دلیلی بر تفاوت وهابيت با اهل سنت

  • 1393/09/15 - 20:45
تفاوت وهابیت با اهل‌سنت از زمين تا آسمان است. وقتی محمد بن عبدالوهاب آغاز به کار کرد و فرقه وهابیت را تأسیس نمود، اعلام کرد که تمام مسلمانان (شافعی و مالکی و حنفی و حنبلی و شیعه و زیدی و...) کافر هستند و علمای گذشته هم کافر هستند و هر کس بخواهد مسلمان شود، باید...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ تفاوت وهابیت با اهل‌سنت از زمين تا آسمان است. در کتاب "الدرر السنية" نوشتۀ آقای زينی دحلان (مفتي مکه مکرمه، متوفای 1304) آمده است: «محمد بن عبدالوهاب که ظهور کرد و فرقه وهابیت را تأسیس کرد، اعلام نمود تمام مسلمانان (شافعی و مالکی و حنفی و حنبلی و شیعه و زیدی و...) کافر هستند و علمای گذشته هم کافر هستند و هر کس بخواهد مسلمان شود، باید 5 بار شهادت بدهد؛ شهادت بر وحدانیت خداوند، شهادت بر رسالت پیامبر اکرم، شهادت بر این‌که قبلاً مشرک بودم و با ورود به وهابیت، مسلمان شدم، شهادت بر این‌که پدر و مادرم که مرده‌اند و وهابی نبودند، مشرک مرده‌اند و شهادت بدهد که علمای گذشته که مرده‌اند و وهابی نشدند، مشرک مرده‌اند و حق‌طلب مغفرت برای آن‌ها را ندارم.

این‌ها نه تنها شیعه را، بلکه اهل سنت را نیز کافر می‌دانستند و دلیل آن این است که وقتی که محمد بن عبدالوهاب قیام کرد اول اهل سنت را که در حجاز بودند از دم تیغ گذراندند. وقتی این‌ها خواستند مکه را فتح کنند، هزاران عالم اهل سنت را از لب شمشیر گذراندند به اتهام این‌که این‌ها کافر و مشرک و مانع نشر فرهنگ وهابیت هستند.

زینی دحلان مفتی شافعی مکه مکرمه در کتاب خود بر ضد وهابیت می‌نویسد: «وابتداءُ القِتال بَینهُم وبینه من سنة خمس بعد الماتین والألف وکان ذلک فی مدة سلطنة مولانا السلطان سلیم الثالث ابن السلطان مصطفی الثالث بن أحمد (و أما ابتداء أول ظهور الوهابیّة) فکان قبل ذلک به سنین کثیرة و کانت قوتهم و شوکتهم فی بلادهم أولا، ثم کثّر شرّهم و تزاید ضَررِهم واتّسع مُلکِهم و قَتَلوا مِن الخلائق ما لا یحصون و استَباحوا اموالهم و سبّوا نساءهم.[1] جنگ بین حکومت و وهابیت از سال 1205 ه.ق آغاز شد و این جنگ در زمان حکومت سلطان سلیم سوم فرزند سلطان مصطفی سوم بود. (اما درباره ابتدای فعالیت و ظهور وهابیت) سال‌ها قبل از آن شروع شده بود و در ابتدا قوت و عظمتشان در مناطق خودشان بود و سپس شر آن‌ها زیاد شد و ضرر آن‌ها افزون گردید و حکومت آن‌ها گسترش یافت و تعداد بی‌شماری از مردم را کشتند و اموالشان را مباح کردند و زنانشان را به اسارت گرفتند».[1]

تمام علمای اهل سنت قائل به مشروعیت توسل و شفاعت و زیارت قبور و انبیاء (علیهم‌السلام) هستند و این عقیده وهابیت درباره حرمت توسل و شفاعت و زیارت قبور، خلاف نظریه تمام اهل سنت است زینی دحلان در این زمینه می‌گوید: «گمراهی‌ها و ضلالت‌هایی از او سر زد که به سبب آن، جاهلان را منحرف کرده و با امامان دین مخالفت نمود و به واسطه آن‌ها مؤمنان را تکفیر کرد، او گمان نمود که زیارت قبر پیامبر و توسل به او و انبیاء و اولیاء و صالحان و زیارت قبور آن‌ها به جهت تبرّک، شرک است و نیز صدا زدن پیامبر هنگام توسل به او شرک می‌باشد، و اینکه هر کس چیزی را به غیر خدا نسبت دهد، گرچه از طریق مجاز عقلی باشد، شرک است؛ مثل اینکه بگوید: فلان دارو برای من سودمند واقع شد، یا توسل من به فلان ولیّ، سودمند واقع شد... او به ادلّه‌ای تمسک کرده که در هیچ مرامی، مفید نخواهد بود؛ زیرا عبارتی را آورده که در آن‌ها مغالطه نموده و زینت داده است و با آن‌ها عوام را به اشتباه انداخته تا او را پیروی نمایند، و برای عوام مردم، رساله‌هایی نوشته تا اینکه پیروان وی، معتقد به کفر اکثر اهل توحید شده­‌اند و با حاکمان شرق که اهل درعیه بودند همگام شدند و نزد آنان ماندند تا آنان را یاری دادند و بدعت آنان را تقویت کردند و این اعتقادات را وسیله‌ای برای تقویت حکومت خود کردند...».[2]

پی‌نوشت:

[1]. زینی دحلان شافعی، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیه، مکتبة ایشیق، استانبول، 1396 ه.ق، ج 1 ص 64.
[2]. فتنة الوهابیة، أحمد زینی دحلان، ص 10 ؛ الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة، أحمد زینی دحلان ص 4.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.