ذكرهم بما ليس فيهم افتضاحا لهم، و المصلحة في ذلك هي استبانة شؤونهم لضعفاء المؤمنين حتى لا يغتروا بآرائهم الخبيثة و أغراضهم المرجفة، و بذلك يحمل قوله(علیه السلام) (و باهتوهم كي لا يطمعوا في الإسلام) و كل ذلك فيما إذا لم تترتب على هجوهم مفسدة و فتنة، و إلا فيحرم هجوهم حتى بالمعائب الموجودة فيهم.[5] آیا جایز است که انسان بدعت‌گذار و مخالف را به عیوبی که در آن ها نیست، سرزنش کنیم یا باید فقط به عیوبی که درشان است اکتفا شود؟ اما سرزنش آن‌ها به عیوبی که در آن‌ها نیست، طبق قرآن و روایات حرام است، که در مبحث حرمت کذب بیان شد. مگر اینکه بعضی اوقات مصلحت ایجاد می کند که به آن ها تهمت بزنیم و آن ها را زشت کنیم یا عیوبی که در آن ها نیست بیان کنیم. و آن مصلحت این است که نیات پلید و فاسد آنها برای عامه مؤمنین آشکار شود تا مردم به اهل بدعت تمایل پیدا نکنند.»

پس با توجه به کلام آیت الله خوئی، اولاً سرزنش آن‌ها به عیوبی که در آن‌ها نیست طبق قرآن و روایات حرام است و بعد ایشان فرمودند که گاهی مصلحت اقتضا می‌کند که به آن‌ها عیوبی که درشان نیست، نسبت دهیم... (و واقعا هم امکان دارد اصلا چنین مصلحتی پیش نیاید) و نفرمودند که مصلحت همیشه این است. نمونه‌های این سخن در تاریخ موجود است. مثلاً دروغ در بعضی از موارد واجب می‌شود و آن در جایی است که حفظ جان محترمی باشد. یا خوردن گوشت مردار حرام است ولی در واقع اضطرار خوردنش جایز می‌باشد و نمونه‌های دیگر. ثانیاً در کلام ایت الله خوئی دقت شود که ایشان می‌فرمایند: «در صورتی که حتی ذکر معایبی هم که درشان است باعث مفسده یا فتنه شود، حرام است گفته شود».

منابع:

[1]. شیخ کلینی، اصول الکافی، چاپ الإسلامیة، ج‏ 2، ص 375.
[2]. سیوطی، الفتح الكبير في ضم الزيادة إلى الجامع الصغير، ج 1 ص 436. دار النشر: دار الفكر، بيروت، 2003، تحقيق: يوسف النبهاني.
[3]. طريحى، مجمع البحرين‏، ج 6 ص 98، تهران: انتشارات مرتضوی 1375.
[4]. آیت الله خوئی، مصباح الفقاهة من المعاملات‏، ج 1 ص 458، قم: نشر انصاريان‏، 1417 ه.ق.‏

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.